هرچه بیشتر می شناختمش بیشتر می ترسیدم!

18:41 - 1392/04/03
رهروان ولایت ـ از شانس بد آن روز خیابانهای آنجا خلوت بود و متوجه من شد....من هم خودم را زدم به آن راه. و راهم را عوض کردم رفتم تاکسی بگیرم ولی دنبال من آمد و ایستاد رو به رویم به من گفت چرا اینجوری میکنی؟ گفتم:شما؟ گفت: مرا نمی شناسی: گفتم:اشتباه گرفتی آقا گفت موبایلت را در بیار...
همسریابی

حدود یک ماه پیش از طریق سایت همسریابی با پسری آشنا شدم ،قرار گذاشتیم و همدیگر را دیدیم...اما اینکه آن روز چه اتفاقی افتاد؟ آن روز من با خودم قرار گذاشته بودم بدون اینکه مرا ببیند من یک نطر نگاهش کنم. ولی از شانس بد آن روز خیابانهای آنجا خلوت بود و متوجه من شد....من هم خودم را زدم به آن راه. و راهم را عوض کردم رفتم تاکسی بگیرم ولی دنبال من آمد و ایستاد رو به رویم به من گفت چرا اینجوری میکنی؟ گفتم:شما؟ گفت: مرا نمی شناسی: گفتم:اشتباه گرفتی آقا گفت موبایلت را در بیار، و زنگ زد به من..من هم موبایلم سایلنت بود .راه افتادم و گفتم اقا مزاحم نشو....گفت :"خیلی بی معرفتی" و رفت...من ماندم و عذاب وجدانم و اس های احساساتی که مدام به خطم می فرستاد...خودش مرا تحریک کرد.خودش از احساسات من سو استفاده کرد ...نه اینکه پسر بدی باشد...از همه لحاظ پسر خوبیه..(ارام ساکت فوق العاده احساسی مومن ...)اتفاقی که نباید افتاد و "عاشقم شد"امدم خانه به وی اس دادم ک من لیاقت تو را ندارم....به من زنگ زد جوابش را دادم، صدایش گرفته بود آنقدر گریه کرده بود ..به من گفت چرا اینجوری شد؟
من هم زدم زیر گریه گفت تو را خدا گریه نکن....قول می دهم فراموش کنم وتا اخر عمرم عاشقت بمانم...دیگر کنترل هیچی دست من نبود هرچه بیشتر می شناختمش بیشتر می ترسیدم.چون نمی دانستم تقصیر من است (که دوباره شروع کرد)یا ان( که مرا احساسی کرد)..دیشب امد خواستگاریم. پدر و مادرش کشاورزی می کنند و خانواده ساده ای هستند.برایم نامه نوشته بود.هدیه خریده بود.به من گفت غرق در محبتت می کنم و...نمی دانم حسی که به وی دارم از روی عادت یا ترحم  است؟ نمی دانم دل او را بشکنم؟دلم می خواهد همه اینها خواب بود..من دلم می خواهد این عشق دو طرفه باشد ولی نیست.اگه کمی به وی احساس خوبی داشتم مطمئن بودم آیندام عالی می شد ولی از نطر ظاهر به دلم ننشسته اجتماعی نیست واعتماد به نفس ندارد...ولی به معنای واقعی کلمه عاشقم است ...یه چیز هم بگویم که دل من پیش یک پسر دیگر است  ولی نطرش را نمی دانم...تا وقتی جواب او را ندانم نمی توانم به این فکر کنم....با توجه به اینکه من با این رشته ام میتوانم موقعیت های بهتری داشته باشم...تو را خدا  راهنماییم کنید.

پاسخ

سلام
سوال شما متشکل از چند بحث اساسی است، لذا من جواب شما را در چند بخش کوتاه بیان می کنم.
1-آشنایی اینترنتی را ما قبول داریم ولی شناخت اینترنتی را به هیچ عنوان نمی پذیریم. این در حالی است که شما از آشنایی اینترنتی فراتر رفته و اقدام به شناخت در محیط مجازی و تلفنی نموده اید غافل از اینکه هنوز تکلیف ازدواج تان مشخص نبوده و عوامل زیادی ممکن بود مانع ازدواج شوند. مثل مخالفت خانواده ها، کذب بودن ادعاهای طرف مقابل، نپسندیدن ظاهر و...
2-ازدواج به دلیل ترحم و دل سوزی به هیچ وجه درست نیست چون اگر الان با جواب "نه" طرف را ناراحت کنید خیلی بهتر از این است که بعدا زندگی تان خراب شود و ناراحتی که از متلاشی شدن زندگی نصیب انسان می شود صد برابر از ناراحتی قبل از ازدواج فراتر است به خصوص اگر بچه هم داشته باشید.
3-چطور بفهمید این حس واقعیه یا از روی ترحم؟ برای پی بردن به این موضوع باید شرایط طرف مقابل را با کسی بسنجید که هیچ رابطه ای با وی نداشته اید، توضیح مطلب اینکه ببینید اگر شخصی مثل ایشان همین حالا به خواستگاری تان بیاید قبول می کنید یا خیر؟اگر قبول می کنید پس این حس عقلانی است ولی اگر قبول نمی کنید پس حس تان از روی عادت و ترحم می باشد.
4-برای اینکه جواب آزمایش بخش قبلی درست و صحیح از آب در بیاید باید دل تان از عشق و علاقه، به شخص دیگر خالی باشد چون تا زمانی که نسبت به شخص دیگر در دلتان علاقه وجود داشته باشد، نمی توانید درست تصمیم بگیرید و همه اشخاص را با شخص مورد علاقه مقایسه خواهید کرد، این در حالی است که شما بدون توجه به خصوصیات مثبت دیگران فقط خصوصیات منفی خواستگار ها را با معشوقه تان مقایسه خواهید کرد و بر عکس به خصوصیات منفی معشوق هم توجه نخواهید کرد لذا بعد از ازدواج تازه متوجه ضعفها خواهید شد.
با توجه به مطالب فوق شما اول باید آن کسی را که دوست اش دارید از دل بیرون کنید،بعد بدون دل سوزی و ترحم در مورد خواستگار تان فکر کنید و در صورت مناسب بودن جواب مثبت دهید.
نکته آخر اینکه شما نباید به خاطر عشق نامعلوم موقعیت های زندگی تان را از دست بدهید چه بسا آن شخص اصلا شما را دوست نداشته باشد ولی شما به خاطر وی موقعیت های برتر را از دست بدهید.
موفق باشید

نظرات

تصویر رضا
نویسنده رضا در

یک جورهایی غلیان احساسات و عواطف رو میشه توی این نامه خوند. همین طور سرکوب و کنترل شدید احساسات و واکنش های دفاعی مثل فرار و اجتناب و انکار. در واقع ایشون از قبل نگران بوده که نکنه به این فرد احساس پیدا کنه با وجودی که خودش میدونسته که فرد مناسبی نیست، بنابراین سرقرار سعی کرده تا اول ارزیابی کنه تا به اصطلاح در یک دام عاطفی نیفته. پس در واقع خودش هم میدونسته که با این همه عواطف سنگین و فکر و خیال و آرزوها و احتمالا افکار شاعرانه و احساسات غلیظ شده، ممکنه خیلی راحت به اولین فردی که سرراهش قرار بگیره این احساسات رو نسبت بده به او. و چون احساساتی بوده با چند پیامک تحت تاثیر قرار گرفته و راه رو باز کرده تا جایی که فرد مزبور به خواستگاری اومده.

تصویر رضا
نویسنده رضا در

بعد حالا گیر کرده بین اینکه تخیلات و اوهام و احساسات شاعرانه و رمانتیک ظاهری را قبول کند و خود را غرق فانتزی کند یا اینکه واقعیت را بپذیرد و به احساس خطر خود احترام بگذارد و منطق عقل را بپذیرد؟
به نظر من این خانم بسیار خجالتی، تودار، سر به زیر، مبادی شرم و حیا و بسیار رمانتیک و اهل خواندن رمان های عاشقانه است و همین داستان پردازی ها و تخیلات و همین خجالتی بودن و توداری و ااعتماد به نفس نداشتن باعث شده تا هم کنترل احساساتش را نداشته باشد هم نتواند حرف های واقعی اش را بزند و سوالاتی اساسی از خواستگارش بپرسد که حقیقت را روشن میکند و هم به این آقا اجازه داده هر طور میخواهد بتازاند و احساساتش را تحریک کند.

تصویر رضا
نویسنده رضا در

نکته مهم این است که ایشان اولا از خواندن و یادآوری و زمزمه لفظی یا قلبی هر نوع شعر و ترانه و داستان و رمان عاشقانه خودداری کنند تا قوه خیال و احساسات شاعرانه مجددا شکل نگیرد و کار عقل را برهم نزند، ثانیا مدتی به خود استراحت بدهد و حتی مبایل خود را خاموش کند و تماس خود را قطع کند و به آن آقا بگوید که آسایش وی را به هم نزند اگر واقعا ادعای دوست داشتن میکند.. و در این مدت خوب فکر کند و بدور از اینکه طرف مقابل چه انتظاری از او دارد، به وارسی خود و خواسته هایش بپردازد.
ثالثا حتما برای درمان ضعف اعتماد به نفس خود به روانشناس و مشاور مراجعه کند و د راین زمینه کتب روانشناسی را نیز مطالعه و اقدام جدی به درمان شخصیت خود کند تا در آینده نیز مصون باشد و مشکل را ریشه ای حل کند.

تصویر رضا
نویسنده رضا در

در پایان لازم هست بدانیم مبایل و اینترنت محیطی خصوصی هستند که کس دیگری جز دختر و پسر در آن نیست. و پیامبر می فرمایند وقتی دو نامحرم در جایی خلوت کنند نفر سوم شان شیطان است. بنابراین قبل از اینکه فرد برای خواستگاری جلو آمده باشد و به طور رسمی حرف زده باشند و قبل از تحقیق و بررسی و قبل از خواندن خطبه محرمیت برای آشنایی بیشتر، احساسات و حرف هایی از طریق مبایل و تلفن و اینترنت و ... ردو بدل میشود که فقط باعث تحریک احساسات است نه شناخت و قطعا هم برخلاف شرع و برخلاف عقل است. شرع و مذهب هم برای جداسازی دختر و پسر نیامده (برخلاف تلقی برخی) برای راحتی و آرامش امده بنابراین وقتی دو نامحرم در اتاقی خصوصی به نام چت یا مبایل با هم خلوت میکنند قطعا شیطان میان آ«ها وسوسه و فکر خام پدید می اورد که حاصل آن ازدواج غلط و ناسالم و عواقب آن مانند طلاق و خیانت و ...است برخلاف خواست خدا و درست خواسته شیطان است.

تصویر setareh
نویسنده setareh در

azizam age zaheresh b delet nashaste aslan javab nade akhe man gule hamin harfa ro khordam k alan hamash dar azabam un asheghame ama man khejalat mikesham begam nemkhamet!azizam chehreye alanesh moratabtarin chehrashe badan tanha shi shelakhtegi khase mardune o zahere adisho tasavor kon!!!bebakhsh faghat nazare tasmim ba khodete

تصویر shakib
نویسنده shakib در

سلام برای بحث مفصل تر و همچنین اطلاعات کاملتر در مورد اینکه (بالاخره،خواستگار چه کسی باید باشد ؟دختریا پسر )به این پست مراجعه کنید
http://www.jonbeshnet.ir/user

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
7 + 3 =
*****