آیاتی که نقصی را به انسان نسبت دادهاند، به این معنا هستند که انسان طوری است که در کنار صفات خوب، صفات بد را هم در درون خود به همراه دارد.
شبهه: قرآن در مورد انسان تناقضگویی کرده است، در برخی آیات او را بهترین خلق نامیده و در برخی آیات او را پست و ضعیف و حریص و طماع و ... نامیده است.
پاسخ: اگر به قرآن کریم دقت کنیم در آیات متعدی به توصیف انسان میپردازد: در جایی از او به عنوان يك موجود ضعيف(نساء/ 28) و در جاى ديگر به عنوان يك موجود ستمگر و كفران كننده(ابراهيم/34) یاد کرده و در جايى ديگر انسان را بخيل(اسراء/ 100) در مورد ديگر موجودى عجول(اسراء/ 11) كفور و كفران كننده(اسراء/ 67) موجودى پرخاشگر(كهف/ 54) ظلوم و جهول(احزاب/ 72) موجودى كم ظرفيت و دمدمى مزاج كه هنگام نعمت بخيل و به هنگامى بلا پر جزع است(معارج/ 19 و 20 و 21) معرفی میکند؛ به اين ترتيب مىبينيم «انسان» در قرآن مجيد به عنوان موجودى كه داراى جنبههاى منفى فراوان و نقطههاى ضعف متعددى است معرفى شده است.
اما در آیات دیگری از او به بهترین مخلوق و عالیترین موجود یاد کرده و فرموده است: او را در «احسن تقويم» و «بهترين ساختمان»(تین/4) آفريدیم؛ همچنین در شان او فرموده که خدا معلم او بوده و آنچه را نمىدانسته به وى آموخته است(علق- 5) در جای دیگری او را «أَحْسَنُ الْخالِقين»(مومنون/14) نامیده است.
جمع بین این دو دسته از آیات به این است که: قرآن در سوره تين صريحا مىفرماید: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ[تین/4] ما انسان را به بهترين صورت و ساختمان آفريديم» مسلما منظور اين نيست كه ظاهر انسان خوب و باطنش زشت و بد است، بلكه كل خلقت انسان به صورت «احسن تقويم» است. یعنی خداوند نيروها و غرائز و صفاتى در انسان آفريده است كه اينها بالقوه وسيله تكامل و ترقى و سعادت او محسوب مىشوند، بنابراين صفات و غرائز مزبور ذاتا بد نيست، بلكه وسيله كمال است، اما هنگامى كه همين صفات در مسير انحرافى قرار گيرد، و از آن سوء استفاده شود، مايه نكبت و بدبختى و شر و فساد خواهد بود.[1]
در واقع احسن الخلقین ناظر به همین دوگانگی انسان است، یعنی در او صفاتی وجود دارد که هم میتواند او را پرواز داده و به اوج برساند و هم میتواند او را بر زمین کوبیده و تا مقام حیوانات، بلکه پایین از آنان نیز سوق دهد.
به طور نمونه همين حرص نيرويى است كه به انسان اجازه نمىدهد به زودى از تلاش و كوشش باز ايستد، و با رسيدن به نعمتى سير شود، اين يك عطش سوزان است كه بر وجود انسان مسلط است، اگر اين صفت در مسير تحصيل علم و دانش به كار افتد و انسان حريص در علم و يا به تعبير ديگر تشنه و عاشق و بىقرار علم باشد، مسلما مايه كمال اوست، اما اگر در مسير ماديات به كار افتد مايه شر و بدبختى و بخل مىگردد.
به تعبير ديگر: اين صفت شاخهاى از حب ذات است و مىدانيم حب ذات چيزى است كه انسان را به سوى كمال مىفرستد، اما اگر در مسير انحرافى واقع شود به سوى انحصارطلبى، و بخل و حسد و مانند آن پيش مىرود. و با توجه به بيان فوق، مىتوان ميان تمام آياتى كه در قرآن مجيد درباره انسان وارد شده است، جمع كرد.
تایید کننده این سخن انسانهای خیرخواه و انسان دوستی است که هیچ بخل و حرصی ندارند و با جان و دل از پول خود گذشته و بیمارستان و مدرسه و مسجد و ... میسازند و اگر این آیات در مورد همه انسانها صادق بود، باید همه انسانها بخیل و طماع میبودند و هیچ انسان خیّری وجود نمیداشت. در مورد دیگر صفات زشت نیز همین مطلب جاری است، در طول تاریخ انسانهای زیادی جان و مال و آبروی خود را در راه احقاق حق و برپایی دین و دیانت از دست دادند افرادی مانند انبیای الهی و پیروان صادق آنها، ائمه اطهار و شیعیان راستین آنان و... .
در نتیجه: تناقضی در آیات قرآن نیست، تمام آیاتی که نقصی را به انسان نسبت داده است، به این معناست که انسان طوری است که هم صفات خوب و هم صفات بد در درون او به ودیعه گذاشته شده و این خود انسان است که باید به آنها جهت داده و در مسیر درست از آنها استفاده کند.
شبهه: قرآن در مورد انسان تناقض گویی کرده است، در برخی آیات او را بهترین خلق نامیده و در برخی آیات او را پست و ضعیف و حریص و طماع و ... نامیده است.
پاسخ: تناقضی در آیات قرآن نیست، تمام آیاتی که نقصی را به انسان نسبت داده است، به این معناست که انسان طوری است که هم صفات خوب و هم صفات بد در درون او به ودیعه گذاشته شده و این خود انسان است که باید به آنها جهت داده و در مسیر درست از آنها استفاده کند.