نامیدن این دهه به نام دهه محسنیه دارای مستندات تاریخی نیست تا بخواهیم در این ایام به عزاداری پرداخته و حتی مردم را از تبریک گفتن به حلول ماه ربیع الاول نهی کنیم
چند سالی است واژه «ایام محسنیه و یا دهه محسنیه» بر سر زبانها افتاده و مقصودشان ايام هفته اول ربيع الأول تا شهادت امام عسکری(علیهالسلام) است که در این ایام به مناسبت شهادت حضرت محسن جنین سقط شدهی حضرت زهرا(علیهاالسلام) به عزاداری میپردازند لیکن باید گفت: این تصور عامه مردم که زمان شهادت حضرت محسن را در این ایام میدانند بسی نادرست است.
پس از وفات پیامبر در وقوع وقایعی همچون هجوم به خانه امیرالمومنین(علیهالسلام) و آتش کشیدن درب خانه حضرت و نیز جسارتها به حضرت زهرا(علیهاالسلام) و شهادت حضرت محسن هرگز هیچ تردید و ابهامی در منابع تاریخی و روایی وجود ندارد اما ابهام در مورد زمان وقوع این وقایع است که دقیقا در چه مقطعی از زمان اتفاق افتادهاند.
هیچ روایت معتبر و نقل تاریخی قابل اعتمادی وجود ندارد که به صراحت، زمان وقوع آنها را به طور دقیق اعلام کرده باشد و تنها یک سری شواهد و قرائنی وجود دارد که برخی احتمالات را پررنگتر و برخی دیگر را کمرنگتر میکند بطوری که نمیتوان هیچ احتمالی را به صورت یقینی و صددرصدی بیان نمود.
در مورد نفی احتمال وقوع شهادت حضرت محسن در بازهی زمانی دهه اول ربیع الاول، شواهد و قرائنی وجود دارد که اکنون به چند مورد آن اشاره میکنیم.
بیان شواهد
شاهد اول: رفتن هفتگی بر سر مزار شهدای احد
در روایتی معتبر از اصول کافی، هشام بن سالم از امام صادق(علیهالسلام) روایت میکند: پس از رحلت پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) حضرت زهرا(علیهاالسلام) هر هفته در روزهای دوشنبه و پنج شنبه به زیارت قبور شهدای احد میرفتند.[1] محمود بن لبید اشهلی انصاری صحابی پیامبر نیز خود شاهد زیارتهای حضرت زهرا(علیهاالسلام) از قبور شهدای احد بعد از وفات پیامبر بود و گزارش او حکایت از استمرار این زیارتها از جانب حضرت زهرا(علیهاالسلام) دارد.[2] سمهودی و خوارزمی و دیار بکری نیز از امام باقر(علیهاالسلام) نقل میکنند که حضرت به فاصله هر دو روز یا سه روز یکبار به زیارت قبر حمزه سیدالشهداء در احد میرفتند.[3]
در کتاب سلیم بن قیس، راوی به نقل از سلمان فارسی گزارش میدهد که در هجوم سوم بود که ضربات سختی بر بدن مبارک حضرت وارد آمد و پس از این، ایشان از شدت مصدومیت و بیماری، همواره بستری بودند تا آنکه شهید شدند.[4]
فاصله مکانی بین کوه احد تا خانه حضرت زهرا(علیهاالسلام) [که اکنون پس از توسعه مسجد النبی در محدوده مسجد النبی قرار دارد] در حدود 6 کیلومتر است؛ یعنی مسافتی که حتی به صورت سواره نیز زمانبر میباشد و اگر بگوییم هجومها و جسارتها به حضرت زهرا(علیهاالسلام) و سقط جنین ایشان در همان ایام ابتدایی ماه ربیع بوده است چگونه ممکن است حضرت با وجود ناتوانی و آن مجروحیت شدیدی که در چند نقطه از بدن مبارکشان داشتند هر هفته دوبار این فاصله را طی کنند؟! پس باید گفت: حضرت در زمان شرفیابیهایش به منطقه احد در صحت و سلامت بوده که در اینصورت، طبعا وقایع هجوم و بیماری حضرت نمیتواند در هفته اول و یا دوم ربیع اتفاق افتاده باشد.
شاهد دوم: روایت امام باقر(علیهالسلام) درباره زمان شروع بیماری حضرت
سعد بن طریف از امام باقر(علیهالسلام) روایت میکند: زمان شروع بیماری فاطمه(علیهاالسلام) پنجاه روز پس از وفات پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) بوده است ...».[5] صاحب کتاب مصباح الانوار روایت دیگری از امام باقر(علیهالسلام) در کتابش نقل میکند که حضرت پس از گذشت شصت روز از وفات پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) مریض شده و بیماریشان شدت یافته است.[6]
شیخ محمد هادی یوسفی در کتاب «موسوعة التاریخ الاسلامی» بین این دو روایت اینگونه جمع میکند که ابتدای شروع مریضی 50 روز بعد از وفات بود و زمان شدت یافتن بیماری نیز 10 روز پس از شروعش بود.[7]
در روایات، هیچ عاملی برای بیماری حضرت جز همان جراحات ناشی از هجوم را نقل نکردند. شروع بیماری بعد از گذشت 50 روز از وفات پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) خود شاهد روشنی بر آنست که هجوم و حملات به خانه حضرت زهرا(علیهاالسلام) و نیز سقط حضرت محسن هرگز در ایام ابتدایی ماه ربیع اتفاق نیافتاده است.
شاهد سوم: زمان غصب فدک
ابن ابی الحدید معتزلی، زمان غصب فدک را ده روز پس از وفات پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) اعلام میکند.[8] پس اگر واقعه هجوم در روزهای ابتدایی ماه ربیع میبود باید قبل از غصب فدک و پیش از حضور حضرت در مسجد برای بیان خطبه فدکیه، اتفاق افتاده باشد لیکن در مورد نوع و کیفیت آمدن حضرت به مسجد، تعبیر به گونهای است که هرگز بیماری و ضعف و مصدومیت از آن فهمیده نمیشود بلکه حکایت از صحت و سلامت حضرت دارد که این، احتمال وقوع هجوم و جراحات حضرت را پیش از غصب فدک، کمرنگ میسازد. در روایت در مورد کیفیت آمدن حضرت به مسجد تعبیر بدین گونه است: «مَا تخْرِمُ مِشْیتُهَا مِشْیةَ رَسُولِ اللَّهِ صلىاللهعليهوآله».[9] یعنی نوع راه رفتن حضرت، هیچ تفاوتی با نوع راه رفتن پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) نداشت و این تعبیر، نشان از آن دارد که حضرت به صورت طبیعی و عادی راه رفتند. اما اگر هجوم را پیش از غصب فدک و در همان ایام ابتدایی ماه ربیع بدانیم حضرت باید در روز ایراد خطبه فدکیه بسیار بیمار و مصدوم میبود و باید با حال مصدومیت و بیماری به مسجد روانه میشد بطوری که زنان بازوان ایشان را گرفته و ایشان را در رفتن به سوی مسجد یاری میدادند.
شاهد چهارم: عدم اشاره به وقایع هجوم در خطبه فدکیه
با توجه به اینکه گفتیم محدوده زمانی غصب فدک و ایراد خطبه فدکیه توسط حضرت فاطمه(علیهاالسلام) ده روز پس از وفات پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) بود پس اگر هجومها و نیز جراحت و مصدومیتهای ایشان و سقط جنین ایشان قبل از خطبه فدک اتفاق افتاده بود حضرت به آن در خطبه فدکیه اشاره میکردند اما هرگز در خطبه فدکیه، کوچکترین عبارتی در مورد هجوم آنان به خانهاش را بیان نکرده است در حالیکه بیان چنین مسالهای نزد مردم حاضر در مسجد، بسی به مراتب مهمتر از غصب فدک بود پس معلوم است که تا پیش از غصب فدک هنوز هجومی به خانه وحی صورت نگرفته بود که حضرت اشارهای به چنین مسالهای نکردهاند وگرنه همین مساله بهترین دستاویز برای رسواسازی غاصبان خلافت میبود.
این پنج شاهد و قرینه، در مجموع، احتمال شهادت حضرت محسن(علیهالسلام) را در بازهی زمانی دهه اول ربیع نفی میکند پس نامیدن این دهه به نام دهه محسنیه دارای مستندات تاریخی نیست تا بخواهیم در این ایام به عزاداری پرداخته و حتی مردم را از تبریک گفتن به حلول ماه ربیع الاول نهی کنیم و آنان را پس از گذشت دو ماهِ مصیبت و غمِ محرم و صفر، همچنان در ورطه غم نگاه داریم.
_______________________
پینوشت:
[1]. «علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن هشام بن سالم، عن أبي عبد الله (عليه السلام) قال: سمعته يقول: عاشت فاطمة (عليها السلام) بعد أبيها خمسة وسبعين يوما لم تر كاشرة ولا ضاحكة. تأتي قبور الشهداء في كل جمعة مرتين: الاثنين والخميس فتقول: ههنا كان رسول الله (صلى الله عليه وآله) ههنا كان المشركون». [ترجمه: فاطمه علیهاالسلام پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله هفتاد و پنج روز زنده بود و در این مدّت بشّاش و متبسّم دیده نشد و هر هفته دو بار؛ روزهای دوشنبه و پنج شنبه به زیارت قبور شهدا می رفت و گاهی محلّ استقرار مشرکان در احد و همچنین جایگاه رسول خدا را به همراهانش معرفی می کرد»]. الکافی، محمد بن یعقوب کلینی(م329ق)، محقق: علی اکبر غفاری، تهران، اسلامیه، چاپ سوم، 1367ش، ج3، ص228 و ج4، ص561، متن کتاب؛/
این روایت، حسن و معتبر است. ر.ک: [الحديث الثالث: حسن. «والكشر التبسم » ذكره الجوهري و يدل على استحباب الزيارة فی اليومين وللنساء. قولها عليهماالسلام "ههنا كان" أي كانت تُرِى نساءها موضع الرسول صلىاللهعليهوآله و موضع المشركين عند القتال في غزوة أحد یعنی جایگاه پیامبر و مشرکان را به زنان همراهش نشان میداد چون حضرت در جنگ احد حضور داشتند]. مرآة العقول، علامه محمد باقر مجلسی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ج14، ص193، متن کتاب؛/ و منتقى الجمان فی الاحاديث الصحاح و الحسان، الشيخ حسن بن زين الدين العاملی، ج1، ص308، متن کتاب.
[2]. «حدثنا علي بن الحسين، قال حدثنا محمد بن الحسين الكوفي، قال حدثنا محمد بن علي بن زكريا، عن عبد الله بن الضحاك، عن هشام بن محمد، عن عبد الرحمن، عن عاصم بن عمر، عن محمود بن لبيد قال: لما قبض رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم كانت فاطمة تأتي قبور الشهداء وتأتي قبر حمزة وتبكي هناك، فلما كان في بعض الايام أتيت قبر حمزة رضي الله عنه فوجدتها صلوات الله عليها تبكي هناك، فأمهلتها حتى سكتت، فأتيتها وسلمت عليها وقلت: يا سيدة النسوان قد والله قطعت أنياط قلبي من بكائك....». كفاية الاثر في النص على الائمة الاثني عشر، ابى القاسم على بن محمد بن على الخزاز القمى الرازی(ق4)، محقق: السيد عبد اللطيف الحسينى الكوه كمرى الخوئى، قم انتشارات بيدار، ص198، متن کتاب.
فعل «کانت تاتی» به معنای ماضی استمراری است یعنی حضرت مستمرا در طول هر هفته به زیارت قبور شهدای احد میآمد
[3]. «روى رزين عنه (یعنی ابی جعفر) أن فاطمة (رضي الله تعالى عنها) كانت تزور قبور الشهداء بين اليومين و الثلاثة». وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفى، نور الدين أبو الحسن علي بن عبدالله السمهودی(م911ق)، بیروت، دار الكتب العلمية، چاپ اول، 1419م، ج3، ص11، متن کتاب؛/ و إثارة التّرغيب والتّشويق إلى المساجد الثّلاثة والبيت العتيق، محمّد بن إسحاق الخوارزمی، المحقق: دكتور مصطفى محمّد حسين الذّهبی، مکه، مكتبة نزار مصطفى الباز، ص359، متن کتاب؛/ و تاريخ الخميس في أحوال أنفس النفيس، الشيخ حسين ديار البكری، بیروت، دار الصادر، ج2، ص177، متن کتاب.
[4]. «.....فألجأها قنفذ لعنه الله إلى عضادة باب بيتها ودفعها فكسر ضلعها من جنبها فألقت جنينا من بطنها. فلم تزل صاحبة فراش حتى ماتت صلى الله عليها من ذلك شهيدة» ترجمه: ملعون فاطمه(علیهاالسلام) را پشت لنگه درب چوبى خانه راند و درب را بر روى آن حضرت فشرد که دندهایی از پهلوى حضرتش شکست و کودکى که در شکم داشت سقط شد. پس از آن حادثه، حضرت هماره در بستر قرار داشت تا آنکه شهید شد». كتاب سليم بن قيس، سليم بن قيس الهلالی العامری، تحقيق: محمد باقر الانصاری الزنجانی، قم، نشر الهادی، چاپ اول، 1420ق– 1378ش، ص150، متن کتاب.
[5]. «وعن حسين بن علوان، عن سعدبن طريف، عن أبي جعفر(علیه السلام) قال : بدو مرض فاطمة بعد خمسين ليلة من وفاة رسول الله فعلمت أنها الوفاة فاجتمعت لذلك تأمر عليا بأمرها وتوصيه بوصيتها وتعهد إليه عهودها ، وأمير المؤمنين 7 يجزع لذلك ، ويطيعها في جميع ما تأمره». بحارالانوار، علامه محمد باقر مجلسی، بیروت، موسسه الوفاء، چاپ دوم، 1403ق، ج43، ص201، متن کتاب.
[6]. «عنه عليه السّلام أيضا: أن فاطمة بنت رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله مكثت بعده ستين يوما ثم مرضت فاشتدّ علتها». موسوعة التاریخ الاسلامی، محمد هادی یوسفی، قم، مجمع الفکر الاسلامی، 1417ق، ج4، ص141، به نقل از کتاب مصباح الانوار، شیخ هاشم بن محمد(6ق)، متن کتاب.
[7]. همان، ج4، ص141.
[8]. «حديث فدك و حضور فاطمة عند أبي بكر كان بعد عشرة أيام من وفاة رسول الله ص». شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید معتزلی، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، کتابخانه آیةالله مرعشی نجفی، ج16، ص263، متن کتاب.
[9]. الإحتجاج، أبی منصور أحمد بن علی بن أبی طالب الطبرسی(6ق)، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ص98، متن کتاب.
[10]. برای مطالعه متن خطبه فدکیه ر.ک: الاحتجاج، پیشین، ص98-107
ده روز ابتدایی ماه ربیع الاول چند سالی است که به «دهه محسنیه» معروف شده است اما دهه محسنیه، _ بر خلاف تصور عامه مردم که گمان میکنند شهادت حضرت محسن در ایام ابتدایی ماه ربیع اتفاق افتاده است _ دارای مستندات کافی تاریخی نیست بلکه شواهد و قرائنی متعدد تاریخی و روایی وجود دارد که در مجموع، وقوع هجوم به خانه حضرت زهرا(علیهاالسلام) و نیز مصدومیت شدید ایشان و سِقط شدن جنین حضرت را در بازهی زمانی دهه اول ماه ربیع نفی میکند.
لذا بخاطر مصیبتی که در این بازهی زمانی سند تاریخی و روایی ندارد نباید مردم را پس از گذشت دو ماهِ مصیبت و غمِ محرم و صفر، همچنان در ورطه غم نگاه داریم تا جایی که حتی آنان را از تبریک گفتن بخاطر حلول ماه ربیع نهی کنیم.