تغییر حالت خداوند محال است!

23:19 - 1398/10/01

خشم خداوند یعنی عذاب و جهنم و مهربانی و رحمت خداوند یعنی نعمت و بهشت الهی.

بهشت و جهنم

شبهه: مطابق خواست خدا باش، او را خشنود می‌کند، مخالف خواست خدا باش، او را خشمگین می‌کند؛ چقدر احمقانه است خدایی که ادعای بی‌نیازی دارد، ولی با عمل و عکس العمل مخلوقش خشنود و خشمگین می‌شود. این پارادوکس را تنها می‌توان در یک دین خرافاتی پیدا کرد.

پاسخ: شبهه‌کننده چون خشم و غضب خداوند متعال را مانند انسان دانسته و با خود فکر کرده است این‌که گفته می‌شود خدا خشنود می‌شود یا خشمگین می‌شود، حتما مانند انسان است که تغییر حالت می‌دهد، لذا بر اساس آن اشکال گرفته که این چه خدایی است که با عمل ما تغییر حالت داده و منفعل از عمل ماست؟
حال آنکه این تصور در مورد خدا و صفات او کاملا نادرست است. زیرا در علم کلام با ادله متقن اثبات می‌شود که تغییر و تبدل در ذات باری تعالی راه ندارد و همه صفات و کمالات ثابت بوده و عین ذات باری تعالی است.[1] یکی از موارد تغییر و تبدل، تغییر در حالات خداوند متعال است مثل دوست داشتن و غضب کردن؛ غضب کردن به این معناست که او ابتدا حالت آرامشی را داشته، سپس نسبت به امری عصبانی شده و غضب می‌کند؛ این مطلب به معنای تغییر در خداوند متعال است که طبق ادله عقلی محال است. لذا خشم و غضب الهی به این معنا درست نیست و همه علمای اسلام اعم از شیعه و سنی آن را انکار کره‌اند.

اگر به تفاسیر قرآن رجوع کنیم، خواهیم دید که همه مفسرین اعم از شیعه و اهل سنت، خشم و غضب خداوند را به معناى «اراده مجازات» و رضايت او را به معناى «اراده ثواب» معنا کرده‌اند. مرحوم طبرسی و شیخ طوسی از بزرگان شیعه آیه را به همین شکل معنا کرده‌اند؛ یعنی غضب خداوند متعال همان اراده او بر عذاب کفار و منافقین است.[2] فخر رازی از بزرگ‌ترین مفسرین اهل سنت نیز همین نظر را دارد و خشم و غضب الهی را به معنای اراده عقوبت آنان معنا کرده است.[3]

بر این اساس وقتی گفته می‌شود که خداوند خشمگین شد، یعنی عمل من گناه بوده و من را به سمت جهنم می‌کشاند، وقتی می‌گوییم خداوند راضی شده و انسان را دوست دارد، یعنی انسان به نعمت‌های الهی و بهشت نزدیک شده و در رحمت الهی خواهد بود، لذا این ما هستیم که به سمت خشم(جهنم) یا رحمت(بهشت) الهی حرکت می‌کنیم با عمل خوب یا بد.

همچنین همه علمای اسلام اعم از شیعه و سنی، خداوند متعال را جامع جمیع کمالات دانسته و معتقدند: هیچ نقص و نیازی در او راه ندارد، لذا هرگز خداوند متعال به عمل ما احتیاجی ندارد و نسبت به آن منفعل نیست، بلکه اگر دستوری داده است برای رشد و سعادت انسان بوده و هیچ سود یا ضرری برای او ندارد. درست مانند طبیبی که برای درمان بیماری بیمار خود برای او نسخه نوشته و به او می‌گوید در ساعت فلان این دارو و در ساعت فلان، این دارو را بخور و فلان غذا و فلان غذا را نخور.

حال باید پرسید آیا عمل به دستور پزشک یا عدم رعایت دستورات او، سود یا ضرری برای پزشک ایجاد می‌کند؟ بدون شک خوردن دارو و رعایت نسخه پزشک هیچ سودی برای خود پزشک ندارد و تنها باعث بهبودی بیمار می‌شود و اگر نسخه را رعایت نکند، تنها خود اوست که ضرر کرده و بیماریش حاد می‌شود.

در مورد دستورات خداوند متعال نیز همین مثال جاری است، او انسان را خلق کرده و به تمام رموز و حالات انسان آگاه است، اگر فرموده نماز بخوانید یا روزه بگیرید، بدون شک این واجبات برای سلامت روح انسان ضروری است و اگر فرموده مثلا شراب نخورید، زنا نکنید، دروغ نگوید و... بدون شک این موارد برای روح مضرّ بوده و انسان را نابود خواهد کرد.

__________________________________
پی‌نوشت  
[1]. آيت الله سبحانى، الإلهيات على هدى الكتاب و السنة و العقل، المركز العالمي للدراسات الإسلاميةT قم، چاپ سوم، 1412ق، ج‏2، ص 121.
[2]. طبرسى فضل بن حسن، مجمع البيان فى تفسير القرآن، انتشارات ناصر خسرو - تهران، چاپ سوم، 1372 ش، ج‏9، ص 80؛ طوسى محمد بن حسن، التبيان فى تفسير القرآن، دار احياء التراث العربى - بيروت، ج‏9، ص 209.
[3]. فخرالدين رازى ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتيح الغيب، دار احياء التراث العربى، بيروت، چاپ سوم، 1420 ق، ج‏27، ص 638.

شبهه: مطابق خواست خدا باش، او را خشنود می‌کند، مخالف خواست خدا باش، او را خشمگین می‌کند؛ چقدر احمقانه است خدایی که ادعای بی‌نیازی دارد، ولی با عمل و عکس العمل مخلوقش خشنود و خشمگین می‌شود. این پارادوکس را تنها می‌توان در یک دین خرافاتی پیدا کرد.

پاسخ: وقتی گفته می‌شود که خداوند خشمگین شد، یعنی عمل من گناه بوده و من را به سمت جهنم می‌کشاند، وقتی می‌گوییم خداوند راضی شده و انسان را دوست  دارد، یعنی انسان به نعمت‌های الهی و بهشت نزدیک شده و در رحمت الهی خواهد بود، لذا این ما هستیم که به سمت خشم(جهنم) یا رحمت(بهشت) الهی حرکت می‌کنیم با عمل خوب یا بد.

نظرات

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

به نام خداوند بخشنده ومهربان، خداوند جان ،وخداوند نان ،خداوند سازش، خداوند رانش ،به نام خداوند راه دور که دست اوست زمان و کنترل از راه دور.چون تو خواهی میتوانی به پاخیزی چون او شنیدت دیدت، و احساست کرد،آمد ودرزدتو چه کردی با او ؟چگونه اورادیدی؟آیاشنیدی او را ؟آیادیدی راهش را؟آیا شنیدی صدایش را؟آری من صدایش راشنیدم که میگفت به سوی من میایی که زمان نزدیک است ،گفتم سویم راه توست .گفت جانت را میخواهم .گفتم جانم .وتمام جانم از توست ،گفت احساسم میکنی ؟گفتم هواخشک وسردشده اما نمیدانم چرادیگرسرمانمیخورم .گفت درونت پراز آتش است گفتم میسوزم .گفت چه میخواستی که به دنبال آتش بودی ؟گفتم کودکی درونم داشتم که انقلابی داشت و میگفت نشانمان بده آتش چیست ؟از کجاست ؟ زیراتوبارهاسوخته ای ،فانوسمان میشوی ؟گفتم آری ،من سوخته ام اما خاکسترهایم رانگاه داشتم تابرایت تیرگی راه را خاکستری کنم .کودکم گفت تو چه میشوی ؟گفتم من؟آری تو*گفتم من تو میشوم وتو من*

نویسنده :صفیه یوسفی دوغشکی 

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

به نام خداوند بخشنده ومهربان، خداوند جان ،وخداوند نان ،خداوند سازش، خداوند رانش ،به نام خداوند راه دور که دست اوست زمان و کنترل از راه دور.چون تو خواهی میتوانی به پاخیزی چون او شنیدت دیدت، و احساست کرد،آمد ودرزدتو چه کردی با او ؟چگونه اورادیدی؟آیاشنیدی او را ؟آیادیدی راهش را؟آیا شنیدی صدایش را؟آری من صدایش راشنیدم که میگفت به سوی من میایی که زمان نزدیک است ،گفتم سویم راه توست .گفت جانت را میخواهم .گفتم جانم .وتمام جانم از توست ،گفت احساسم میکنی ؟گفتم هواخشک وسردشده اما نمیدانم چرادیگرسرمانمیخورم .گفت درونت پراز آتش است گفتم میسوزم .گفت چه میخواستی که به دنبال آتش بودی ؟گفتم کودکی درونم داشتم که انقلابی داشت و میگفت نشانمان بده آتش چیست ؟از کجاست ؟ زیراتوبارهاسوخته ای ،فانوسمان میشوی ؟گفتم آری ،من سوخته ام اما خاکسترهایم رانگاه داشتم تابرایت تیرگی راه را خاکستری کنم .کودکم گفت تو چه میشوی ؟گفتم من؟آری تو*گفتم من تو میشوم وتو من*

نویسنده :صفیه یوسفی دوغشکی 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 13 =
*****