احتجاج اهل بیت(ع) به غدیر خم

09:11 - 1398/05/20

-طبق این نقل‌ها حضرات معصومین(علیهم‌السلام) در مواقعی که مناسب بوده و خطری برای خود یا شیعیان نداشته است، با استناد به حدیث«غدیر» به اثبات ولایت و خلافت و جانشینی امیرالمومنین(عليه‌السلام) پرداخته‌اند.

عید غدیر

رهروان ولایت ـ یکی از شبهات بی‌اساس و سست فرقه ضاله وهابیت بر علیه شیعه این است که به دورغ می‌گویند هیچ‌گاه اهل بیت(علیه السلام) با حدیث غدیر بر امامت و خلافت خود احتجاج نکرده اند؛ سپس بر این مبنا می‌گویند پس حدیث غدیر، معنایی غیر از خلافت و امامت دارد و آن هم دوستی و نصرت است.
همان‌طور که گفته شد این مطلب، دورغی بیش نیست و اصلاً با گفته‌های تاریخی و روایی تطبیق ندارد؛ بلکه حضرت، بارها با استناد به حدیث غدیر، با مخالفان خود، احتجاج کرده و آن‌را دلیل بر ولایت و خلافت خود دانسته است، طبق نقل تاریخ، نه تنها امیرالمومنین(علیه‌السلام) به حدیث غدیر استناد کرده است، بلکه دیگر ائمه نیز به این حدیث برای اثبات ولایت و جانشینی امیرالمومنین(علیه‌السلام) استناد کرده‌اند.
در این‌جا احتجاجات حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) و امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام) را ذکر می‌کنیم:
1. احتجاج حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها): «شمس‌الدين جزرى دمشقى مقرى شافعى» از علمای اهل سنت در كتاب «أسنی‌المطالب فى مناقب على‌بن‌ابي‌طالب» از حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) نقل کرده که حضرت در خطبه‌ای غراء فرمودند: «أنْسِيتُمْ قَوْلَ رَسُول اللهِ(صلی‌اللّه‌عليه‌و‌آله) يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍ «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلَاهُ» وَ قَوْلَهُ «أنْتَ مِنّى بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى»؟؛ [ای مردم] آیا سخن رسول خدا(صلی‌اللّه‌عليه‌و‌آله) در روز غدیر خم که فرمود: «من كنت مولاه فعلى مولاه» را یا سخن ایشان که فرمود: «أنت منّى بمنزلة هارون من موسى» را فراموش کردید؟
حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) در این حدیث که علامه امینی(رحمه‌الله‌علیه) در کتاب ارزش‌مند «الغدیر» اسناد متعددی از منابع اهل سنت برای آن نقل می‌کند، با تمام مردم با استناد به حدیث «غدیر» و حدیث «منزلت» احتجاج کرده و خلافت و ولایت را حق امیرالمومنین(علیه‌السلام) می‌داند.[1]
2. احتجاج امام حسن مجتبى(عليه‌السلام) به حديث غدير:
در کتب روایی نقل شده: چون امام حسن مجتبى(عليه‌السلام) با معاويه صلح کرد، معاويه بالای منبر رفت و گفت: «حسن‌بن‌على(علیه‌السلام) من‌را خلیفه دانسته است و خود را اهل آن نمی‌داند...». بعد از پایان خطبه او، حضرت بلند شد و در از منبر بالا رفتند و خطبه بسيار بليغى ايراد كردند كه در آن مناقب و فضائل اميرالمومنين(عليه‌السلام) و دیگر اهل‌بيت را بیان کرده و فرمودند: «وَ قَدْ رَأوُا رَسُولَ اللهَ(صلی‌اللّه‌عليه‌و‌آله) نَصَبَ أبِى يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ وَ أَمَرَهُمْ أنْ يُبَلِّغَ الشَّاهِدَ مِنْهُمُ الْغَائِبَ؛ و ديدند كه رسول خدا(صلی‌اللّه‌عليه‌و‌آله) پدر من‌را در روز غدير خم نصب كرد و مردم را امر نمود كه حاضران به غائبان برسانند».[2] «قندوزى حنفى» از علمای اهل سنت نیز این روایت را ذکر کرده است.[3]
3. احتجاج حضرت سيدالشهداء امام حسین(عليه‌السلام) به حديث غدير:
يك يا دو سال قبل از مردن معاويه در ایّام حج در سرزمین منی امام حسین(علیه‌السلام) تمام اصحاب رسول خدا و بزرگان جهان اسلام را جمع کرد، حضرت در بین این افراد، که بالغ بر هفتصد نفر بودند و حدود دویست نفر از آنان جزو صحابه رسول الله(صلی‌اللّه‌عليه‌و‌آله) بودند، بعد از حمد و ثنای الهی فرمود: «من مى‏‌خواهم از شما درباره مطلبی پرسش كنم، اگر راست گفتم، مرا تصديق كنيد و اگر دروغ گفتم، مرا تكذيب نمایيد؛ و اگر  صادق بودم سخن من‌را بنويسيد و پس از برگشتن برای افراد مورد وثوق خود، بازگو کنید».
امام حسين(عليه‌السلام) در این خطبه به بیان فضائل امیرالمومنین و اهل‌بیت(علیهم‌السلام) پرداخت و سخنان پیامبر اکرم(صلی‌اللّه‌عليه‌و‌آله) در مورد آنان را بیان می‌کرد، و درباره هر فقره از فقراتى كه بيان مى‏‌نمود، جمع حاضر مى‏‌گفتند: «اللّهم نعم» بار پروردگارا! همين‌طور است كه حسين(علیه‌السلام) مى‏‌گويد، ما اين‌ها را از رسول خدا شنيديم و بر آن‌ها حاضر و ناظر بوديم. سپس حضرت فرمود: «...من با سوگند به خداوند از شما مى‏‌پرسم كه آيا مى‏‌دانيد كه رسول خدا(صلی‌اللّه‌عليه‌و‌آله) او (اميرالمومنين) را در روز غدير خم نصب نمود، و نداى ولايت او را سر داد؟» همه گفتند: بار پروردگارا، آرى ما مى‏‌دانيم».[4]
لذا طبق این نقل‌ها حضرات معصومین(علیهم‌السلام) در مواقعی که مناسب بوده و خطری برای خود یا شیعیان نداشته است با استناد به حدیث «غدیر» به اثبات ولایت و خلافت و جانشینی امیرالمومنین(عليه‌السلام) پرداخته‌اند و این مطلب دلیلی بر این است که معنای حدیث غدیر، همان معنای ولایت و سرپرستی و جانشینی پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) بوده است.

پی‌نوشت:
[1]. الغدير، ج 1، ص 196 و ص 197.
[2]. امالى طوسى، طبع نجف، ج 2، ص 172 و ص 173.
[3]. ينابيع المودّة، چاپ اول، استامبول، ص 482.
[4]. كتاب سليم بن قيس، ص 206 تا ص 209.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
9 + 9 =
*****