رابطه نخبگان و پیامبران الهی

08:24 - 1397/12/23

افراد شایسته و نخبه از سوی خداوند متعال به عنوان پیامبر انتخاب می‌شدند.

پیامبران الهی

شبهه: چرا خداوند برای انتخاب پیامبران سراغ نخبگان، فیلسوفان و یا اندیشمندان نرفت!؟ و پیغمبرش را از بین چوپان‌ها و بی‌سوادها انتخاب کرد!؟

پاسخ: در پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه کرد:

1. زمانی که به زندگی پیامبران الهی نگاه می‌کنیم، به علم و دانش و درایت آنان در زمان نبوت و حتی قبل از نبوت آنان پی می‌بریم؛ به عنوان نمونه می‌توان به حضرت یوسف(علیه‌السلام) مثال زد که چگونه دستور به سیلو سازی می‌دهد که گندم‌ها را برای مدت طولانی حفظ کند، و یا می‌توان به کشتی سازی حضرت نوح(علیه‌السلام) اشاره کرد،  ــ در حالی که کشتی سازی نیازمند علوم متعددی است ــ و ... که تمام این‌ها نشان از علم و آگاهی بالای پیامبران الهی دارد.

2. از بین 124 هزار پیامبر الهی[1] ــ آن مقدار که ما اطلاع داریم ــ تنها حضرت شعیب و موسی(علیهما‌السلام) به چوپانی مشغول بوده‌اند[قصص/27] و پیامبر اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) هم در مقطع بسیار کوتاهی در دوران کودکی و نوجوانی چوپان بودند، این در حالی است که در مطلب بالا به نحوی سوال مطرح شده است که گویی تمام پیامبران الهی(علیهم‌السلام) چوپان بوده‌اند.

3. در هیچ کتاب تاریخی به بی‌سواد بودن پیامبران الهی(علیهم‌السلام) اشاره‌ای نشده است، به همین خاطر نمی‌توان ادعا کرد که پیامبران الهی(علیهم‌السلام) بی سواد بوده‌اند. اما شاید  منشأ این توهم، لفظ «امی» است که در مورد پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به کار رفته است[اعراف/157] از این‎‌‌رو لازم است در مورد آن توضیحاتی ارائه شود: لفظ امی سه معنا دارد: 1. درس نخوانده؛ 2. كسی كه در سرزمين مكه تولد يافته و از مكه(ام القری) برخاسته است؛ 3. كسی كه از ميان امت و توده مرد قيام كرده است.[2] و هیچ‌کدام از این معانی، به این معنا نیست که رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) بی‌سواد بوده است، حتی معنای اول، زیرا درس‌نخواندن پیامبراکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به معنای بی‌سوادی ایشان نیست؛ زیرا چه بسا درس نخوانده‌ای که دارای علم اعطایی از جانب خدا باشد و نیازی به تحصیل علم نداشته باشد.

در واقع علت اصلی مکتب نرفتن پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و دیگر انبیای الهی این است که شخصی ادعا نکند، تعالیم بلند ایشان از جایی دیگر گرفته شده است[عنکبوت/48] زیرا اگر آنان نزد کسی شاگردی می‌کرد، مردم مدعی می‌شدند که ایشان همان مطالب را که آموخته‌اند به صورت کلی جمع بندی کرده‌اند و با نبوغی که داشته‌اند به آن افزوده و به مرد منتقل کرده‌اند. بدون شک اگر کسی بیاید و هیچ آشنایی با آن علم مربوطه نداشته باشد و بتواند کاری کند که متخصصین آن علم، همه مبهوت شوند و عاجر بمانند، مردم بیشتر به حقانیت او پی می‌برند؛ مثلا اگر یک شخص عادی که تا به حال هیچ آشنایی با علم فیزیک ندارد، یک مرتبه فرمول‌هایی را بیان کند که فیزیک‌دانان برتر دنیا از آوردن آن عاجز بوده‌اند، یا مشکلات آن‌ها را حل کند، مردم و حتی خود فیزیک‌دانان بیشتر به او ایمان می‌آورند. 

در حقیقت تعلیم ندیدن پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و بیان مطالب عمیق و مطابق با فطرت بشر گوشه‌ای از حقانیت دین اسلام در طول تاریخ است، آنچنان که مستشرقین منصف در این زمینه لب به سخن گشوده‌اند و در مورد آن صحبت‌ها کرده‌اند.[3]

__________________________________________________
پی‌نوشت
[1]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، انتشارات جامعۀ مدرسین، قم، 1413 ق، ج 4، ص 180، ح 5407.
[2]. تفسير نمونه، آیت الله مکارم شیرازی، دار الكتب الإسلامية،1371ش،ج‏6، ص400.
[3]. در این زمینه می‌توان به کتاب توماس کارلایل به اسم On Heroes and Hero Worship and the Heroic in History مراجعه کرد این کتاب در ایران به اسم زندگی محمد(ترجمه کتاب الابطال - قهرمانان) توسط آقای ابو عبدالله زنجانی ترجمه شده است.

سوال: چرا پیامبران چوپان بوده و از میان دانشمندان و نخبگان انتخاب نشدند!؟

پاسخ: در واقع علت اصلی مکتب نرفتن پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و دیگر انبیای الهی این است که شخصی ادعا نکند، تعالیم بلند ایشان از جایی دیگر گرفته شده است.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 3 =
*****