عصمت امام معصوم از روایات نیز قابل اثبات است.
اندیشه شیعه بر این اساس بنا نهاده شده است که پس از پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) ائمه معصومین(علیهمالسلام) جانشینان آن حضرت هستند که به خاطر برخورداری از عصمت از گناه به خوبی میتوانند جامعه را از انحراف حفظ کرده و به سرمنزل مقصود برسانند، در دوران معاصر برخی مدعیشدهاند که این ویژگی از سوی افراد غالی وارد اندیشه شیعه شده است و هیچگونه سندی دال بر آن وجود ندارد، در مطلب قبلی برخی از روایات موثقی که دال بر عصمت بود را بررسی کردیم، در این نوشتار نیز به بررسی سندی برخی دیگر از روایات عصمت میپردازیم:
1. امام صادق(علیهالسلام) در روایتی در رابطه با وظیفة امام به سدیر فرمودند: «ما (اهل بیت) خزانهدار علم خداییم. ما مترجم امر خداییم. ما مردمی معصوم هستیم که خدای تبارک و بلندمرتبه مردم را به فرمان بردن از ما امر و از نافرمانی ما نهی کرده است. ما حجّت کامل هستیم بر هر که زیر آسمان و روی زمین است.»[1]
ثقه الاسلام کلینی سند این روایت را این گونه بیان میکند: «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنْ أَبِي طَالِبٍ عَنْ سَدِيرٍ قَال»
مقصود از محمد بن یحیی، در ابتدای سند روایات کلینی «محمد بن یحیی عطّار قمی» است که استاد کلینی و ثقات به شمار میآید.[2] «احمد بن محمد بن عیسی اشعری» از شاگردان امام جواد(علیهالسلام) و امام هادی(علیهالسلام) است. وی را در شمار بزرگان اهل قم شمردهاند به گونهای که شیخ طوسی از او با عنوان «شیخ القمیین و وجههم و فقیههم» یاد کرده است.[3] «احمد بن محمد بن خالد برقی» نجاشی و شیخ طوسی وی را ثقه معرفی کردهاند.[4] بنا بر سندی که رجال کشی برای این حدیث بیان کرده است، مقصود از ابیطالب، ابیطالب القمی است[5] که در کتب رجالی با اسم «عبدالله بن الصّلت ابیطالب القمی» مشهور است که از اصحاب امام جواد(علیهالسلام) شمرده شده و به ثقه بودن وی تأکید شده است.[6] «سدیر بن حکیم بن صهیب الصّیرفی» نیز از اصحاب امام صادق(علیهالسلام) و امام کاظم(علیهالسلام) است و تمام رجالشناسان به ثقه بودن وی اعتراف کردهاند.[7]
نتیجه گیری: این روایت از جهت سندی موثق و مورد اعتماد است، زیرا تمام راویان وی از ثقات هستند، در این میان تنها اشکالی که امکان دارد به این روایت گرفته شود از جهت اتهام سدیر به واقفی بودن است[8] که این نکته نیز اشکالی به صحیح بودن سند وارد نمیکند، زیرا تمام رجال شناسان به راستگو بودن وی اعتراف کردهاند.
نکته دوم اینکه در سند این روایت «احمد بن محمد بن عیسی اشعری» وجود دارد که از مخالفین سر سخت غلو به شمار میآید، و این نکته باز گوننده این واقعیت است که عصمت ائمه(علیهمالسلام) از گناه هیچگاه در اندیشه اصحاب به عنوان تفکر غالیانه به شمار نمیآمده است.[9]
2. امام سجّاد(علیهالسلام) در حدیثی فرمود: از ما خاندان جز معصوم شخص دیگری نمیتواند امام باشد و عصمت صفتی نیست که در ظاهر بدن باشد، تا به چشم دیده شده و شناخته گردد، و به همین دلیل، امکان ندارد معصوم بودن کسی را به دست آورد، مگر خدا به وسیله پیغمبرش آن را صریحاً فرموده باشد. شخصی عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! معنی معصوم چیست؟ فرمود: معصوم کسی است که به ریسمان الهی که همان قرآن است چنگ زند؛ آن دو (قرآن و امام معصوم) تا روز قیامت از یکدیگر جدا نگردند و تا رستاخیز امام به قرآن هدایت میکند و قرآن به امام و این است فرموده خدا «إِنَّ هذَا القرآن یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَم[اسراء/9]همانا این قرآن مردم را به راستترین و استوارترین طریقه هدایت میکند.»[10]
شیخ صدوق این روایت را با این سند بیان میکند: «حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْمُقْرِي قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَمْرٍو مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْمُقْرِي الْجُرْجَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الْمَوْصِلِيُّ بِبَغْدَادَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَاصِمٍ الطَّرِيفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبَّاسُ بْنُ يَزِيدَ بْنِ الْحَسَنِ الْكَحَّالُ مَوْلَى زَيْدِ بْنِ عَلِيٍّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي قَالَ حَدَّثَنِي مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ(علیهالسلام) قَال:
«احمد بن محمد بن عبد الرحمن مقری» از مشایخ شیخ صدوق به شمار میآید.[11] «أبو عمرو محمّد بن جعفر المقری الجرجانی» نیز از مشایخ شیخ صدوق میباشد.[12] «أبوبکر محمّد بن حسن موصلی» نیز فردی فاضل، صالح و فقیه میباشد.[13] «محمّد بن عاصم الطریفی» در کاملالزّیارات دربارة ثواب زیارت امام حسین(علیهالسلام) از وی روایت نقل شده است.[14] «عبّاس بن یزید بن الحسن الکحّال» کوفی و ثقه میباشد.[15] «زید بن علی» معروف به زید شهید است از فرزندان امام سجاد(علیهالسلام) است.
نتیجه گیری: از آنجا که شیخ صدوق برای بسیاری از مشایخ خود طلب مغفرت کرده است و نیز بنا به گفته ابنقولویه همه راویان کاملالزیارات ثقه میباشند[16] بنابراین میتوان، این حدیث را از احادیث «حَسَن» به شمار آورد که میتوان به صدور آن از امام معصوم(علیهالسلام) اطمینان پیدا کرد.
اما آنچه بیشتر در بررسی سند این روایت به چشم میخورد، تأیید راویان این روایت توسط بزرگان مکتب قم، شیخ صدوق و ابن قولویه قمی است که به سختگیری در نقل روایات مشهور هستند، به گونهای که مقید بودهاند از اشخاص ضعیف روایت نقل نکنند و مخصوصاً از شخصی که متهم به غلو باشد؛ لذا این نکته به خوبی میتواند بازگو کننده این واقعیت باشد که این ادعا که عصمت توسط افراد غالی وارد تفکر شیعه شده است، سخنی گزاف و ناصحیح است.
____________________________________________________________________
پینوشت
[1]. «قَالَ نَحْنُ خُزَّانُ عِلْمِ اللَّهِ نَحْنُ تَرَاجِمَةُ أَمْرِ اللَّهِ نَحْنُ قَوْمٌ مَعْصُومُونَ أَمَرَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بِطَاعَتِنَا وَ نَهَى عَنْ مَعْصِيَتِنَا نَحْنُ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ عَلَى مَنْ دُونَ السَّمَاءِ وَ فَوْقَ الْأَرْضِ»الكافي، كلينى، محمد بن يعقوب، دار الكتب الإسلامية، 1407 ق، ج1، ص269.
[2]. الرعايه في علم الدرايه،شهید ثانی ،قم: مكتبه آيهالله المرعشي العامه، ۱۴۰۸ق ،ص371.
[3]. فهارس الشيعة، خداميان آرانى، مهدى، موسسة تراث الشيعة، 1431 ه. ق، ج1، ص289.
[4]. تكمله الرجال، كاظمى، عبدالنبى، أنوار الهدى، 1425 ه. ق، ج1، ص238.
[5]. اختيار معرفة الرجال، كشى، محمد بن عمر، موسسة آل البيت( عليهم السلام) لإحياء التراث، 1404 ه. ق، ج2، ص594.
[6]. زبده الاقوال فى خلاصه الرجال، حسينى حلى، حسين بن كمال الدين ابرز، موسسه علمى فرهنگى دار الحديث، سازمان چاپ و نشر، 1428 ه. ق، ص221.
[7]. معجم رجال الحديث و تفصيل طبقات الرواة، خويى، ابوالقاسم، بینا، بیجا، 1413 ه. ق، ج7، ص316.
[8]. همان.
[9]. معرفة الرجال، کشی، محمد، معرفة الرجال، اختیار طوسی، به کوشش حسن مصطفوی، مشهد، ۱۳۴۸ش، صص۴۹۶-۴۹۷.
[10]. «الْإِمَامُ مِنَّا لَا يَكُونُ إِلَّا مَعْصُوماً وَ لَيْسَتِ الْعِصْمَةُ فِي ظَاهِرِ الْخِلْقَةِ فَيُعْرَفَ بِهَا وَ لِذَلِكَ لَا يَكُونُ إِلَّا مَنْصُوصاً فَقِيلَ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَا مَعْنَى الْمَعْصُومِ فَقَالَ هُوَ الْمُعْتَصِمُ بِحَبْلِ اللَّهِ وَ حَبْلُ اللَّهِ هُوَ الْقُرْآنُ لَا يَفْتَرِقَانِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ الْإِمَامُ يَهْدِي إِلَى الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ يَهْدِي إِلَى الْإِمَامِ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَم»معاني الأخبار، ابن بابويه، محمد بن على، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1403 ق، ص132.
[11]. مستدركات علم رجال الحديث، نمازى شاهرودى، على، بیتا، 1414 ه. ق، ج1، ص452.
[12]. معجم رجال الحدیث، خوئی، أبوالقاسم، تهران، مرکز اطّلاعات و مدارک اسلامی، 1371ش، ج 16،ص169.
[13]. همان، ج16،ص267.
[14].همان، ج17، ص206.
[15].همان، ج10،ص273.
[16]. همان، ج10،ص273.
[17].: کاملالزّیارات، ابنقولویه، جعفر بن محمّد، نجف: دار المرتضویّه،ص4.
** برای شناخت انواع حدیث از جهت سندی به این قسمت مراجعه کنید.
شبهه: در دوران معاصر برخی مدعیشدهاند که اندیشه عصمت از سوی افراد غالی وارد شیعه شده و هیچگونه روایت صحیحی بر آن وجود ندارد.
پاسخ: در احادیثی که سند آنها صحیح بوده و حتی یک فرد غالی یا متهم به غلو در آن دیده نمیشود، گفته شده که امام باید معصوم باشد، لذا این سخن که اندیشه عصمت توسط غالیان وارد مکتب شیعه شده است، ادعایی گزاف و بدون دلیل است.