مگر خدا از سرنوشت انسان آگاه نيست و نميداند چه كسي بهشتي و چه كسي جهنمي است،آیا عادلانه است که این همه انسان را آزمايش ميكند؟
خدا علم مطلق داشته و براي آنكه از سرنوشت امتحان مطلع شود لازم نيست امتحان برگزار كند همیشه امتحان و آزمون نه برای پی بردن به نتیجه آزمایش بلكه برای به كمال رسیدن امتحان دهنده انجام می شود اصلاً فلسفه و حكمت امتحان این است كه شخص در ضمن آزمون، كاملتر شود. مثلا در کنکور های آزمایشی افراد هزینه زیادی پرداخت می کنند و هر هفته هم استرس امتحان را تحمل می کنند در حالی که نتیجه آزمون آزمایشی تاثیری ندارد جز اینکه باعث کاملتر شدن افراد و پرورش نخبه ها می شود.
اگر در جهان خلقت صحنه هایی كه ابراهیم (ع) در ذبح اسماعیل (ع) به رغم محبت به فرزندش آفرید، نبود و یا نمایش عشق یوسف (ع) و اعتماد او به خداوند در حالی كه در اوج شهوت و زیبائی بود آیا جهان بدون این صحنه های زیبا،عالی و شگفت آور بازكاملترین و زیباترین جهان می شد این نكته همان نظام احسن است که فلاسفه تعبیر می كنند.
آزمونها از دو جهت هدف خلقت را تأمین می كند: اول خلق زیباترین و كاملترین عالم و دوم، اینكه اراده الهی بر این تعلق گرفته كه كمال انسان در كوره آزمایشها و در پس سختیها به دستش برسد، مثل سنگ و فلزات مختلف كه باید در آزمایشگاههای مختلف و در كوره ها و درجات حرارت مختلف آب دیده بشود تا فلز خالص پدید بیاد.
قرآن مجید به این حقیقت تصریح كرده و می فرماید: "او آنچه را شما در سینه دارید، می آزماید تا دل های شما كاملاً خالص گردد و او به همه اسرار درون شما آگاه است".(عنكبوت، 2 و 3)
علامه طباطبایی می فرماید: اگر آزمایش الهی نبود، استعدادها شكوفا نمی شد و میوه های اعمال بر شاخسار نمایان نمی گشت. معلوم است كه امتحان برای پاداش و كیفری است كه بشر با آن مواجه خواهد شد.(المیزان، ج 20، ص 5)
این یك شیوه كلی و سنت دائمی پروردگار برای شكوفا كردن استعدادهای نهفته است و به منظور از قوه به فعل رساندن انسانها، آنها را امتحان می کند، یعنی همانطور كه فولاد را برای استحكام بیشتر در كوره می گذارند تا به اصطلاح آب دیده شود و فلز خالص تر به دست بیاد.
کما اینکه علی علیه السلام می فرمایند: آدمی را نیز در كوره حوادث سخت پرورش می دهند تا مقاوم و خالص بشود. (نهج البلاغه حکمت 90) گرچه خداوند بزرگ به روحیات بندگانش از خودشان آگاه تر است ولی آنها را امتحان می كند تا كارهای خوب و بد كه معیار پاداش و كیفر است از آنها ظاهر گردد. (اصول كافی، ج 4، ص 148)
بنابراين كمال و ماهيت انسان به گونه اي است كه در سايه آزمون هاي جهان هستي، سختيها، مشكلات و حوادثي كه براي او اتفاق مي افتد، نيز چگونگي برخورد با حوادث و آزمونها و چگونگي بهره وري از آنها استعدادهاي بالقوه به صورت بالفعل درآمده، راه سعادت و شقاوت خود را تعيين مينمايد. اصولاً صحنه زندگي چيزي جز آزمون و آزمايش نيست.