زمان تنها در عالم ماده معنا دارد که میزان حرکت است، ماده چون حرکت دارد و از قوه به فعلیت میرسد، زمان بردار است
شبهه: منکران خدا برای رد خداوند متعال میگویند: خدا باوران معتقدند خداوند محدود به زمان نیست و آینده و گذشته برای خدا بیمعناست. اما موجودی که زمان برایش بیمعنا باشد، نمیتواند هیچ کاری را انجام دهد و استعمال هر فعلی در مورد او بیمعنی است. مثلاً اینکه گفته میشود خداوند انسان را خلق کرده است، به این معناست که زمانی خدا انسان را خلق نکرده بود، سپس او را خلق کرد. لذا استعمال هر فعلی در مورد خدا لزوماً به معنی وجود زمانی پیش از انجام آن فعل است؛ پس موجودی که زمان برایش بیمعناست، اساسا وجود ندارد.
پاسخ: در فلسفه و عرفان گفته میشود که سه عالم در خلقت وجود دارد، عالم عقول، عالم مثال و عالم ماده این موارد نیز بر اساس برهان به دست آمده است.[1] زمان تنها در عالم ماده معنا دارد که میزان حرکت است، ماده چون حرکت دارد و از قوه به فعلیت میرسد، زمان بردار است، مثلا وقتی نطفه در رحم قرار میگیرد، بعد از مدتی تبدیل به علقه میشود، سپس به جنین و سپس روح پیدا کرده و حرکت پیدا میکند، سپس کامل شده و از شکم مادر بیرون آمده و رشد میکند، یا یک دانه که در زمین قرار میگیرد، رشد کرده و ثمر میدهد و ... این موارد چون از قوه به فعلیت میرسند، و مرتب این حرکت ادامه دارد، زمان از آنها برداشت میشود، لذا زمان به معنای مقدار حرکت است.
زمان در این حرکات امری تحلیلی است و در خارج، چیزی به نام زمان نداریم، بلکه میگوییم زمان به معنای این است که این قوه به فعلیت رسید و این مقدار طول کشید، پس زمان یکی از اعراض و از تحلیل حرکت به دست میآید و فقط در موجودات مادی وجود دارد که دارای حرکت هستند. اما اگر موجود مادی نباشد و قوه و فعلی نداشته باشد و حرکتی نکند و به اصطلاح مجرد باشد، دیگر زمان ندارد و زمان بردار نیست، لذا نه تنها خداوند متعال، بلکه تمام عالم عقل و مثال را بدون زمان میدانیم، چون مادهای در آن عوالم وجود ندارد.
ما خداوند متعال را عاری از جسم و جسمانیت میدانیم و برتر از این میدانیم که ماده داشته باشد، لذا هیچ حرکت و نقصی در او نیست، پس زمان هم در خداوند متعال معنا ندارد. پس نه تنها خداوند متعال فرا زمان است، بلکه تمام ملائکه و روح انسان و بسیاری از موجودات دیگر نیز فرا زمان هستند و چون مجرد از ماده هستند اصلا زمان در آنها معنا ندارد.
اما در مورد اینکه خداوند چگونه موجودات را خلق کرده است، و قبل از خلقت ماده چگونه قابل تصور است دو نظر مختلف وجود دارد:
فلاسفه معتقدند چون زمان وجود ندارد، خلقت نیز ازلی است و همراه با خداوند متعال خلقت صورت گرفته است و مانند نور خورشید که همواره با خورشید است، خداوند متعال نیز از ازل بوده و از ازل خلق کرده و هیچ زمانی را نمیتوان یافت که خداوند خلق نکرده است، پس نمیتوان گفت قبل از خلقت چه میکرده، چون زمانی نیست، لذا عالم خلقت و دنیا را نیز قدیم و ازلی میدانند مانند خود خداوند متعال و تنها فرق آن دو را در استقلال و وابستگی میدانند، یعنی خداوند متعال مستقل است و بالذات موجود است، اما ماسوی الله وابسته و محتاج و معلول خدا هستند.
اما متکلمان این نظر را رد کرده و عالم را حادث میدانند و میگویند اول خدا بوده است و همراه او چیزی نبوده، سپس شروع کرده است به خلقت مخلوقات و ماسوی الله، و درست است که زمان تنها در عالم ماده وجود دارد، اما در عوالم بالاتر و مجردات فرض زمان میکنیم، چون بدون شک علت تقدم وجودی و زمانی بر معلول دارد، پس خداوند بود و سپس شروع به خلق کرده است؛ روایات معصومین نیز موید این نظریه است.[2]
_____________________________
[1]. برای مطالعه بیشتر به این مقاله مراجعه کنید.
[2]. برای مطالعه بیشتر به این مقاله مراجعه کنید.
شبهه: منکران خدا برای رد خداوند متعال میگویند: خدا باوران معتقدند خداوند محدود به زمان نیست و آینده و گذشته برای خدا بیمعناست. اما موجودی که زمان برایش بیمعنا باشد، نمیتواند هیچ کاری را انجام دهد و استعمال هر فعلی در مورد او بیمعنی است.
پاسخ: این شبهه از جهل شبهه کننده به اوصاف الهی و نفهمیدن عالم مجردات ناشی میشود، در فلسفه و عرفان گفته میشود که سه عالم در خلقت وجود دارد، عالم عقول، عالم مثال و عالم ماده این موارد نیز بر اساس برهان به دست آمده است، زمان تنها در عالم ماده معنا دارد که میزان حرکت است، ماده چون حرکت دارد و از قوه به فعلیت میرسد، زمان بردار است.