واکاوی عدم قیام امام علی(ع)

15:07 - 1398/05/21

-از جمله علت هایی که محققان برای عدم قیام امام  علی(ع) و یارانشان ذکر کرده اند عبارت است از: فقدان قدرت و نیروی کافی، وصیت پیامبر به خودداری از قیام

امام علی

سوال:
اگر خلافت انتصابي بوده، پس چرا علي و قوم او (بني هاشم ) که از نظر نيرو و جایگاه اجتماعي و مردمي به نسبت به ابوبکر و قوم او (بني تيم) به مراتب قوي‌تر بودند، به پا نخواستند و از مصادره حكومت جلوگيري نكردند؟!

پاسخ سؤال:
علتی که برای محکوم کردن عدم قیام امیرالمؤمنین بر ضد حکومت ابوبکر ذکر شده صحیح نیست، بلکه دلایل دیگری برای عدم قیام ذکر شده است:
1-قدرت و نیروی کافی برای قیام نبود وجود نداشت: در کافی از امیرالمؤمنین نقل شده است: به خدا قسم اگر من به تعداد اصحاب طالوت، یا تعداد اهل بدر، در حالیکه آن‌ها دشمن شما بودند، نیرو داشتم، حتماً با شمشیر شما را می‌زدم تا این‌که بر صراط مستقیم باز گردید. «أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ كَانَ‏ لِي‏ عِدَّةُ أَصْحَابِ طَالُوتَ أَوْ عِدَّةُ أَهْلِ بَدْرٍ وَ هُمْ أَعْدَاؤُكُمْ لَضَرَبْتُكُمْ بِالسَّيْفِ حَتَّى تَئُولُوا إِلَى الْحَق»[1] یعنی اگر‏ به تعداد اصحاب طالوت که حدود 300 نفر بودند و یا به تعداد افراد حاضر در جنگ بدر که 313 نفر بودند، نیرو داشتند، قسم یاد کرده‌اند که در برابر ابوبکر قیام می‌کردند. و یا در نقلی دیگر فرمودند: اگر من در روزی که بر ابوبکر بیعت گرفته شد، چهل مرد فرمان‌بردار داشتم، حتماً با آن‌ها نبرد می‌کردم. «وَ لَوْ كُنْتُ وَجَدْتُ يَوْمَ بُويِعَ (أَخُو تَيْمٍ) أَرْبَعِينَ‏ رَجُلًا مُطِيعِينَ لَجَاهَدْتُهُم»[2] بنابراین امیرالمؤمنین به فکر قیام و مبارزه بود، ولی نیرو و یاور برای قیام نداشت و اگر بنا بود که حضرت با معجزه، دشمن خود را از بین ببرد، نبی مکرم اولی بود که در آن 13سال مکه، با آن شکنجه‌ها و آزارها، از قدرت معجزه استفاده کند و دشمن را نابود کند، که این کار را نکرد بلکه به تعبیر اهل سنت، از مکه فرار کرد به سمت غار ثور، و از غار ثور هم به مدینه هجرت نمود.
2-وصیت پیامبر به خودداری از قیام: ابن عباس از پیامبر اکرم نقل می‌کند که فرمود: ای علی! همانا قریش بعد از من بر ضد تو خواهند شد و همگی آنها بر ظلم کردن و چیره شدن بر تو اجتماع خواهند نمود، اگر یاوری داشتی با آنها نبرد کن و اگر یاوری نیافتی، دست نگه دار و خونت را حفظ کن. «يَا عَلِيُّ إِنَ‏ قُرَيْشاً سَتَظَاهَرُ عَلَيْكَ وَ تَجْتَمِعُ كَلِمَتُهُمْ عَلَى ظُلْمِكَ وَ قَهْرِكَ فَإِنْ وَجَدْتَ أَعْوَاناً فَجَاهِدْهُمْ وَ إِنْ لَمْ تَجِدْ أَعْوَاناً فَكُفَّ يَدَكَ وَ احْقِنْ دَمَك.»[3] شاید عده‌ای از اصحاب دنبال این فرصت بودند که امیرالمؤمنین دست به شمشیر ببرد، که از او حمایت کنند، اما در مقابل، دشمنان سیلی خورده و به حاشیه رانده شده، و طالبان قدرت و ... دست به دست هم می‌دادند و اسلام را نابود می‌کردند، و برای عدم متفرق شدن مسلمانان امیرالمؤمنین مجبور به سکوت در مقابل قبیله بنی تیم شد.

پی نوشت ها:
[1]. کافی، ج8، ص32.
[2]. مستدرک الوسائل، ج11، ص76.
[3]. الغیبه، شیخ طوسی، ص193‏.

 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
8 + 8 =
*****