در قرآن مجید در مورد بخشیدن شرک اختلاف وجود ندارد.
شبهه: «شرک» بدترین گناهان شمرده میشود، اما به نظر میرسد نویسنده قرآن، نتوانسته است در مورد اینکه الله شرک را میبخشد یا نه تصمیم قاطعی بگیرد. درسوره نساء، آیه 48 و 116 میگوید نمیبخشد، ولی در همین سوره آیه 153 میگوید میبخشد، بر اساس آیات 76 و 77 سوره انعام، حضرت ابراهیم به پرستش ماه و خورشید و ستاره به عنوان خدایش روی میآورد و مشرک میشود، ولی این شرک سبب نمیشود که وی پیامبر الهی نشود، از سوی دیگر مسلمانان فکر میکنند که پیامبران گناه نمیکنند.
پاسخ:
این شبهه برخواسته از عناد و ناآگاهی شخص شبهه کننده است؛ زیرا اگر صرفاً یک آیه مد نظر قرار گیرد، نمیتوان تصور درستی از آیه و تفسیر آن داشت؛ بلکه باید تمام آیات را در کنار هم قرار داد تا تفسیر درستی از آیات قرآن به دست آید و آیات آن تبیین شود.
خداوند متعال در قرآن میفرماید: «قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ * وَ أَنيبُوا إِلى رَبِّكُمْ وَ أَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذابُ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ[زمر/53-54] بگو اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كردهايد! از رحمت خداوند نااميد نشويد كه خدا همه گناهان را مىآمرزد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است و به درگاه پروردگارتان بازگرديد و در برابر او تسليم شويد، پيش از آنكه عذاب به سراغ شما آيد، سپس از سوى هيچكس يارى نشويد!» این آیه سه دستور را برای بخشش گناهان ذکرکرده است: بازگشت به سوی پروردگار؛ تسلیم در برابر فرمان او؛ پیروی از دستورات او. این دستورات سه گانه درهای غفران و رحمت الهی را به روی بندگان باز میکند.
پس بر این اساس شخصی که هنوز مشرک است و خدا را انکار میکند و هیچکدام از این شرائط را ندارد، مورد مغفرت الهی قرار نمیگیرد، اما این ادعا که خداوند متعال در آیه 153 سوره نساء مشرکین را بدون دلیل میبخشد، ادعایی واهی است، چون اگر به قرآن مراجعه کنیم، متوجه خواهیم شد که این آیه اشاره به داستان گوساله پرستی قوم بنی اسرائیل دارد که بعد از توبه و مجازاتی که خداوند متعال برای ایشان مشخص کرده بود مورد مغفرت الهی قرار میگیرند[بقره/54] به همین خاطر از اساس تعارضی بین این آیات وجود ندارد، گروه اول آیاتی هستند که شخص با شرک از دنیا میرود و آیه بعدی اشاره به کسی دارد که از شرک خویش برگشته است، پس تعارضی نیست.
اما این ادعا که حضرت ابراهیم(علیهالسلام) مشرک شده است با آیات دیگر قرآن همخوانی ندارد، زیرا بر اساس آیه «وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ[البقرة/۱۳۵] و گفتند یهودی و یا مسیحی باشید، تا هدایت یابید، بگو بلکه به ملت ابراهیم یکتاپرست هستم و او از مشرکان نبود.» حضرت ابراهیم(علیهالسلام) هرگز از مشرکین نبوده است، اما در مورد اینکه چرا حضرت ابراهیم در میان ستاره پرستان این گونه سخن گفت؟ را به این شکل میتوان تحلیل کرد که حضرت ابراهیم(علیهالسلام) بعد از مبارزه با بتپرستان و شکستن بتهای آنان و دعوت مردم به یکتاپرستی، از ناحیه حکومت زمان خود محکوم به اعدام شد و وقتی خدای سبحان او را از سوختن در آتش و کشته شدن نجات داد او زادگاه خود را ترک کرد و از آن منطقه هجرت کرد، وی در این هجرت مدتی در بین ستاره پرستان وارد شد و خواست آنها را به یکتا پرستی و ترک آئین شرک دعوت کند، طبعاً او نمیتوانست در همان بدو ورود به منطقهای که در آنجا غریب بود و آئین مردم نوعی شرک و بت پرستی -از نوع ستارهپرستی- بود، آشکارا با آنها مخالفت و مبارزه کند، پس ناچار عقاید یکتاپرستی را ابتدا بین آنها آشکار نکرد و در ظاهر خود را با آنان هم عقیده نشان داد و اظهار کرد او هم مثل آنها ستاره پرست است و در نتیجه مخالفتی از آنها بروز نکرد و او به تدریج عقاید شرکت آمیز آن قوم را تخطئه کرد و دلائل پوچ و بی ارزش بودن آن عقاید را متذکر شد. و این روش کار او بود! و در حقیقت آن حضرت با ستاره پرستان محاجّه کرد و با استدلال جدلی یعنی «جَدَل منطقی» عقاید آنها را ابطال و به راه راست هدایت کرد.
قابل توجه است که در سوره انعام -قبل از هجرت ابراهیم(علیه السلام) از زادگاهش و قبل از محاجّه با ستاره پرستان- از زبان او می فرماید: «وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ* وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ [الأنعام/۷۴ – ۷۵] وقتی ابراهیم به سرپرست خود آزر گفت: آیا بت ها را معبودهای خود می گیری، من تو را و قوم تو را در گمراهی آشکار می بینم، و ما این چنین به ابراهیم ملکوت آسمان ها و زمین را نشان می دهیم تا او از یقین کنندگان باشد.» آیا معقول است که بعد از مبارزه او با بت پرستان که خطر کشته شدن هم برای او داشت و بعد از اینکه ملکوت آسمان ها و زمین به او ارائه شد، او برگردد و به ستاره پرستی روی آورد؟! طبعاً چنین چیزی هرگز معقول و ممکن نخواهد بود و جز اینکه رفتار او با ستاره پرستان را نوعی مجادله (جدل منطقی) بنامیم هیچ توجیه معقول دیگری نخواهد داشت.
تذکر این نکته هم لازم است که همه انسان ها اهل استدلال برهانی نیستند و اگر حضرت ابراهیم(علیه السلام) در بین عده ای جاهل بت پرست که ستاره و ماه و خورشید را «ربّ» و «الاه» خود می دانستند و از همان اول مخالفت خود را با آنها علنی و آشکار می کرد، طبعاً با او به شدت مخالفت می کردند و مانع فعالیت های آموزشی او می شدند.
شبهه: در آیات قرآن بین بخشیدن مشرکین یا عدم بخشش آنها تعارض وجود دارد.
پاسخ: اگر مجموعه آیات قرآن با یکدیگر دیده شوند مشخص خواهد شد که تعارضی وجود ندارد، آنجایی که گفته شده شرک بخشیده نمیشود، جایی است که شخص توبه نکرده است، و جایی که بخشیده میشود جایی است که بنده از گناه خویش توبه کرده باشد.