هم‌نامی فرزند امام علی(ع) با خلیفه اول

06:55 - 1398/02/15

هم‌نامی برخی فرزندان با نام مشاهیر، هرگز دلالت منطقی بر ارادت و محبت والدین‌شان به آن‌ها ندارد. 

هم‌نامی فرزندان امام علی(علیه‌السلام) با خلفا

شبهه: اگر امیرالمومنین(علیه‌السلام) با خلیفه اول دشمنی داشته است، پس چرا نام یکی از فرزندان خود را ابوبکر گذاشت؟ این عمل نشان از ارادت و محبت ایشان نسبت به خلیفه اول دارد و تاریخ شیعه در این رابطه دروغ گفته است.

پاسخ:
اولا: هرگز هم‌نامی یک نفر با شخص دیگری دلیلی بر ارادت و محبت آن فرد و یا والدینش به صاحب آن نام نیست، همچنین دشمنی و مخالفت با او سبب نمی‌شود از اسم او -که بسا ممکن است معنای زیبایی نیز داشته باشد- نیز متنفر شوند. به عنوان مثال محمدرضا شاه پهلوی خون‌های ریخته و جنایت‌های زیادی کرده است و ما به خاطر دشمنی با او و سیاست‌هایش انقلاب کردیم؛ حال، اگر نام فرزندمان را محمدرضا بگذاریم آیا دلیل بر محبت و ارادت ویژه به او خواهد بود؟ آیا اینکه از او متنفر هستیم دلیل می‌شود که از نام وی هم متنفر باشیم؟! کسانی که نام فرزندشان را چنگیز و اسکندر گذاشته‌اند، آیا دلیل بر آن است که آنان به این سفاکان تاریخ ارادت ویژه دارند؟! آیا به خاطر تنفر شدیدمانه از شخص صدام حسین، باید از نام حسین هم تنفر داشت و فرزندمان را به نام حسین نام‌گذاری نکنیم؟!
شیخ مفید در ارشاد قائل است که یکی از فرزندان امام حسن مجتبی(علیه السلام) "عمرو" نام داشت؛ آیا می‌توان گفت که حضرت به دلیل علاقه به "عمرو بن عبدود" یا "عمرو بن هشام(ابوجهل)" این اسم را انتخاب کرده‌اند؟[1]

ثانیا: ابوبکر نام نیست، بلکه کُنیَه است. کنیه در نزد عرب کلمه‌ایست که به خاطر نام نبردن از اسم کوچک شخص، برای احترام و تعظیم و یا بسا تحقیر او به کار می‌برند و با پیشوند «ابو، ابن، امّ، اخ، اخت» شروع می‌شود. در کنیه‌هایی که با «اب و ام» شروع می‌شود، غالبا نام فرزند بزرگ‌تر را به کار می‌برند، مثلا یکی از کنیه‌های امیرالمومنین(علیه‌السلام) ابوالحسن است، چون نام فرزند بزرگ‌ترش حسن(ع) است. و گاهی برای تحقیر و یا اشاره به نکته‌ای کنیه بکار می‌برند مانند «ابن الزمان» برای کسی که در هر شرایطی رنگ عوض می‌کند و ابوحاجب برای کسی که ابروان پرپشتی دارد.

نام خلیفه اول ابوبکر نبود، بلکه پیش از اسلام نام او "عبد الکعبه" بود که پس از اسلام آوردن، [بنا بر اختلاف تاریخی] پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و یا خانواده‌اش نام او را عبدالله نهادند.[2] در برخی منابع اهل سنت نیز نام او، عتیق ذکر شده است[3] اما گویا بنا بر شواهدی، عتیق [به معنای آزاد شده] یکی از القاب او بوده است. کنیه خلیفه اول، ابوبکر است. اما در اینکه پسری به نام بکر داشته است، اختلاف وجود دارد. در هیچ‌کدام از منابعی که فرزندان ابوبکر را برشمرده‌اند، نامی از «بکر» نیامده، ولی در ابیاتی که در نکوهش ابوبکر از زبان برخی از مرتدان نقل شده، از پسری به نام «بکر» برای او یاد شده است[4]، با این‌حال مخالفان او، مثل ابوسفیان، ابوبکر (بکر =  شتر جوان) را از باب استهزا به ابوفصیل (فَصیل = بچه‌شتر بازگرفته از شیر مادر) بدل کرده‌اند.[5]

اما نام آن فرزند امیرالمومنین(علیه‌السلام) که کنیه‌اش ابوبکر بوده، بنا بر اختلاف منابع تاریخی، عبدالله[6] یا عبیدالله[7] و یا محمد اصغر[8] است.

اما نکته حائز اهمیت آن است که بدانیم غالبا این، مردم هستند که کنیه و القاب را بر روی اشخاص می‌گذارند و انتخاب کنیه و لقب، در انحصار پدر و مادرشان نمی‌باشد. بنابراین، این مردم بودند که کنیه ابوبکر را به خلیفه اول و فرزند امیرالمومنین(علیه‌السلام) داده‌اند، اما این‌که به چه مناسبت این کنیه را به این دو شخص داده‌اند برای ما مشخص نیست.

بنابراین، بیان این شبهه نوعی ساده‌انگاری مساله، و عوامانه و سطحی است چون علاوه بر اینکه فرزند امیرالمومنین(علیه‌السلام) با خلیفه اول اشتراک نام ندارند، بلکه بر فرض اگر اشتراک نام شخصی نیز می‌داشت، هیچ ملازمه منطقی بین هم‌نامی فرزند امیرالمومنین(علیه‌السلام) با ارادت ویژه‌ی حضرت به خلیفه اول وجود ندارد.

___________________________________
پی‌نوشت
[1]. الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، الشیخ المفید محمد بن محمد بن النعمان(م۴۱۳ق)، تحقیق: مؤسسة آل البیت(علیهم‌السّلام) لتحقیق التراث، بیروت، دار المفید للطباعة والنشر والتوزیع، دوم، ۱۴۱۴ق، ج۲، باب ذکر ولد الحسن بن علی علیهما، ص۲۰.
[2]. الطبقات الکبری، (ابن سعد) أبوعبدالله محمد بن سعد بن منيع الهاشمی البصری(م230ق)، المحقق: إحسان عباس، بیروت،‌ دار صادر، چاپ اول، ۱۹۶۸م، ج۳، ص۱۷۰، متن کتاب؛ عز الدين ابن الأثير أبو الحسن علی بن أبی الكرم الجزری(م630ق)، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، بیروت، دارالفکر، 1409ق، ج۳، ص۲۰۵، متن کتاب؛ المعارف، ابن قتیبه عبدالله بن مسلم، محقق: ثروت عکاشه، قاهره، بی‌نا، ۱۹۶۰م، ص۱۶۷.
[3]. همان‌ها.
[4]. (تاریخ طبری)تاريخ الرسل والملوك، أبو جعفر محمد بن جرير بن يزيد الطبری(م310ق)، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق، ج۳، ص۲۴۶، متن کتاب؛ البداية والنهاية، أبوالفداء إسماعيل بن عمر بن كثير الدمشقی(م774ق)، بیروت، دار الفكر، 1407ق ج۶، ص۳۱۳، متن کتاب.
[5]. جمل من أنساب الأشراف، أحمد بن يحيى بن جابر بن داود البَلَاذُری(م279ق)، تحقيق: سهيل زكار ورياض الزركلی، بیروت، دار الفكر، چاپ اول، 1417ق، ج۱، ص۵۸۹، متن کتاب، و ج5، ص12، متن کتاب؛ تاریخ طبری، پیشین، ج۳، 253، متن کتاب، و ۲۵۵، متن کتاب.
[6]. الفتوح، ابن اعثم کوفی، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالاضواء، چاپ دوم، ۱۴۱۱ق، ج5، ص112، متن کتاب.
[7]. نهضت امام حسین(علیه‌السلام) و قیام کربلا، غلامحسین زرگری‌نژاد، تهران، مرکز تحقیق و توسعه علوم انسانی (سمت)، 1386ش، ص295.
[8]. التنبیه و الاشراف، علی بن حسین مسعودی، ترجمه: ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم، ۱۳۵۶ش، ص۲۷۵؛ الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، شیخ مفید محمد بن محمد، قم، انتشارات الموتمر العالمی، چاپ اول، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۲۵۴.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 1 =
*****