یکی از بهترین راهکارها برای برخورد با مخالفین «تقیه» است. تقیه راهکاری عقلانی برای زندگی مسالمت آمیز است که قرآن و روایات به آن سفارش کردهاند. سیره علما و فقهای شیعه بر تقیه استوار است تا از این طریق بتوانند بر گسترش وحدت اقدام کنند.
روزی در حضور حسین بن روح نوبختی، میان دو نفر، بحث و جدل بالا گرفت. یکی میگفت: پس از پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) ابابکر برترین مردمان است، سپس عمر و بعد علی. و دیگری می گفت: علی بر عمر مقدم است. سخن بین این دو شخص بالا گرفت. جناب حسین بن روح نوبختی فرمود: آنچه که صحابه بر آن اجتماع کردهاند تقدیم صدیق است، سپس فاروق و سپس عثمان ذوالنورین و سپس علی که وصی پیامبر است. اصحاب حدیث نیز این دیدگاه را پذیرفتهاند. این مطلب در نزد ما نیز صحیح است. دهان همه حضار از حیرت باز ماند که چگونه مردی که متهم به تشیع است، چنین با صراحت خلفای ثلاثه را بر علی(علیه السلام) مقدم میکند. در این حال مردی شیعی که در مجلس بود از سخن جناب نوبختی خندهاش میگیرد و چون خندهاش را نمیتواند تحمل کند از مجلس خارج شده و به خانهاش می رود. نام مرد اباعبدالله بن غالب است. از آن چه از سفیر امام مهدی شنیده، گیج و منگ است. نیمهی روز کوبهی در به صدا در میآید. مرد در را میگشاید و حسین بن روح را میبیند که به استرش سوار است و به او میگوید: چرا خندیدی؟ میخواستی بر سر من فریاد بکشی؛ انگار چیزی را که من گفتم، قبول نداری؟! ابا عبدالله بیتردید میگوید: بله من این سخن را قبول ندارم. چگونه تو این سخن را میگویی در حالیکه وکیل امام هستی؟ جناب نوبختی میگوید: از خدا بترس شیخ! اگر سخنی را که گفتم، در دهان خلایق اندازی، حلالت نمیکنم![1]
در جایی دیگر وقتی جناب حسین بن روح متوجه میشود که دربان خانهاش، معاویه را لعن کرده است، او را اخراج میکند و هر چه آن شخص التماس میکند که به سر کار خود برگردد، اما جناب حسین بن روح، دیگر او را به خدمت قبول نمیکند.[2]
چنانچه مشاهده فرمودید جناب حسین بن روح نوبختی نائب خاص امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) با مقدسات اهل سنت چنین برخورد میکند. زیرا اگر سخنی بر خلاف مسلک اهل سنت گوید خون هزاران شیعه بر زمین خواهد ریخت. لذا راهکار تقیه، بهترین راه برای اتحاد مسلمین است. لازم نیست هر آنچه که اعتقادمان است را با صدای بلند فریاد بزنیم. حتی شخص عاقل در ارتباط خانوادگی همه حقایق را نمیگوید، اکنون چگونه برخی بیخردان بر این باورند که باید همه چیز با صدای بلند گفته شود!
پینوشت:
[1]. طوسی، الغیبه، ص385.
[2]. همان، ص386.