برای یک مقایسه اصلی و مهم بین انقلاب های صورت گرفته در کشورهای اسلامی با انقلاب اسلامی ایران فقط اشاره به بخشی از فرمایشات مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در این خصوص و دستاورد مهم حاصله از نظر ایشان کفایت می کند که جامع و کامل بیان شده است و باید عبرت گرفته٬ نصب العین خود قرار داد که بحمدلله مردم ولایتمدار کشورمان همیشه یار و یاور انقلاب اسلامی خود بوده اند و از آن پاسداری نموده اند و آن فرمایشات این است: «آنچه كه من امروز آماده كردهام عرض بكنم، اين است كه توانائى و ظرفيت ملت ايران در حفظ انقلاب و پاسدارى انقلاب عظمت و اهميتى دارد كه شايد بشود گفت از اهميت خود اصل انقلاب كمتر نيست. ملت ايران در طول اين سىوسه سال توانست اين دستاورد عظيم را با كيفيت بالا حفظ كند. شما به اين انقلاب هایى كه در اين يك سال و نيم اخير در منطقه اتفاق افتاده است، نگاه كنيد. شما كه به طور مجموعى نگاه مي كنيد، مي توانيد قضاوت كنيد كه اين انقلاب ها در جهت درست حركت مي كند يا نمي كند. دشمنان، مستكبرين، به طور مشخص رژيم صهيونيستى، دولت آمريكا، دولتهاى غربى، دارند تلاشهایى مي كنند براى اينكه بر اين انقلاب ها سوار شوند و آنها را منحرف كنند. شما ببينيد اينها دچار چه چالشهاى بزرگى هستند. با توجه به اين چالش ها انسان مي فهمد چه كار بزرگى در كشور ما انجام گرفته است كه اين انقلاب در جهت درست به سمت آرمان ها راه خودش را حفظ كرده است؛ از ريل ارزش ها و آرمان ها بيرون نيفتاده است و حركت خود را به جلو ادامه داده است. اين در حالى است كه چالش ها و تهديدها هم روند فزايندهاى داشته. از روز اول، تهديدهایى كه انقلاب و كشور با آنها مواجه بوده، دائماً پيچيدهتر شده؛ هم ترور بود، هم شورشهاى قومى بود، هم جنگ بود، هم تحريم بود، هم محاصره بود. هرچه جلوتر آمديم، تهديدها را پيچيدهتر كردند؛ دشمنان و مخالفين نظام، سردمدارى كردند. ماجراهاى تير سال 78، ماجراهاى سال 88 ، همه انواع و اقسام تهديدهایى است كه اين انقلاب و اين كشور و اين ملت با آنها مواجه بود. اين ملت از همهى اينها عبور كرد و با استحكام در راه خودش دارد پيش مي رود. اينها چيزهایى است كه ما امروز و هميشه نياز داريم كه آنها را مورد نظر قرار بدهيم؛ ما را كمك خواهد كرد در پيمودن راههاى دشوار، گذشتن از پيچهاى تند و گردنههاى سخت. چيزى كه در اين حركتِ سىوسه ساله انسان مشاهده مي كند، درسى كه انقلاب داد و امام بزرگوار باقى گذاشت، اين است كه در اين حركت سى و سه ساله، آرمان ها و آرزوهاى عظيمى كه اسلام آنها را به ما القاء مي كند و تعليم مي دهد، از نظر دور نماند؛ در عين حال واقعيتهاى موجود جامعه و جهان هم مورد توجه قرار گرفت؛ اين كمك كرد به اين كه اين حركت بتواند ادامه پيدا كند؛ يعنى تركيب آرمانخواهى و آرمانگرایى با واقع بينى...بعضى وانمود مي كنند كه آرمانگرایى با واقع بينى نمي سازد؛ اين را ما بشدت رد مي كنيم. بسيارى از آرمان هاى جامعهى ما و مطالبهى آنها جزو واقعيت هاى جامعه است. مردم مايلند عزت ملى داشته باشند، مردم مايلند زندگى ايمانمدار و دينمدار داشته باشند، مردم مايلند در امور ادارهى كشور و مديريت كشور سهيم باشند - يعنى مردمسالارى - مردم مايلند پيشرفت داشته باشند، استقلال سياسى و اقتصادى داشته باشند؛ اينها خواستههاى عمومى مردم است. اين خواستهها، واقعيت هاى جامعه است؛ اين واقعيت ها دقيقاً در جهت آرمانخواهى است؛ اينها كه مسائل تحليلى و ذهنى نيست، اينها كه موهومات نيست، اينها كه ذهنيات نيست؛ اينها واقعياتى است كه در جامعه وجود دارد. يك جامعهى زنده و مؤمن دنبال اين چيزهاست؛ ميخواهد عزت ملى داشته باشد، ميخواهد استقلال داشته باشد، ميخواهد پيشرفت داشته باشد، ميخواهد آبروى بينالمللى داشته باشد؛ اينها خواستههائى است كه مردم دارند؛ اينها در جهت آرمان هاست؛ و اين خواستن، جزو واقعيتهاى قطعى جامعه است.... اينجا آنجایى است كه واقعيت هاى جامعه با آرمان ها هماهنگ مي شود. خب، اين يك امر اساسى و يك پايهى اساسى براى حركت كشور است.»
« نخستين آسيب (این انقلاب ها)، بر روى كار آوردن عناصرى است كه خود را متعهد به آمريكا و غرب مي دانند. غرب مي كوشد پس از سقوط ناگزير مهرههاى وابسته، اصل سيستم و اهرم هاى اصلى قدرت را حفظ كند و سر ديگرى را بر روى اين بدن بگذارد و بدين وسيله سلطهى خود را همچنان ادامه دهد. اين به معناى هدر رفتن همهى تلاش ها و مجاهدت ها است... اگر اين تاكتيك نيز به نتيجه نرسد، تجربهها به ما مي گويد كه آنگاه روشهایى چون هرج و مرج و تروريزم و جنگ داخلى ميان پيروان اديان يا قوميت ها يا قبائل و احزاب و يا حتى ميان ملت ها و دولت هاى همسايه، و همراه با آن، حصر اقتصادى و تحريم و بلوكه كردن سرمايههاى ملى و نيز هجوم همه جانبهى تبليغاتى و رسانهاى را در پيش خواهند گرفت. مقصود آنان از اين همه، خسته و نوميد كردن مردم و مردد و پشيمان كردن مبارزان است، كه مي دانند در اين صورت، شكست دادن انقلاب، ممكن و آسان خواهد شد. ترور نخبگان صالح و مؤثر يا بدنام كردن برخى از آنان و از سوئى خريدن كسانى از سستعنصران، نيز در شمار روش هاى متداول قدرت هاى غربى و مدعيان تمدن و اخلاق است.»
« بنابراين يك بيم اين است كه اينها(عوامل دیکتاتور سابق) باز بيايند يك نظامهایى را خودشان درست كنند، يا يك نظامهاى الگوگرفتهى كامل از غرب روى كار بيايند. اين خطر بسيار بزرگى است براى همين كشورها، كه به اسم دموكراسى و به اسم آزادى و اين حرف ها بيايند نظامهاى غربى را در اينجا حاكم كنند. و انواع و اقسام خطرهایى كه در اينجا وجود دارد. آن چيزى كه اينجا مي تواند به اين كشورها كمك كند، تفكر مردمسالارى دينى است. مردمسالارى دينى كه ابتكار امام بزرگوار ماست، مي تواند نسخهاى براى همهى اين كشورها باشد؛ هم مردمسالارى است، هم از متن دين برخاسته.»
«چالش اصلى همهى تحولات بزرگ اجتماعى - از جمله انقلابها - صیانت از جهت گیرىهاى اصلى این انقلاب یا این تحول است. این مهمترین چالش هر تحول عظیم اجتماعى است كه هدف هایى دارد و به سمت آن هدفها حركت و دعوت میكند. این جهت گیرى باید حفظ شود. اگر جهت گیرى به سمت هدفها در یك انقلاب، در یك حركت اجتماعى صیانت نشود و محفوظ نماند، آن انقلاب به ضد خود تبدیل خواهد شد؛ در جهت عكس اهداف خود عمل خواهد كرد.»
«در اهداف و مبانى، ملاك ما باید «فاستقم كما امرت» باشد. بههیچوجه عدول از مبانى و عدول از ارزشها جایز نیست؛ اهداف، اهداف الهى است و هیچ تردید، شك یا ارتدادى از این اهداف جایز نیست.»