وهابیت می‌گوید: طلب شفاعت از پیامبر حرام است!

14:43 - 1398/03/07

وهابیت هیچ دلیل قانع کننده‌ای بر مدعای خویش ندارد.

هرچند شفاعت به صراحت در قرآن کریم و روایات فراوانی بیان شده و اصل شفاعت اولیای الهی در آخرت، امری مسلم و مورد قبول همه مسلمانان است و برخی علمای اهل سنت، به تفصیل در مورد آن سخن گفته و بر آن تأکید کرده اند، اما به اعتقاد وهابیون، شفاعت فعل خداست و حق اوست و درخواست فعل وی از غیر او، عبادت او بوده، شرک محسوب می‌شود. آن‌ها همین سخن را عیناً درباره درخواست شفای بیماران از اولیا و مشابه آن تکرار کرده، می‌گویند: این درخواست‌ها، درخواست فعل خدا از غیر اوست و طبعاً چنین درخواستی شرک است. در حقیقت، وهابیـت معتقـدند که فقـط باید از خداوند طلب شفاعت کرد تا پیامبر یا اولیـا را شفیـع انسان قـرار دهد. اما درخواست مستقیم شفاعت از پیامبر یا هریک از، صالحین و اولیا شرک اکبر است. ابن تیمیه می گوید: «اگر شخصی خطاب به مرده ای که در بـرزخ به سـر می‌برد، بگوید: مرا دریاب، یا کمکم کن، یا شفیع من باش و یا مرا بر دشمنم یاری گردان و مانند این جملات، (که انجام آن‌ها فـقـط در قدرت خداوند است)، از اقسام شرک است».[1]

وهابیت برای ادعای خویش ادله‌ای نقل می‌کند که در ادامه به نقد مهم‌ترین ادله ایشان می‌پردازیم:
دلیل اول: قرآن درخواست شفاعت از غیر خدا را شرک می‌داند:
قرآن کریم می‌فرماید مشرکین مکه بت‌ها را واسطه بین خود و خدا می‌دانستند و از آن‌ها طلب شفاعت می‌کردند، لذا در این باره می‌فرماید: «وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ وَ يَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَ تُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِما لا يَعْلَمُ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى‏ عَمَّا يُشْرِكُون [یونس/18] و غير از خدا چيزهايى را پرستش مى‏‌كنند كه نه به آن‌ها زيان مى‏‌رساند و نه سودى برای آنان دارد، و مى‌‏گويند اينان شفيعان ما نزد خدا هستند؛ بگو: آيا خداوند را به چيزى خبر مى‌‏دهيد كه در آسمان‌ها و زمين سراغ ندارد؟ منزه است او، و برتر است از آن شريك‌هايى كه قرار مى‌‏دهند».
آنان می‌گویند: مشرکان بت‌ها را عاملی برای شفاعت و تقرب به خدا می‌دانستند و قرآن این‌جا با آن‌ها مبارزه کرده و می‌فرماید: این حق، مختص به خداست و اگر کسی به غیر خدا متوسل شود، مانند عمل آن‎هاست و شرک محسوب می‌شود؛ پس حتی اگر کسی از پیامبر اکرم(صلیالله‌علیه‌وآله) طلب شفاعت کند، با این بت‌ها فرقی نمی‌کند و مشرک است.

پاسخ:
اولا: این آیه به هیچ وجه آن مطلبی که وهابیت به دنبال آن است را اثبات نمی‌کند. زیرا آیه در ابتدا می‌فرماید: «وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّه» یعنی آن‌ها بت‌ها را عبادت می‌کردند و همین عبادت بت‌ها سبب شرک آن‌ها بوده است و طلب شفاعت موضوع بعدی و در واقع زیر مجموعه این عبادت است. اگر مجرد طلب شفاعت از غیر خدا، باعث عبادت و شرک آن‌ها می‌شد، دیگر نیازی نبود که خداوند متعال دو تعبیر بیاورد، هم بگوید: «وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ» و هم بگوید: «هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا». پس عطف جمله دوم بر اولی، دلیل بر این است که این دو، دو مطلب کاملا جدای از هم هستند؛ و موضوع عبادت بت‌ها از موضوع طلب شفاعت از آن‌ها کاملا مجزاست. و آن‌چه باعث شرک آن‌ها شده است، عبادت بت‌هاست، و این‌که از سنگ و چوبی که با دست خود ساخته بودند، طلب شفاعت می‌کردند، به خاطر جهل و نادانی آن‌ها بوده است. لذا از این آیه نمی‌توان استفاده کرد تنها طلب شفاعت بوده است که آن‌ها را مشرک کرده است. پس آیه اصلا به بحث آن‌ها ربطی ندارد.  
 
ثانیا: بین طلب شفاعت مشرکین از بت‌ها و طلب شفاعت مسلمین از انبیا و اولیای الهی فرق بزرگی به اندازه آسمان و زمین وجود دارد؛ چراکه آنان بت‌ها را مستقل و مالک در شفاعت و تقرب به خدا می‌دانستند و مشیت آن‌ها را نافذ و حتمی؛ یعنی معتقد بودن اگر مثلا این بت بخواهد کاری کند، حتی بدون اذن الهی می‌تواند و مهم جلب رضایت این بت است؛ و بسیار واضح است که این نوع اعتقاد شرک به خداست. اما یک مسلمان که از پیامبر یا ولی خدا طلب شفاعت می‌کند، هرگز او را مستقل نمی‌داند، هرگز برای او مقام ربوبیت و الوهیت قائل نیست؛ بلکه او را ولی خدا و عبد و بنده خاص او می‌داند که با عبادت به مقام قرب به خدا رسیده است و از جانب خدا اذن دارد که دیگران را نیز کمک کند.[2]

دلیل دوم: دعا از غیر خدا(طلب رحمت و شفاعت از غیر) عبادت اوست.
وهابیت با استناد به آیه «وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً [جن/18] و اين‌كه مساجد از آن خداست، در اين مساجد احدى را با خدا نخوانيد» می‌گویند: دعا و طلب حاجت از غیر، طبق این آیه نهی شده است و از ما خواسته شده که غیر از خدا را نخوانیم؛ و دلیلی برای این نهی وجود ندارد، مگر این‌که این نهی به خاطر این است که طلب از غیر، عبادت آن شخص محسوب می‌شود و عبادت غیر خدا هم شرک است. این‌که دعا و طلب حاجت از غیر، عبادت او محسوب می‌شود، به دلیل این آیه از قرآن است: «ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِين [غافر/60] (پروردگار شما گفته است) من‌را بخوانيد تا(دعاى) شما را اجابت كنم، كسانى‌كه از عبادت من تكبر مى‌‏ورزند به زودى با ذلت وارد دوزخ مى‌‏شوند». اگر به آیه نگاه کنیم با لفظ «دعوه» شروع شده و با لفظ «عبادت» به پایان رسیده است؛ این بدین سبب است که این دو کلمه به یک معنا هستند، پس دعوت از غیر، یعنی عبادت غیر. در نتیجه هر کس از غیر خدا حاجتی را طلب کند، یا طلب شفاعت کند، آن شخص را عبادت کرده است و مشرک شده است.

پاسخ:
اولا: بسیار واضح است که هر طلب و حاجت خواستن از غیر، عبادت او نیست؛ به طور مثال اگر در امور عادی زندگی از دیگران کمک بگیریم، کدام آدم عاقلی می‌گوید که این کار عبادت دیگران است، مثلا اگر بگوییم: علی به من آب بده، یا ماشین من‌را درست کند، یا خانه من را تعمیر کن و... آیا به معنای عبادت آن افراد است؟ در این موارد هم ما از این افراد کمک می‌گیریم، پس عبادت آن‌ها را انجام داده‌ایم؟ آیا آدم عاقل چنین اعتقادای دارد؟

پس منظور از آیه خواندن به نحوی خاص است، نه هر گونه خواندن و کمک گرفتنی از دیگران. ابتدای آیه نیز فرموده است: «وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّه» لذا از این دو مطلب می‌توان نتیجه گرفت: آیه بیان می‌کند، آن دعوت و خواندنی حرام و موجب شرک است که همراه با اعتقاد به الوهیت و ربوبیت آن شخص باشد. یعنی اگر کسی، شخص یا چیز دیگری را با این اعتقاد که آن شخص می‌توان در امور دنیا به صورت مستقل تصرف کند، بخواند و از آن طلب رحمت یا شفاعت یا هر گونه کمکی طلب کند، عبادت اوست و شرک به خدا محسوب می‌شود. حال اگر کسی با این اعتقاد که این شخص، عبد صالح خداست و در هیچ امری نمی‌تواند مستقل عمل کند، او را بخواند، آیا این کار شرک به خداست؟  

ثانیا: تعبیر آیه این است «فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً» یعنی کسانی‌که همراه با خدا و در عرض خدا و مساوی او، شخص دیگری را نخوانید‌، یعنی با این اعتقاد که او مانند خدا مستقلا می‌تواند تاثیر داشته باشد و الوهیت دارد، جمله «مع اللَّه» این را می‌رساند. حال اگر کسی با این اعتقاد که مثلا پیامبر الهی عبد خداست و چون آبرومند درگاه الهی است، او از خدا برای ما طلب رحمت و مغفرت کند، پیامبر را بخواند، این خواندن، در واقع همان خواندن خداست و در عرض خدا نخواهد بود،  لذا «مع الله» نیست، و در واقع همان خواندن خداست.

این‌که قران کریم طلب حاجت از بت‌ها را شرک دانسته، به این خاطر است که مشرکین بت‌ها را موثر در عالم می‌دانستند و یک خدای کوچک می‌پنداشتند در عرض خدای سبحان؛ لذا قرآن کریم می‌فرماید: «وَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَكُمْ وَ لا أَنْفُسَهُمْ يَنْصُرُون [اعراف/197] و كسانى را كه شما جز او مى‏‌خوانيد، نه مى‌‏توانند شما را ياری كنند و نه (حتى) خودشان را يارى دهند».

پس از تعابیر قرآن در آیات دیگر و در همین آیه می‌توان استفاده کرده که منظور از این آیه این است که انسان، شخص یا چیزی مثل بت را موثر و مستقل در تاثیر و در عرض خدا نداند؛ لذا «فلا تدعوا مع الله» به این معناست که آن‌ها را در عرض خداوند متعال و مستقل در تاثیر ندانید.[3]

لذا این آیه نیز مانند آیه قبل به هیچ وجه دال بر مدعای وهابیت نیست و کاملا بیگانه از مطلب است؛ چرا که مطمئنا مسلمانی که از پیامبراکرم(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) طلب شفاعت می‌کند، هرگز پیامبر یا ولی خدا را مستقل در تاثیر نمی‌بیند، بلکه او را عبد و بنده خاص او می‌داند و از او می‌خواهد او از خداوند منان طلب رحمت کند؛ لذا همه چیز به خود خداوند متعال ختم می‌شود.

دلیل سوم: شفاعت حق خاص خداوند متعال است.
وهابیون معتقدند: طبق این آیه از قرآن که می‌فرماید: «أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ شُفَعاءَ قُلْ أَ وَ لَوْ كانُوا لا يَمْلِكُونَ شَيْئاً وَ لا يَعْقِلُون * قُلْ لِلَّهِ الشَّفاعَةُ جَمِيعاً لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُون [زمر/43-44] آن‌ها غير خدا را شفيعان خود برگزيدن، به آن‌ها بگو: آيا از آن‌ها شفاعت مى‏‌طلبيد هر چند مالك چيزى نباشند، و حتى درك و شعورى براى آن‌ها نباشد. بگو تمام شفاعت از آن خداست، زيرا حاكميت آسمان‌ها و زمين از آن اوست، سپس همه به سوى او باز مى‌‏گرديد». شفاعت مختص به خداست و غیر خدا در آن تصرفی ندارد؛ پس درخواست شفاعت از غیر خدا، شرک به خداست و انجام دهنده آن مشرک خواهد بود.

پاسخ:
معنای این جمله «لِلَّهِ الشَّفاعَةُ جَمِيعاً» این نیست که شفاعت مختص به خداست و غیر او حق شفاعت کردن از کسی را ندارد؛ بلکه معنای عبارت، این است که او مالک تمام هستی و مالک شفاعت است و بت‌ها که مشرکان به آن‌ها متوسل می‌شدند و شفاعت می‌خواستند، هیچ اثری ندارند. به همین خاطر است که در پایان آیه می‌فرماید: «أَ وَ لَوْ كانُوا لا يَمْلِكُونَ شَيْئا». سپس می‌فرماید: «وَ لا يَعْقِلُونَ». یعنی بت‌ها نه مالک چیزی هستند و نه صاحب عقل و شعوری. پس این آیه هم ربطی به بحث آن‌ها ندارد و بیگانه از بحث است.

شاهد این تفسیر، این آیه از قرآن است که می‌فرماید: «يَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِيَ لَهُ قَوْلاً [طه/109] در آن روز شفاعت (هيچ‌كس) سودى نمى‏‌بخشد، جز كسى كه خداوند رحمان به او اجازه داده و از گفتار او راضى باشد». این آیه به صراحت می‌فرماید روز قیامت خداوند متعال به برخی اذن شفاعت می‌دهد و آنان با اذن پروردگار خویش شفاعت خواهند کرد.[4]
 
حال سوال ما از وهابیت این است که اگر این شفاعت تنها و تنها مختص به پروردگار است، پس این آیه را چگونه معنا می‌کنند؟ بنابراین بهتر از است در جمع بین این آیات بگوییم: شفاعت به صورت مستقل تنها مختص به ذات باری تعالی است، ولی به صورت اذنی و غیر مستقل به برخی دیگر از افراد که خداوند متعال از آن‌ها راضی است نیز می‌رسد که بدون شک پیامبران الهی(علیهم‌السلام) و در راس آن‌ها پیامبر عظیم الشان اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) جز آن دسته از انسان‌ها هستند.

بنابراین وهابیت هیچ دلیل قانع کننده ای بر مدعای خود ندارد و نمی‌توان ادعای آنان را پذیرفت.

_______________________________________________________________
پی‌نوشت
[1]. ابن تیمیه، احمد (بی تا)، الهدیة السنیة، ط.الثانیة، بی جا، دارالنشر مکتبة ابن تیمیه، ص40.
[2]. آيت الله سبحانى، الوهابية في الميزان، مؤسسه امام صادق ع، قم، چاپ سوم، 1427 ق، ص 237.
[3].همان، ص 249.
[4]. همان.

شبهه: به اعتقاد وهابیون، شفاعت فعل خداست و حق اوست و درخواست فعل وی از غیر او، عبادت او بوده، شرک محسوب می‌شود.

پاسح: وهابیت 3 از قرآن را دال بر این مدعا می‌داند و معتقد است که از این 3 آیه می‌توان حرمت این فعل و مشرک بودن صاحب آن را فهمید؛ در حالی‌که هیچ کدام از آیات، دلالت بر مطلب ندارند و استدلال وهابیت درست نیست. لذا هیچ دلیلی بر مدعای وهابیون وجود ندارد.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
7 + 4 =
*****