غدیرخم در اندیشه اهل سنت

08:56 - 1398/05/21

- یکی از شبهاتی که مخالفان مطرح ساخته‌اند این است که چرا تنها علمای شیعه کلمه«ولی» را به معنای ولایت و جانشینی گرفته‌اند و هیچ یک از علمای مذاهب دیگر چنین برداشتی نکرده‌اند، این در حالی است که تعدادی از بزرگان و علمای اهل سنت وجود دارند که همین برداشت را از کلمه«ولی» کرده‌اند که در این نوشتار به بیان آن می‌پردازیم.

امامت

حدیث غدیر از جمله احادیث نادری است که سند آن از حد تواتر نیز گذشته است و همه مذاهب اسلامی اعم از شیعه و سنی بر تواتر حدیث و وقوع این حادثه اتفاق نظر دارند، به همین دلیل مخالفان ولایت، از آن‌جایی که نتوانسته‌اند در سند آن خدشه کنند، به دلالت آن اشکال وارد کرده‌اند.

یکی از این اشکالات، دلالت کلمه «مولی» است که اهل سنت آن را به معنای دوستی گرفته‌اند و به این طریق دلالت حدیث را مورد خدشه قرار داده و می‌گویند: این‌جا پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرموده هر کس من را دوست دارد، بعد از من علی(علیه‌السلام) را دوست داشته باشد، نه این‌که به معنای خلافت و جانشینی باشد. هم‌چنین می‌گویند: چرا تنها علمای شیعه کلمه«ولی» را به معنای ولایت و جانشینی گرفته‌اند و هیچ‌یک از علمای مذاهب دیگر، چنین برداشتی نداشته‌اند؟ پاسخ این‌که کلمه «ولی» به چه معناست داده شده است. اما در پاسخ به این شبهه باید گفت که علمای اهل سنت تمام تلاش و كوشش خود را در انكار و كتمان و توجيه و تحريف اين واقعه به كار گرفته‌اند و از هر راه‌كاری برای رسیدن به اين مقصود دريغ نورزیده‌اند و اگر اين‌كار را نكرده بودند و اين موضوع را قبول کرده داشتند، امروز در دنيا دو مذهب به اسم شيعه و سنی وجود نداشت تا بخواهد اختلافی در اين بين وجود داشته باشد؛ اما با این وجود تعدادی انگشت‌شمار از بزرگان و علمای اهل سنت وجود دارند که همین برداشت را از کلمه «ولی» کرده‌اند که در این نوشتار به بیان آن‌ها می‌پردازیم و اگر هم این اقرار وجود نداشت باز هم چیزی از حقانیت شیعه کاسته نمی‌شد. افرادی از اهل سنت که قبول دارند کلمه مولا در حدیث مشهور «من کنت مولاه، فهذا علی مولاه» به معنای خلافت است بدین شرح هستند:
1. امام ابو حامد غزالی(متوفای 505 هـ)
غزالی يكی از اعاظم و اكابر علمای اهل سنّت است که در معنای کلمه ولی و خصلت ریاست‌طلبی خلفا، این‌گونه می‌گوید: «لكن حجّت روی خود را آشكار کرد و جمعيت مردم برای شنيدن متن خطبه حديثی كه در روز غدير خم كه مورد اتفاق همه می‌باشد جمع شدند. [در آن خطبه] پيامبراکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرمايد: «هر كس من مولای اويم علی(عليه‌السلام) مولای اوست». همين جا بود كه عمر به علی گفت: «يا ابا الحسن! تبريك، تبريك! از اين به بعد تو مولای من و مولای هر زن و مرد مؤمنی هستی». اين سخن عمر در حقيقت تسليم در برابر امر و رضايت و تحكيم آن بود. امّا بعد از آن بود كه هوی و هوس براي حبّ رياست بر او غلبه كرد و او عمود خلافت را به دوش گرفت و قرار‌ها و پيمان‌ها در خفقان هوی و هوس و زد و خورد نيزه‌ها و ازدحام اسب‌ها و سپاهيان و لشكركشی برای فتح كشور‌ها فراموش شد و آن‌ها از شراب هوی و هوس سيراب گرديدند. و به همين خاطر بود كه مردم به همان اختلافات روز اوّل بازگشتند و عهد و پيمان خود را پشت سر افكنده و آن را به قيمتی اندك فروختند».[1] سبط بن جوزی ضمن تأييد انتساب كتاب «سرالعالمين» به غزالی عين كلام او را آورده و سخن او را بدون هيچ‌گونه ردّی نقل كرده است.[2] ذهبی بعد از نقل این داستان درصدد توجیه آن برآمده و این‌چنین می‌گوید: «نمی‌دانم غزالی برای اين سخن خود چه عذری خواهد داشت؟ ولی ظاهراً غزالی از اين نظر خود باز گشته و دوباره از حق پيروی كرده است. و به راستی كه او از درياهای علم است. والله اعلم».[3]در شرح حال غزالی همین بس که ذهبی در مورد او می‌گوید: «غزالی استاد پيشوا و دريای علم، نشانه اسلام، اعجوبه زمان ، صاحب كتاب‌ها وانسانی با هوش فراوان و زيرك... بود» .[4]

2. سبط ابن‌جوزی(متوفای 654هـ)
ابن‌جوزی در کتاب «تذكره خواص الأمه فی معرفه الأئمه» می‌گوید: «... معنای دهم برای مولی «اولی و سزاوارتر» است. خداوند تعالی می‌فرمايد: «فَالْيَوْمَ لا يُؤْخَذُ مِنْكُمْ فِدْيَةٌ وَ لا مِنَ الَّذينَ كَفَرُوا مَأْواكُمُ النَّارُ هِيَ مَوْلاكُمْ وَ بِئْسَ الْمَصير»  در اين‌جا مولی به معنای اولى و سزاوارتر به خود شماست. پس مراد از حديث غدير نیز: اطاعت مخصوصه [از علی] است پس [برای حديث غدير] معنای دهم متعين است. و معنای آن اين است: كسی كه من برای او سزاوارترم از اين به بعد علی(عليه‌السلام) بر او سزاوارتر است. و به همين معنى حافظ ابو الفرج اصبهانی در كتابش «مرج البحرين» تصريح کرده است. وی اين روايت را با اسنادش به مشايخ خود روايت كرده و گفته: رسول الله(صلی‌الله‌علیه‌وآله) دست علی(عليه‌السلام) را گرفت و فرمود: «هر كس من بر او از خود او سزاوارترم، از اين به بعد علی(عليه‌السلام) بر او سزاوارتر است». پس دانسته شد كه تمام معانی كلمه «مولی» به معنای دهم بازگشت كرد. و دليل بر اين مطلب نيز سخن خود رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در ابتدای حديث غدير است كه فرمود: «الست اولى بالمؤمنين من انفسهم؟» كه اين سخن نص صريح در اثبات امامت علی(عليه‌السلام) و لزوم قبول اطاعت از اوست».[5] ذهبی درباره شخصیت ابن‌جوزی می‌گويد: «او امام و فقيه و واعظ بی‌نظيری بود و در تاريخ و سِيَر، علامه بود و صاحب ارج و احترام ويژه و مورد قبول همه بود».[6]

3. محمد بن طلحة شافعی (652هـ)
محمد بن طلحه شافعی از علمای بزرگ اهل سنّت در معنای حدیث غدیر می‌گوید: «معنای حديث غدير اين است: هر كس كه من بر او اولی و سزاوارتر و يا ناصر و وارث و يا پشتيبان و دوست صميمی او هستم علی(عليه‌السلام) هم برای او اين‌چنين است. و اين كلام صريح در تخصيص علی(عليه‌السلام) به اين منقبت بلند بوده و او را برای ديگران مانند خود قرار داده و اين خصوصيت را برای ديگری قائل نشده است. از اين رو دانسته می‌شود كه: اين حديث از اسرار سخن خدای تعالی است ... كه [مضمون آن] در آيه مباهله نيز آمده است. پس به درستی كه علی از همه كس بر مؤمنين اولی و سزاوارتر است و ناصر مؤمنين و سيد آقای مؤمنين است. و هر معنايی كه امكان داشته باشد از لفظ «مولی» برای رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) اثبات كنيم، همان را برای علی(عليه‌السلام) می‌توان ثابت کرد. و اين مرتبه‌ای بلند و والا و منزلتی دست نيافتنی و درجه‌ای عالی و مكانتی رفيع است كه حضرت آن را به علی(عليه‌السلام) اختصاص داده است. و از اين روست كه روز غدير روز عيد برای دوست داران علی(عليه‌السلام) است».[7] ذهبی در مورد شخصیت او می‌گوید: «ابو سالم محمّد بن طلحه بن محمّد قرشی عدوی شافعی، متوفّای سال 652هـ . كه به علّامه بی‌نظير در مذهب و اصول و دارای فنون و هنرهاي مختلف توصيف شده است».[8] نکته و سوال مهمی که در این‌جا به وجود می‌آید این است: پس چرا این دسته از علمای اهل سنت که خود به دلالت حدیث غدیر بر ولایت امیرالمومنین(علیه‌السلام) اقرار کرده‌اند، باز بر همان عقیده خود باقی مانده‌اند و به عوارض و لوازم این اقرار تن نداده‌اند؟ به راستی چه چیزی به غیر از تعصب و فرار از حقیقت می‌تواند مانع از تحول و تن دادن به حقیقت باشد؟

نتیجه اینکه: این تنها شیعه نیست که از حدیث غدیر و کلمه «مولی» ولایت و جانشینی حضرت را برداشت می‌کند، بلکه از میان بزرگان اهل سنت کسانی هستند که به این حقیقت اعتراف کرده‌اند.

________________________________________
پی‌نوشت
[1]. مجموعة رسائل الإمام الغزالي، كتاب سر العالمين ص483 ، طبعة مصححة منقحة، إبراهيم أمين محمد، المكتبة التوفيقية.
[2]. سبط بن الجوزي الحنفي ، شمس الدين أبوالمظفر يوسف بن فرغلي بن عبد الله البغدادي ، تذكرة الخواص ، ص62، ناشر : مؤسسة أهل البيت ـ بيروت ، 1401هـ ـ 1981م .
[3]. سير أعلام النبلاء، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي أبو عبد الله، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بيروت - 1413، الطبعة: التاسعة، تحقيق: شعيب الأرناؤوط, محمد نعيم العرقسوسي،ج19، ص328.
[4].همان، ج 19 ، ص 322.
[5]. سبط بن الجوزي الحنفي ، شمس الدين أبوالمظفر يوسف بن فرغلي بن عبد الله البغدادي ، تذكرة الخواص ، ص37 ـ 39 ، ناشر : مؤسسة أهل البيت ـ بيروت ، 1401هـ ـ 1981م .
[6]. تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام، اسم المؤلف:  شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان الذهبي، دار النشر: دار الكتاب العربي- لبنان/ بيروت - 1407هـ - 1987م، الطبع: الأولى، تحقيق: د. عمر عبد السلام تدمرى،ج48، ص183.
[7]. مطالب السؤول في مناقب آل الرسول، المؤلف: كمال الدين محمد بن طلحة الشافعي، تحقيق: ماجد أحمد العطية، ص 45-44.
[8]. سير أعلام النبلاء، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي أبو عبد الله، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بيروت - 1413، الطبعة: التاسعة، تحقيق: شعيب الأرناؤوط, محمد نعيم العرقسوسي، ج 23، ص293.

* برای مطالعه بیشتر به کتاب «واقعة غدير خم (دراسة توثيقية)»نوشته حضرت ایت الله سید محمد حسینی قزوینی مراجعه شود.(برای دانلود این کتاب  اینجا کلیک شود)

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 3 =
*****