تعارض سیره پیامبر(ص) با امام زمان(عج)؟!

19:28 - 1398/04/13

حکم داودی تنها مربوط به دوران امام زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) نیست، بلکه در دوران ظهور این گونه حکم کردن، بین مردم بیشتر ظهور دارد.

سیره امام زمان و پیامبر

در روایات متعددی از ائمه اطهار(سلام‌الله‌علیهم) نقل شده که در زمان حکومت مهدوی، ایشان بر اساس علم خویش ــ که از آن تعبیر به حکم داودی شده ــ بین مردم قضاوت می‌کنند[1]، از این رو برخی مدعی شده‌اند که سیره امام زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) با سیره و روش رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) سازگاری ندارد؛ زیرا پیامبراکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در روایتی می‌فرمایند: «بر اساس شاهد‌ها و قسم بین شما حکم می‌کنم»[2] برای بررسی این ادعا لازم است به چند نکته توجه داشت:

1. مراد از حکم داودی، شیوه دادرسی حضرت است؛ یعنی، حضرت مهدی(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) نیاز به اقامه شاهد برای اثبات دعوا نخواهد داشت؛ چنان که در مورد حضرت داود(علیه‌السلام) چنین بوده است.

2. در اسلام، قاضی در صورتی که به واقع علم نداشته باشد، به دو بینه رجوع می‌کند؛ اما اگر خود قاضی به نحوه کار یا جرم متهم یقین داشته باشد، دیگر نیازی به آوردن شاهد و بینه نیست. به همین خاطر صاحب شرایع می‌نویسد: «در همه این موارد(از نظر ما) جایز است، که قاضی بدون حضور شاهد حکم و قضاوت کند.»[3] پس  سیره و روش امام زمان(علیه‌السلام) با آیین دادرسی اسلامی هم‌خوانی دارد و در این صورت معنای احادیثی که به حکم داودی اشاره دارد، این است که امام مهدی(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) اجازه دارد که با علم امامت و الهام خدایی، حق یا باطل بودن یکی از طرفین دعوا را تشخیص داده و بر اساس علم و یقین حکم ‌کند و نیازی به اقامه شاهد ندارد. 

3. این موضوع در سیره دیگر ائمه(علیهم‌السلام) نیز جریان داشته است، از روایات ما چنین بر می‌آید که امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) در موارد ویژه‌ای طبق واقع داوری کرده است.[4]

4. اینکه پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرموده‌اند: «بر اساس شاهد‌ها و قسم بین شما حکم می‌کنم»، برای روشن کردن الگو برای دیگران است؛ چون برای قضات غیر معصوم معمولاً علم به واقع به خاطر دسترسی نداشتن به علم الهی امکان پذیر نیست.

پس بر اساس نکاتی که بیان شد می‌توان این گونه گفت که در زمان حضرت مهدی(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) خداوند بر اساس یک عنایت خاص به وی، حق و یا باطل بودن دعوی را الهام می‌کند و او بدون نیاز به شاهد و یا قسم، حکم صادر می‌کند؛ چون مراجعه به شاهد و قسم یک حکم تکلیفی نفسی نیست که در خود آن مصلحت ذاتی باشد؛ بلکه تنها برای روشن شدن واقع است. و البته این موضوع اختصاصی به آن حضرت ندارد، بلکه برای هر قاضی که علم به واقع پیدا کند، امکان پذیر است، اما چون معمولاً قضات از این علم بی‌بهره هستند به آنها توصیه شده است که به بینه و شاهد مراجعه کنند، ولی در دوران ظهور این موضوع رواج پیدا می‌کند، به همین خاطر این گمان که آن حضرت سیره و آیین جدا از آنچه از پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) برای ما به یادگار مانده است داشته باشند سخن ناصحیح است.

________________________________________
پی‌نوشت
[1]. ر.ک. حکم داودی در زمان ظهور حضرت حجت(عج)
[2]. الكافي، كلينى، محمد بن يعقوب‏، دار الكتب الإسلامية، 1407 ق‏، ج‏7، ص414.
[3]. شرائع الإسلام في مسائل الحلال و الحرام،حلّى، محقق، نجم الدين، جعفر بن حسن‌، مؤسسه اسماعيليان‌،1408 ه‍ ق‌، ج‌4، ص67.
[4]. روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه، مجلسى، محمدتقى بن مقصودعلى‏، مؤسسه فرهنگى اسلامى كوشانبور، 1406 ق‏، ج‏6، ص59.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
11 + 3 =
*****