هوای نفس از جمله دشمنانی است که از درون به سراغ انسان میآید و سعی بر آن دارد که روح را مرکبی برای خودش قرار داده تا به هدف خویش برسد اگر انسان به خواستههای نفس جواب مثتب دهد چنان سقوط میکند از مقام انسانیت که هیچ حتی از حیوانات هم پست تر میشود اینجاست این انسانی که میتوانست به گل سرسبد عالم تبدیل شود به خار تبدیل شده.
در مطلب قبل اشاره کردیم که خداوند به رسیدن به سرمنزل مقصود انسان را راهنمائی میکند اما این همش با اختیاری است که انسان دارد، همین انسان، با پیش رو داشتن هزاران راه برای سعود همه را رها کرده و به راهی میرود که او را عاقبت بخیر نمیکند.
نکته و مطلبی که اینجا حائز اهمیت است این است که خداوند در سقوط انسان نقشی ندارد بلکه خود انسان است که این راه را طی میکند حتی در این آیهی شریفهای که میفرماید: «فَإِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدی مَنْ یَشاءُ»[1] به این معنی نیست که خداوند باعث سقوط انسان میشود بهترین تعبیر برای این آیه شاید این باشد که مرحوم طبرسی«رحمةاللهعلیه» در مجمع البیان میفرماید: وقتى کسی سنگى را در دامنه كوه رها کند، دیگر لازم نیست آن را حرکت دهد، بلکه خود به خود تا ته دره مىغلتد و ذره ذره میشود. ضلالت خداوند نیز اینگونه است که اگر خداوند متعال، دست عنایت خود را از سر کسی بردارد و فقط رهایش كند، او به اعماق ضلالت سقوط خواهد کرد. این که خداوند دست عنایتش را از سر کسی بردارد به این معنی است که بنده به اندازه ای گناه میکند که دیگر هیچ امیدی برایش نیست مثل ابو جهل.[2]
اما در کنار همه این گفتهها خداوند تا لحضه آخر راه نجات را باز گذاشته است.
منبع:
1- فاطر/8
2- تفسير مجمع البيان