آنچه تخلف از آن ممکن نیست، اراده تکوینی خداست.
شبهه: برخی میگویند: در بین آیات قرآن تناقض وجود دارد، در برخی آیات گفته شده همه چیز مطیع خداست و در برابر اراده الهی گردن مینهد مانند: «وَلَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلٌّ لَهُ قَانِتُونَ [روم/۲۶] و هر كه در آسمانها و زمين است از آن اوست همه او را گردن نهادهاند» و حال آنکه در خود قرآن بیان شده که برخی از مخلوقات از فرمان و اراده الهی تمرد کرده و نافرمانی میکنند مانند: «قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدِين [اعراف/۱۱] آنگاه به فرشتگان گفتيم براى آدم سجده كنيد پس [همه] سجده كردند، جز ابليس كه از سجدهكنندگان نبود».
پاسخ: در این شبهه بین اراده تکوینی و اراده تشریعی خلط شده است، در آیه اول که میفرماید همه چیز تحت اراده و فرمان الهی است، منظور اراده تکوینی است، اما در آن آیاتی که از تمرد و نافرمانی سخن میگوید، منظور اراده تشریعی خداوند متعال است، لذا یا شبهه کننده خود نیز فرق بین آنها را نمیداند، یا عالمانه مغالطه کرده و میخواهد مردم عادی را فریب دهد.
اراده تکوینی: مقصود از اراده تکوینی این است که شیء مراد در نظام تکوین و واقع تحقق پیدا کرده است، چنانکه در قرآن کریم آمده است: «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُون [یس/ 82] چون بخواهد چیزى را بیافریند، فرمانش این است که میگوید: موجود شو، پس موجود میشود» در ارادههای تکوینی، مراد هرگز تخلف پیدا نمیکند؛ یعنی اگر اراده خدا به چیزی تعلق گرفت، وجود آن چیز، حتمی و ضروری خواهد بود.
بنابراین، اراده تکوینی خدا، همان اراده فعل و عین تحقق فعل است؛ فعل خدا همین عالم خلقت است با همه ویژگیهایش؛ یعنی خدا اراده کرده است که عالم موجود شود؛ لذا موجود شد؛ خداوند به اراده تکوینی اراده کرده است که انسان خلق شود، و انسان خلق شد. بر این اساس، هر موجودی متعلق اراده تکوینی خداست و هیچ چیز از اراده تکوینی او خارج نیست. لذا خدا هر موجودی را هرگونه که اراده فرمود، آن موجود همانگونه تحقق مییابد. اگر موجودی را به صورت جسمانی اراده فرمود که به تدریج و در مدت معیّنی خلق شود، آن شیء به این صورت آفریده میشود. مثلاً اراده نموده که انسان در مدت 9 ماه در رحم مادر تکوّن یابد، حتماً چنین میشود.
اراده تشریعی: مقصود از اراده تشریعی این است که خداوند متعال از لحاظ تشریع و جعل قانون، چیزی را اراده نموده است؛ یعنی چیزهایی را که میخواسته مردم انجام دهند تا به کمال و سعادت برسند. در اراده تشریعی مراد حق تعالی در نظام تشریع و قانونگذاری تحقق پیدا کرده و طبق مراد و خواستهاش دستور نموده است. در نظام تشریع عسر و حرج وجود ندارد، بلکه طهارت و اتمام نعمت است.
به عبارت دیگر، خدای سبحان از انسان و جنیان که آزاد و مختارند، میخواهد که کارهایی را انجام دهد و از کارهایی پرهیز کند. اگر انسان به دستورات الهی با حُسن اختیار خود گردن نهاد، پاداش الهی را خواهد چشید و اگر با سوء اختیار خود، از دستورات الهی سرپیچی نمود، کیفر خواهد شد. تخلف از اراده تشریعی خداوند ممکن است؛ زیرا خداوند به اراده تکوینیاش اراده کرده انسان با اختیار، مسیر سعادت یا شقاوت خود را برگزیند.
بنابراین، آنچه تخلف از آن ممکن نیست، اراده تکوینی خداست. در نتیجه نه تنها انسان که سرتاسر وجودش نیاز و فقر است، بلکه هیچ قدرتی در عالم هستی قادر نیست در برابر اراده تکوینی خداوند مخالفت کند؛ زیرا جز خداوند سایر موجودات همه و همه عین فقر و وابستگی و احتیاج به ذات لایزال الهی هستند، و آنکه از خود چیزی ندارد، چگونه میتواند در برابر دارای مطلق، به مخالفت برخیزد.
آنچه تخلف از آن ممکن نیست، اراده تکوینی خداست که در نتیجه آن نه تنها انسان که سرتاسر وجودش نیاز و فقر است، بلکه هیچ قدرتی در عالم هستی قادر نیست در برابر اراده تکوینی خداوند مخالفت کند؛ زیرا جز خداوند سایر موجودات همه و همه عین فقر و وابستگی و احتیاج به ذات لایزال الهی هستند، و آنکه از خود چیزی ندارد، چگونه میتواند در برابر دارای مطلق، به مخالفت برخیزد؛ اما تخلف از اراده تشریعی ممکن است.