خداوند متعال بر اساس علم خود به نظام احسن و مصالح عالم عمل میکند و رویه او نیز ثابت است.
شبهه: موجودی که همه چیز را میداند، هیچگاه در مرحله شک قرار نمیگیرد. او از قبل، از انتخابش آگاه است (میداند که چه تصمیمی را در آینده خواهد گرفت). این بدین معنی است که او توانا به تغییر دادن تصمیم نهایی یا اساساً عدم انتخاب خود نیست؛ بنابراین از خود اختیاری ندارد و مختار نیست. و از آنجا که یک موجود غیر مختار دارای شخصیت نیست، یک شخص علیم، نمیتواند وجود داشته باشد. بنابراین خدای مسیحیت (و اسلام) وجود ندارند. اگر هم خدا همیشه بر طبق طبیعت خود رفتار میکند، درست مانند یک روبات است و در نتیجه موجودی مختار نیست.
پاسخ: این شبهه در واقع از جهل به اوصاف الهی بر میخیرد. ما اگر میگوییم خداوند متعال علیم است و علم او بینهایت است و به همه امور از ازل تا ابد علم دارد و این علم عین ذات اوست، بر همه این سخنان دلیل و برهان داریم و صرف ادعا نیست.
ما معتقدیم چون او واجب الوجود است و بینیاز از غیر[1] جمیع صفات کمالیه، از جمله علم را داراست، چون جهل یعنی نقص و نیاز، و چون او بینیاز است، هیچ نقص و هیچ نیازی به غیر ندارد، پس عالم به تمام امور است و هیچ جهلی در او راه ندارد. پس خداوند متعال از ازل و حتی قبل از خلقت موجودات، به تمام امور آنان و عملکرد آنان و تمام هستی آگاه است و هیچ جهلی، در هیچ مرتبه و زمانی در او راه ندارد.[2]
اما اشتباه شبههکننده اینجاست که نتوانسته بین علم الهی و اختیار او جمع کند و پیش خود فکر کرده است کسی که چیزی را میداند، قدرت انتخاب ندارد و حال آنکه این برداشت غلط است، خداوند متعال هم علم دارد و هم بر اساس اختیار و اراده خود عمل میکند، او مانند ما نیست که بر اساس حب و بغض و شرایط مختلفی که پیش میآید تصمیم بگیرد، بلکه او بر اساس مصلحت و مفسده تصمیم گرفته و علم او به نظام احسن، منشا تصیم او و منشا خلق اوست.
به عبارت دیگر تصمیمات خداوند متعال همه بر اساس مصالح است، یعنی هر عملی که مصلحت بیشتری داشته باشد را انجام میدهد و هیچ حب و بغض و احساساتی در او راه ندارد. یعنی قدرت بر انجام فعل قبیح و فعلی که مصلحت ندارد یا حتی مفسده دارد را دارد، اما از او صادر نمیشود، زیرا او خیر محض است و تنها کاری را انجام میدهد که مصلحت داشته باشد.
برای روشن شدن بحث مثالی را بیان میکنیم: فرض کنید پدری به تمام خصوصیات فرزند خود آگاه است، او میداند مثلا در 3 سالگی چه نیازی دارد، در 5 سالگی چه نیازی، در 7 سالگی چگونه است، میداند مثلا در 20 سالگی باید برای او زن بگیرد و در 30 سالگی پزشک میشود و ... این پدر چون پسر خود را دوست دارد و صلاح و رشد پسر را میخواهد، همیشه به یک نحو عمل کرده و هرگز کاری نمیکند که به صلاح پسرش نباشد؛ و لو اینکه پسر ناراحت شده و پدر را متهم به نفهمیدن شرایط کند و از او مطالبه دیگری داشته باشد.
حتی ممکن است گاهی صلاح پسر در اذیت کردن و سختی کشیدن او باشد، باز پدر از تصیم خود بر نمیگردد و پسر خود را تنبیه و اذیت میکند و اجازه میدهد او سختیها را متحمل شود، زیرا صلاح او را میداند.
حال سوال ما این است که آیا این پدر نمیتواند تصمیم دیگری بگیرد، بدون شک میتواند، اما چون پسر را دوست دارد و صلاح او را میخواهد و صلاح او را نیز میداند، همیشه یک جور عمل کرده و هیچ تغییری در رویه خود ایجاد نمیکند و لو اینکه پسر متوجه نباشد.
خداوند متعال نیز اینگونه است و بر اساس علم خود به نظام احسن و مصالح عالم عمل میکند و رویه او نیز ثابت است و هرگز تغییر نمیکند، از ازل نیز این علم را دارد و هیچ جهلی در او راه ندارد. بنابراین علم الهی به امور عالم و عباد، هرگز او را از مختار بودن خارج نمیکند.
فلاسفه قدرت و قادر را اینگونه تعریف میکنند: موجودی که «اذا شاء فعل و اذا لم یشأ لم یفعل» یعنی موجودی که هر گاه بخواهد انجام دهد و هر گاه بخواهد انجام ندهد، این یعنی قدرت و چنین موجودی قادر است. در این تعریف خود به خود اختیار نیز نهفته است، خداوند نیز هر گاه بخواهد انجام میدهد و هر گاه بخواهد انجام نمیدهد یا جلوی فعل را میگیرد، اما ممکن است همیشه یک چیز را اراده کند و همیشه فعل را انجام دهد، این رویه او را از قادر بودن و از مختار بودن خارج نمیکند، چون او میتواند تصمیم خود را عوض کند، میتواند جلوی فعل را بگیرد، اما این کار را نمیکند، پس خداوند متعال با اینکه عالم به همه چیز است، قادر و مختار هم هست و بر اساس مصالح و مفاسد عمل میکند.
______________________________
[1]. برای مطالعه بیشتر به این مطلب و این مطلب مراجعه کنید.
[2]. برای مطالعه بیشتر به این مطلب مراجعه کنید.
شبهه: خدایی که همه چیز را میداند، هیچگاه در مرحله شک قرار نمیگیرد. بنابراین از خود اختیاری ندارد و مختار نیست. و از آنجا که یک موجود غیر مختار دارای شخصیت نیست، یک شخص علیم، نمیتواند وجود داشته باشد.
پاسخ: خداوند متعال بر اساس علم خود به نظام احسن و مصالح عالم عمل میکند و رویه او نیز ثابت است و هرگز تغییر نمیکند، از ازل نیز این علم را دارد و هیچ جهلی در او راه ندارد. بنابراین علم الهی به امور عالم و عباد، هرگز او را از مختار بودن خارج نمیکند.