جایگاه مشورت در انتصاب امامت

15:52 - 1398/05/21

-آیاتی که پیامبر را امر به مشورت می کند به این معنا نیست که اجازه دهد پیامبر در تمام امور بخصوص امور تعبدی با مردم مشورت کرد.

غدیر

سوال:
اگر موضوع آیه ابلاغ همان نصب سياسي است، پس این آیات را که در آن به پيامبر دستور داده شده که در اداره دنياي مردم با آنان مشورت کند، چگونه توجيه مي‌شود: «وشاورهم فی الامر ».«وأمرهم شوري بينهم»؟!

پاسخ سوال:
اگر موضوع غدیرخم همان نصب سياسی است، پس آیاتی که در آن به پيامبر دستور داده شده که در اداره دنيای مردم با آنان مشورت کند، چگونه توجيه می‌‌شود. در جواب می‌گوییم که این آیات دلیل بر این نیست که جمیع امورات دینی را باید با مشورت انجام داد، بلکه برخی از امور فقط به‌دست شارع است و حتی خود پیامبر (صلی الله علیه و آله) هم نمی‌تواند از پیش خود و بدون وحی، امری را صادر نماید و خداوند در قرآن می‌فرماید: «وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ. لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ. ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ.[حاقه/44-46] اگر (پیامبر) چیزی را که ما نگفته باشیم، به ما نسبت بدهد، دست راست او را بگیریم و رگ گردن او را قطع می‌کنیم.» این‌که امامت و خلافت بر امت، جزء مواردی است که خارج از اختیار مردم است و تعیین و نصب آن از جانب خدای متعال است، یا این‌که امری واگذار شده به انتخاب مردم، مبتنی بر آن است که جایگاه خلافت و رهبری امت را چگونه تفسیر نماییم. اگر مراد ما از امامت، رياست همه‌جانبه الهى در امور دين و دنيا باشد، این جایگاه شأنی هم‌چون جایگاه نبوت داشته و بدیهی است که با چنین تفسیری از امامت جایی برای انتخاب مردم باقی نخواهد ماند؛ امام رضا(علیه السلام) در تبیین جایگاه امامت می‌‍فرماید: «انَّ الْامامَةَ هِىَ مَنْزِلَةُ الْانْبِياءِ وَ ارْثُ الْاوْصِياءِ، انَّ الْامامَةَ خِلافَةُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ خِلافَةُ الرَّسُولِ ... انَّ الْامامَةَ اسُّ الْاسْلامِ النَّامى‏ وَ فَرْعُهُ السَّامى.‏[1] امامت جايگاه پيامبران و ميراث جانشينان‏ آنان است. امامت خلافت خدا و رسول و مقام اميرالمؤمنين و حسن و حسين است، امامت زمامدارى دين و نظام مسلمين و صلاح دنيا و عزت مؤمنان است. امامت اساس اسلامِ بالنده و شاخه‏ هاى برآمده آن است. به‌وسيله امام نماز و زكات و روزه و حج و جهاد و توسعه اموال دولتى و صدقات و اجراى حدود و احكام و نگهدارى از مرزها، به خوبى انجام مى‌ گيرد...» اما اگر تفسیر ما از جایگاه امامت و خلافت بر امت، حکومت‎داری بر مردم و از مصالح عمومی جامعه بدانیم؛ چنین جایگاهی یک منزلت اجتماعی و منصبی عادی خواهد بود که لزومی در تعیین آن از جانب خدا نخواهد داشت، ولی با این حال از حاکم (پیامبر اکرم) انتظار می‌رود برای بعد خود چاره‌ای اندیشیده باشد، چنان‌چه از حاکمان بعدی این انتظار را داشته و آنان نیز تدبیری نموده‌اند. شیعه معتقد است جایگاه امامت در حقیقت استمرار بخش جایگاه نبوت در هدایت و تبیین معارف دین بوده که یکی از شؤون چنین جایگاهی خلافت و حکومت ظاهری و اجرای احکام الهی توسط امام در جامعه خواهد بود، که چنین امری خود از پشتوانه‌ای عقلی و نقلی برخوردار است. دلیل شیعه بر الهی بودن نصب و تعیین امام؛‌ از دیدگاه قرآن کریم، آیات ابلاغ (67 سوره مائده)، اکمال دین (3 سوره مائده)، ولایت (55 سوره مائده)، امامت ابراهیم (124 سوره بقره)، خلافت داود(26 تا 29 سوره ص) است؛ علاوه بر آن‌که احادیث غدیر، ثقلین، دوازده خلیفه، سفینه، امان و... دلالت بر نصب امام از سوی خدای متعال خواهد داشت.

پی‌نوشت:
[1]. کافی، کلینی، ج1،ص200.
http://www.adyannet.com/fa/news/24256

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 1 =
*****