مباهله سند حقانیت شیعه

10:23 - 1398/06/03

آیه مباهله نه تنها بر فضیلت اهل بیت(علیهم‌السلام) اشاره دارد، بلکه حقانیت امیرالمومنین(علیه‌السلام) در امر خلافت  را نیز اثبات می‌کند.

آیه مباهله

یکی از آیات قرآن کریم که در فضیلت اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم‌السلام) نازل شده است آیه 61 سوره آل‌عمران است که به آیه «مباهله» معروف است؛ خداوند متعال در این آیه می‌فرماید: «فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبِين [آل‌عمران61] هر گاه بعد از علم و دانشى كه (درباره مسيح) به تو رسيده (باز) كسانى با تو به محاجه و ستيز برخيزند، به آن‌ها بگو: بياييد ما فرزندان خود را دعوت كنيم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خويش را دعوت نماييم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت كنيم، شما هم از نفوس خود، آن‌گاه مباهله كنيم، و لعنت خدا را بر دروغ‌گويان قرار دهيم».

علمای متعددی از اهل سنت و تشیع به نزول این آیه در حق پنج تن آل عبا اشاره کرده‌اند که به عنوان نمونه به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم: از میان مفسران و محدثان اهل سنت می‌توان از علمایی مانند مسلم[1]، حاکم حسکانی[2]، ابن اثیر[3]، السیوطی[4]،  ابونعيم[5]، آلوسی[6] و.... نام برد.
علاوه بر این، تاریخ نویسان متعددی از دو فرقه نیز به این مطلب اشاره کرده‌اند که می‌توان در این زمینه از یعقوبی در «تاریخ یعقوبی»[7]، ابن قتیبه دینوری در «الامامۀ والسیاسۀ»[8]، ابن اثیر در «الکامل»[9] و «اسد الغابۀ»[10]، حلبی در «سیره حلبی»[11] و... نام برد.
در واقع با این همه نقل تاریخی، جای هیچ شکی باقی نمی‌ماند که این آیه در شأن پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و اهل بیت گرامیش نازل شده است، به همین خاطر حاکم نیشابوری در کتاب خویش در این زمینه می‌نویسد: «در روز مباهله، پیامبر اکرم(ص) دست علی و حسنین(علیهم‌السلام) را گرفتند و حضرت زهرا(س) هم پشت سرشان حرکت می‌کردند؛ این مطلب متواتر است.»[12]

آیه مباهله به نکات مهمی اشاره دارد از جمله اینکه:
1. این آیه به طور قطع بر فضیلت خاندان پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) دلالت دارد، آنچنان که ترمذی در ذیل آیه مباهله می‌نویسد: «هیچ مؤمنی در دلالت داشتن آیه بر فضیلت خاندان پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) تردید نمی کند. پندار ناصبی ها که این آیه بر فضیلت اهل بیت دلالت ندارد، هذیان و نشانه‌ای از تماس با شیطان است.»[13]

2. خدای متعال در آیه مباهله امیرالمومنین(علیه‌السلام) را نفس پیامبراکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) خوانده است. بدیهی است که نفس پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و امیرالمومنین(علیه‌السلام) یکی نیست. پس مقصود از این تعبیر، بیان برابری علی(علیه‌السلام) با پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) است. از طرفی، ما به دلایل بیرونی می‌دانیم که پیامبراکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) واجد فضیلت پیامبری و امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فاقد آن است. پس، این آیه دلالت بر برابریِ امام علی(علیه‌السلام) و پیامبر اکرم‌(صلی‌الله‌علیه‌وآله)، به جز فضیلت پیامبری، دارد؛ و به تصریح  آیه شش سوره احزاب «پیامبر نسبت به خود مؤمنان اولی به تصرّف است»  و کسی که برابر با شخصی است که نسبت به خود مؤمنان اولی به تصرّف است، او نیز نسبت به خود مؤمنان اولی به تصرف است. بنابراین، امام علی(علیه‌السلام) در حقیقت پس از پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) بر همه مؤمنان اولی به تصرف است.[14]

در این میان برخی تلاش کرده‌اند به این استدلال اشکال کنند؛ از این‌رو کلمه «انفسنا» در آیه را فقط مربوط به پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) دانسته‌اند در حالی که  بر طبق نقل‌های متعددی که در بالا به آنها اشاره شد، پيامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) براى مباهله حسنين(عليهماالسلام) كه مصداق ابناءنا بودند؛ حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) كه مصداق نساءنا بود و امیرالمومنین(عليه‌السلام) را كه مصداق انفسنا بود را آورد. اگر مقصود از «انفسنا» خود پيامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) بود، چرا امیرالمومنین(علیه‌السلام) را همراه خود آورد؟ از سوی دیگر با این فرض لازم می‌آید دعوت كننده و دعوت شده يكى باشند و اين باطل است، چون انسان هيچ‌گاه خودش را دعوت نمى‏‌كند. 

3. آیه مباهله، به این نکته مهم اشاره دارد که حسنین(علیهم‌السلام) فرزندان رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به شمار می‌آیند به همین خاطر خداوند متعال خطاب به پیامبر می‎فرماید: «فرزندان خویش را برای مباهله بیاور» و ایشان نیز این دو بزرگوار را می‌آورند و این صریح‌ترین دلیل است بر این است که اهل بیت از نسل و ذریه پیامبر هستند.[15]

_____________________________________
پی‌نوشت
[1]. صحیح مسلم، مسلم بن حجاج نیشابوری، دار طیبة، تحقیق: الفاریابی، ج1، ص1129، ح2405.
[2]. شواهد التنزیل، حسكانى، عبيدالله بن عبدالله‏، وزارة الثقافة و الإرشاد الإسلامي‏،1411 ه. ق‏، ج1، ص163.
[3]. تفسير القرآن العظيم‏،  ابن ‏كثير، اسماعيل بن عمر، دار الكتب العلمية، منشورات محمد علي بيضون‏، 1419 ق‏، ج2، ص47.
[4]. الدر المنثور فى التفسير بالماثور، سيوطى، عبدالرحمن بن ابى ‏بكر، كتابخانه عمومى حضرت آيت الله العظمى مرعشى نجفى( ره)، 1404 ق‏، ج2، ص39.
[5]. النور المشتعل من كتاب ما نزل من القرآن فى على عليه السلام‏، ابونعيم، احمد بن عبدالله‏، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى‏، 1406 ق‏، ص53.
[6]. روح المعاني، آلوسى، محمود بن عبدالله‏، دار الكتب العلمية، 1415 ق‏، ج‏2، ص181.
[7]. تاريخ اليعقوبى، احمد بن أبى يعقوب بن جعفر بن وهب واضح الكاتب العباسى المعروف باليعقوبى (م بعد 292)، بيروت ، دار صادر، بى تا، ج‏2، ص 82.
[8]. دينوري، ابن قتيبه، الامامۀ والسـياسۀ، دار الأضـواء، بيروت‌، 1410‌ ق، ج‏‌1، ص‏208.
[9]. الكامل في التاريخ ، عز الدين أبو الحسن على بن ابى الكرم المعروف بابن الأثير (م 630)، بيروت، دار صادر - دار بيروت، 1385/1965، ج‏2، ص 293.
[10]. ابن اثير، اسد الغابۀ، دار الفـكر، بـيروت، 1420 ق، ج‏3، ص‏602.
[11]. السيرۀ الحلبيۀ‌، ابو الفرج حـلبي، دار الكتـب العلميّۀ، بيروت، 1427 ق، ج‏3، ص‏299.
[12]. محمد بن عبد الله حاكم نيشابوري، معرفة علوم الحدیث ج1، ص50، تحقیق: السيد معظم حسين، دار الکتب العلمیة، بیروت، چ2، 1397ق.
[13]. ترمذی، محمد بن عیسى، سنن الترمذی، تحقیق: احمد محمد شاکر و دیگران، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بی تا، ج4، ص293.
[14]. نهج الحق و كشف الصدق، علامه حلى،‏ دار الكتاب اللبناني‏، 1982 م‏، ص178.
[15]. الميزان فى تفسير القرآن، طباطبايى، سيد محمد حسين، دفتر انتشارات اسلامى، قم، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۲۲۹.
 

خدای متعال در آیه مباهله امیرالمومنین(علیه‌السلام) را نفس پیامبراکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) خوانده است. بدیهی است که نفس پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و امیرالمومنین(علیه‌السلام) یکی نیست. پس مقصود از این تعبیر، بیان برابری علی(علیه‌السلام) با پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در فضایل است.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 8 =
*****