عدالت خدا بر همه گسترده است و زنازاده نیز مشمول عدالت خداست و ذرهای ظلم از جانب خدا بر وی نمیشود و در برابر محرومیتهای اندک و محدودیهای دنیایی او، در دادگاه عدل الهی در آخرت، عوض خیر به او عطا خواهد شد.
شبهه: زنازاده گناهی نکرده که خدا او را از برخی حقوق مانند ارث از والدینش محروم ساخته است؟
پاسخ به شبهه
در پست قبلی به بخشی از پاسخ این شبهه و همچنین تبیین هرچه بیشترِ مساله، پرداختیم و اکنون در ادامه، به فلسفه این حکم میپردازیم:
فلسفه حکم به عدم توارث
طبیعی است که خداوند حکیم هر حکمی که بدهد تابع حکمت، مصلحت و مفسده است و احکام خدا مانند احکام یک سلطان جائری که هرچه دلش بخواهد حکم میکند، نیست؛ بلکه از حکمت او سرچشمه میگیرد. اینکه خدا برخی را در مباحث ارث، از ارث محروم ساخته، گاهی جنبه تنبیهی دارد و گاهی جنبه تحقیری و توبیخی و گاهی تربیتی و گاهی پیشگیرانه است؛ مثلا یکی از مستثناهای ارث، قاتلیست که پدرش را کشته و در این صورت از پدر مقتولش ارث نخواهد برد[1] همچنین فرزند کافر از والدین مسلمانش ارث نمیبرد، بلکه هیچ کافری(چه حربی، چه ذمی و چه مرتد) هرگز نمیتواند از مسلمانی ارث ببرد.[2] خدا برای تنبیه پسر قاتل، او را از ارث پدرش محروم ساخته و یا برای تحقیر کفر و سرزنش کافران، کافر را از ارث بردن از مسلمان محروم ساخته است.
اینکه اسلام، زنازاده را از برخی حقوق محروم ساخته است، به خاطر آن است که اولا: قبح زنا در بالاترین درجه قرار داشته و در جامعه مورد نفرت باشد و در اجتماع گسترده نگردد؛ و آنقدر تبعات سختی برای زناکاران داشته باشد که آنان را از عمل خویش سخت پشیمان سازد، تا مبادا مجددا به این عمل گرایش یابند و نیز برای دیگران بازدارنده باشد. ثانیا: اینکه همواره زانی و زانيه از عوارض عملشان در رنج و درد باشند و وجدانشان در عذاب باشد؛ زيرا در برابر اين فرزند نامشروعشان تا آخرعمر در رنج و گرفتاری خواهند بود.
پس میتوان این مساله را علاوه بر تنبیه و تحقیر زناکاران، یک نوع حکم پیشگیرانه و بازدارنده دانست؛ چنانکه اگر پسری به طمع اموال پدرش، میخواهد او را به قتل برساند، اگر بداند در صورت قتل، از ارث و تملک اموال پدرش محروم خواهد شد، از این عمل دست میکشد.
وقتی پدر و مادر بدانند که از فرزند نامشروعشان ارث نمیبرند و نیز نمیتوانند برای او مالی را به ارث بگذارند و فرزندشان همواره در سختی خواهد بود، اقدام به فرزندآوری از راه نامشروع نخواهند کرد.
عوض بخشیدن لازمهی عدالت خدا
ممکن است سوال شود: وقتی خدا بخاطر تنبیه پدر و مادرش و نیز بازدارنگی و پیشگیری از زنا در جامعه این محدودیتها را حاصل کرده، بازهم این محدودیت حکیمانه، نوشتن تبعات گناه دیگران به پای فردی بیگناه است که او باید به آتش گناه آنان بسوزد و این محدودیت را متحمل شود پس بازهم این محدودسازی حقوق او، ناعادلانه به نظر میرسد چون منشا و عامل گناه زنا او نبوده است.
در پاسخ به این سوال باید گفت: ظرف اجرای عدالت خدا تنها در دنیا نیست تا انتظار داشته باشیم هر چه عادلانه به نظر میرسد، در همین دنیا حتما باید محقَّق شود؛ بلکه جهان آخرت، دادگاه عدل خداست که هر صاحب حقی را به حقش میرساند.
بحثی در مباحث کلامی و اعتقادی شیعه وجود دارد به نام بحث اعواض.[3] مقصود این است که خدا بر اساس عدالتش در برابر هرگونه محدویت، محرومیت، سختی، گرفتاری، بلا و دردی که بر فرد مکلف وارد میشود برای او یک عوض خیر در آخرت در نظر میگیرد تا حدّی که آن فرد را در برابر آن محدودیت و بلایی که در دنیا متحمل شده بسیار خوشنود و مسرور میسازد، به طوری که وی آرزو میکند که کاش بیش از این بلا بر من وارد میشد تا عوض بیشتری از خدا دریافت میکردم.
این محرومیتهایی که برای ولد الزنا در فقه وجود دارد و او را در جامعه محدود میسازد نیز در آخرت جبران خواهد شد.
خداوند متعال بارها در قرآنش فرمود ذرهای ظلم بر کسی روا نمیدارد: «أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ»(حج/10)، «وَ لا يُظْلَمُونَ فَتيلاً[نساء/49، و 77؛ اسراء/71] به اندازه رشته میان هسته خرما مورد ستم قرار نمی گیرند»، «وَلَا يُظْلَمُونَ نَقِيرًا[نساء/124] و به قدر نقیری [یعنی پرده هسته خرمایی] به آنان ستم نمیشود». ولد الزنا نیز ذرهای مورد ظلم قرار نمیگیرد.
بنابراین: حکم عدم ارث، یک حکم حکیمانه و تابع مصحلتها و مفاسدی است و خدا با عمومیت عدالتش در آخرت به زنازاده بابت محرومیتهایش عوض میبخشد.
___________________________
پینوشت
[1]. بلکه هر قاتلی که میتوانست از مقتول ارث ببرد به واسطه این قتل اگرچه غیرعمد هم باشد هرگز از مقتول ارث نخواهد برد مثلا برادری که میتوانست از برادرش ارث ببرد و او را کشت در اینصورت از ارث محروم است. جواهر الکلام، شیخ محمد حسن نجفی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج39، ص37، متن کتاب.
[2]. همان، ج39، ص15، متن کتاب.
[3]. ر.ک: كشف المراد فی شرح تجريد الاعتقاد، علامه حلی، مصحح: علامه حسنزاده آملی، بخش الهیات اخص، المسألة الرابعة عشرة فی الأعواض، صص332-339، متن کتاب
شبهه: زنازاده گناهی نکرده که خدا او را از برخی حقوق مانند ارث از والدینش محروم ساخته است؟
پاسخ: اینکه اسلام، زنازاده را از برخی حقوق محروم ساخته است، به خاطر آن است که اولا: قبح زنا در بالاترین درجه قرار داشته و در جامعه مورد نفرت باشد و در اجتماع گسترده نگردد؛ و آنقدر تبعات سختی برای زناکاران داشته باشد که آنان را از عمل خویش سخت پشیمان سازد، تا مبادا مجددا به این عمل گرایش یابند و نیز برای دیگران بازدارنده باشد.