دلیل این نامگذاری فرزندان به اسامی خلفا چیز دیگری است و هیچ رابطه دوستانهای بین امیرمؤمنان(علیهالسلام) و خلفا وجود نداشته است.
اهل سنت اشتراک نام برخی از پسران امیرالمومنین(علیهالسلام) با اسامی خلفا را دلیل بر حب و دوستی حضرت(علیهالسلام) نسبت به خلفا دانستهاند و میگویند: نامیدن فرزندان به نام خلفا، حکایتی روشن از حُسن رابطه ایشان با خلفاست؛ وگرنه کسی که نسبت به اشخاصی تنفر و بُغض داشته باشد، نام آنها را بر روی فرزندانش نمیگذارد.
پاسخ:
ما در چند مقاله[1] پاسخ این شبهه را دادیم و اکنون میخواهیم از منابع اهل سنت نظر امیرالمومنین(علیهالسلام) درباره خلفا را بیان کنیم تا دروغ بزرگِ حُسن رابطه ایشان با خلفا آشکارتر شود:
اسناد معتبر تاریخی اهل سنت، وجود چنین رابطه دوستانهای را به شدت انکار میکند:
1. مسلم بن حجاج نیشابوری در «صحیح مسلم» از قول خلیفه دوم، نظر حضرت امیر(علیهالسّلام) نسبت به ابوبکر و عمر را بیان میکند که آنان را دروغگو، گنهکار، فریبکار و خائن میداند. خلیفه دوم در حضور افرادی چون عثمان و عبدالرحمان بن عوف و ... خطاب به عباس بن عبدالمطلب و امیرالمومنین(علیهالسلام) میگوید: «پس از وفات رسول خدا(ص) ابوبکر گفت: من جانشین رسول خدا(ص) هستم، شما دو نفر(عباس و علی) آمدید و تو ای عباس میراث برادرزادهات را درخواست کردی و تو ای علی، میراث فاطمه(س) دختر پیامبر را. ابوبکر گفت: رسول خدا(س) فرموده است: «ما چیزی به ارث نمیگذاریم، آنچه میماند صدقه است» و شما او را دروغگو، گناهکار، حیلهگر و خیانتکار معرفی کردید و حال آن که خدا میداند که ابوبکر راستگو، دیندار و پیرو حق بود. پس از مرگ ابوبکر، من جانشین پیامبر(ص) و ابوبکر شدم و باز شما دو نفر مرا خائن، دروغگو، حیلهگر و گناهکار خواندید».[2] سپس عمر بن خطاب، از اميرمؤمنین(عليهالسلام) و عباس اقرار میگيرد كه آيا مطالبی كه گفتم را تأييد میكنيد؟ هر دو گفتند: بلی. «قَالَ أَ كَذَلِكَ، قَالاَ نَعَمْ».[3]
همین روایت در صحیح ابن حبان با تعبیر «ظالم و فاجر» آمده است که «البانی» وهابی نیز این روایت را صحیح دانسته است: «عمر گفت: شما دو نفر اعتقاد داشتيد كه ابوبكر در اين قضيه ظالم و فاجر است؛ در حالی كه خدا میداند او صادق، نيكوكار و پيرو حق بود. بعد از ابوبكر دو سال اداره فدك و .. در اختيار من بود و من همان رفتاری را داشتم كه رسول خدا(ص) و ابوبكر داشتند؛ اما شما اعتقاد داشتيد كه من ظالم و فاجر هستم».[4] «شعیب ارنووط» وهابی نیز این حدیث را صحیح دانسته است.[5]
2. اسماعیل بخاری در صحیحش روایت میکند که امیرمؤمنین(علیهالسّلام)، ابوبکر را «استبدادگر» میداند: «تو به زور بر ما مسلط شدی و ما به خاطر نزدیک بودن به رسول اکرم (ص) خود را سزاوارتر به خلافت میدیدیم».[6] این روایت در صحیح مسلم نیز با اختلاف برخی الفاظ ذکر شده است.[7]
3. بخاری روایتی میآورد که حضرت علی(علیهالسلام) از حضور عمر خوشش نمیآمد و همنشینی با او کراهت داشت: «امیرالمؤمنین(علیهالسلام) به دنبال ابوبکر فرستاد و پیغام داد تنها بیا و کسی را با خودت نیاور، به خاطر اینکه از همنشینی با عمر کراهت داشت».[8]
4. اگر امیر المومنین(علیهالسلام) واقعا نسبت به غاصبین خلافت محبت و دوستی داشت، باید سنت و روش آنان را ادامه میداد، در حالی که میدانیم در ماجرای شواری شش نفره که متولی انتخاب خلیفه پس از عمر بود، عبدالرحمن بن عوف بیعت خود با حضرت را مشروط به عمل نمودن به قرآن، سنت و سیره شیخین کرد. حضرت در پاسخ به این شرط عبدالرحمن فرمود: طبق کتاب خدا و سنّت پیامبر(صلىاللهعلیهوآله) و اعتقاد خودم عمل مىکنم.[9] همین خود گواه روشنی است بر اینکه حضرت سیره و روش شیخین را قبول نداشته و با آنان کاملا مخالف بوده است و الا بیعت عبد الرحمن را میپذیرفت و خلیفه میشد.
آیا از این مخالفت امیرالمومنین(علیهالسلام) با سیره شیخین، روابط حسنه میتوان فهیمد؟! راه اثبات دوستی و محبت حقیقی، پیروی از قول و فعل افرادی است که آدمی نسبت به آنان ابراز دوستی میکند.
دوستی یک طرفه
اهلسنت ادعا میکنند که این نامگذاری فرزندان امیرالمومنین(علیهالسلام) به اسامی خلفا همگی به خاطر روابط خوب ایشان با خلفا بوده است. اگر چنین است، چرا هیچیک از خلفا نام «علی» را برای فرزندان خویش انتخاب نکردهاند؟ چرا این دوستی یک طرفه است؟! آیا با این استدلال شما که همنامی را دلیل بر ارادت میدانید، نمیشود غیر همنامی را دلیل بر بغض گرفت؟!
بنابراین، دلیل این نامگذاریها چیز دیگری است و رابطه دوستانهای بین امیرالمومنین(علیهالسلام) و خلفا وجود نداشته است.
_____________________________
پینوشت:
[1]. «همنامی فرزند امام علی(ع) با خلیفه اول»؛ «همنامی فرزند امام علی(ع) با خلیفه دوم»؛ «تحریف نام پسر امیرالمومنین(ع) خیانت برخی علمای اهل سنت»؛ «نام خلیفه سوم بر روی فرزند امیرالمومنین(ع)».
[2]. « فَلَمَّا تُوُفِّیَ رَسُولُ اللَّهِ -صلی الله علیه وسلم- قَالَ اَبُو بَکْرٍ اَنَا وَلِیُّ رَسُولِ اللَّهِ -صلی الله علیه وسلم- فَجِئْتُمَا تَطْلُبُ مِیرَاثَکَ مِنَ ابْنِ اَخِیکَ وَیَطْلُبُ هَذَا مِیرَاثَ امْرَاَتِهِ مِنْ اَبِیهَا فَقَالَ اَبُو بَکْرٍ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ -صلی الله علیه وسلم- «مَا نُورَثُ مَا تَرَکْنَا صَدَقَةٌ». فَرَاَیْتُمَاهُ کَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا وَاللَّهُ یَعْلَمُ اِنَّهُ لَصَادِقٌ بَارٌّ رَاشِدٌ تَابِعٌ لِلْحَقِّ ثُمَّ تُوُفِّیَ اَبُو بَکْرٍ وَاَنَا وَلِیُّ رَسُولِ اللَّهِ -صلی الله علیه وسلم- وَوَلِیُّ اَبِی بَکْرٍ فَرَاَیْتُمَانِی کَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا». صحیح مسلم، مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری (م261ق)، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ج3، کِتَاب الْجِهَادِ وَالسِّیَرِ، بَاب حُکْمِ الْفَیْءِ، ص1377، ح1757، متن کتاب.
[3] همان، ج3، ص1377، ح1757.
[4] «قَالَ وَأَنْتُمَا تَزْعُمَانِ أَنَّهُ كَانَ فِيهَا ظَالِمًا فَاجِرًا وَاللَّهُ يَعْلَمُ أَنَّهُ صَادِقٌ بَارٌّ تَابِعٌ لِلْحَقِّ ثُمَّ وُلِّيتُهَا بَعْدَ أَبِي بَكْرٍ سَنَتَيْنِ مِنْ إِِمَارَتِي فَعَمِلْتُ فِيهَا بِمِثْلِ مَا عَمِلَ فِيهَا رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه وسلم وَأَبُو بَكْرٍ وَأَنْتُمَا تَزْعُمَانِ أَنِّي فِيهَا ظَالِمٌ فَاجِرٌ.». التعليقات الحسان علی صحيح إبن حبان، محمد ناصر الدين البانی(م1420ق)، جده، دار با وزير للنشر والتوزيع، چاپ اول، 1424ق-2003م، ج9، ص318، ح6574، متن کتاب.
[5]. الإحسان فی تقريب صحيح ابن حبان، أبو حاتم محمد بن حبان بن أحمد الدارمی البُستی(م354ق)، ترتيب: الأمير علاء الدين علی بن بلبان الفارسی(م739ق)، محقق: شعيب الأرنؤوط، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1408ق-1988م، ج14، ص577-578، متن کتاب.
[6]. «وَلَکِنَّکَ اسْتَبْدَدْتَ عَلَیْنَا بِالْاَمْرِ وَکُنَّا نَرَی لِقَرَابَتِنَا من رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم نَصِیبًا». صحیح البخاری، محمد بن اسماعیل ابو عبدالله البخاری الجعفی(م۲۵۶ق)، المحقق: محمد زهير بن ناصر الناصر، دار طوق النجاة، چاپ اول، 1422ق، ج۵، ص۱۳۹-140، ح4240، متن کتاب.
[7]. «استبددت علینا بالأمر وکنّا نحن نرى لنا حقّاً لقرابتنا من رسول اللّه صلى اللّه علیه وسلم...». صحیح مسلم، پیشین، ج3، باب قول النبی صلى الله علیه وسلم لا نورث ما ترکنا فهو صدقة، ص1380، ح1759، متن کتاب.
[8]. «فَاَرْسَلَ الی ابی بَکْرٍ اَنْ ائْتِنَا ولا یَاْتِنَا اَحَدٌ مَعَکَ کَرَاهِیَةً لِمَحْضَرِ عُمَر». صحیح البخاری، پیشین، دار طوق النجاة، ج5، ص139، ح4240، متن کتاب؛ همان، تحقیق:د. مصطفی دیب البغا، بیروت - یمامه، دار ابن کثیر، چاپ سوم، ۱۴۰۷ق-۱۹۸۷م، ج۴، کتاب المغازی، باب غزوة خیبر، ص۱۵۴۹، ح۳۹۹۸.
[9]. تاریخ الخلفا، جلال الدین عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی، حلب، دار القلم العربی، ۱۴۱۳ق،۱۹۹۳م، ص129؛ همان، المحقق: حمدی الدمرداش، مكتبة نزار مصطفى الباز، چاپ اول، 1425ق-2004م، ص122؛ جمل من انساب الأشراف، أحمد بن یحیی بن جابر بلاذری، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، ۱۴۱۷ق_۱۹۹۶م، ج2، ص261؛/ و الإمامة و السیاسة، ابن قتیبه أبومحمد عبدالله بن مسلم الدینوری(م۲۷۶ق)، تحقیق: علی شیری، بیروت، دارالأضواء، چاپ اول، ۱۴۱۰ق-۱۹۹۰م، ج1، ص28؛ تاریخ یعقوبی، احمد بن أبی یعقوب یعقوبی، بیروت، دار صادر، بیتا، ج2،ص160؛ الطبقات الكبرى، أبوعبدالله محمد بن سعد، تحقيق: محمد عبد القادر عطا، بيروت، دارالكتبالعلمية، چاپ اول، 1410ق-1990م، ج3،ص47؛ الاعْتِصَام، إبراهيم بن موسى الشاطبی، المملكة العربية السعودية، دار ابن الجوزی، چاپ اول، 1429ق-2008م، ج3 ص216؛ تاريخ الإسلام و وفيات المشاهير و الأعلام، شمس الدین ذهبی، بیروت، دار الكتاب العربى، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۳۰۴؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج1، ص185- 188.
شبهه: میان امیرالمومنین(علیهالسلام) با خلفا رابطهای حسنه وجود داشته است و شاهد آن، انتخاب اسامی خلفا برای فرزندانش بوده است.
پاسخ: در منابع صحیح اهل سنت روایات زیادی در مورد نظر امیرالمومنین(علیهالسلام) نسبت به خلفا وجود دارد که هرگز از آن روایات رابطه دوستانه استنباط نمیشود، بلکه حکایت از اختلاف و شکاف شدید بین حضرت و خلفا ،تا آنجا که ایشان خلیفه اول و دوم را ظالم، فاجر، گنهکار، خائن، فریبکار، دروغگو و مستبد میداند.