واقعیت سرکوب کیمیا علیزاده در ایران

16:54 - 1398/10/25

شاید در ادبیات یک نامه پناهندگی معنی کلمه «سرکوب» متفاوت باشد، اما کیمیا یا هرکس دیگری که این نامه را برای او نوشته باید می‌دانست که حتی افکار عمومی هم از سال 1395 زیاد فاصله نگرفته است و به یاد دارد که با گیرنده برنز المپیک هم‌پای دریافت‌کننده مدال طلا و شاید هم بیشتر رفتار شد.

کیمیا علیزاده

در میانه خبرهای ناخوشایندی که در دو هفته گذشته جامعه را درگیر خود کرده بود، یک خبر از جامعه ورزش منتشر شد. کیمیا علیزاده، دختر سرشناس تکواندوکار ایرانی که سه سال پیش با برنز المپیکی‌اش اولین زن مدال‌آور المپیک در تاریخ ایران شده بود و تحسین‌ها و تشویق‌های زیادی را متوجه خود کرده بود مهاجرت کرد و به هلند رفت.

تا اینجای کار، خبر ناخوشایندی بود. همه می‌پرسیدند کمبود امکانات ورزش و تمرین باعث این کار شده یا کیمیا دلخوری از وضعیت خود داشته است؟ اما انتشار یک پست اینستاگرامی از این تکواندوکار شایعه پناهندگی را تا حد زیادی تقویت کرد.

کیمیا علیزاده در پست اینستاگرامی خود به روش همه پناهندگان دروغ‌های تکراری را درباره جامعه ایران تکرار کرده بود و خود را یک زن سرکوب شده نامید که مدال‌هایش را به پای حجاب اجباری گذاشته‌اند. بعد هم اعلام کرده بود که رفته است تا از پله‌های فساد و دروغ بالا نرود!

بعد از این حرفها دیگر مهم نبود که شایعه مصدومیت کیمیا توسط مربیانش او را به هلند برده است یا شرایط بد تمرین و نرسیدن به المپیک. کیمیا برای مهاجرت یا شاید پناهنده شدن بدترین روش را انتخاب کرده بود؛ توهین به هموطنانش و سیاه‌نمایی از وضعیت جامعه.

 پرچم‌دار سرکوب‌شده

کیمیا در بخشی از پست اینستاگرامی خود نوشته است که « من یکی از میلیون‌ها زن سرکوب شده در ایرانم که سال‌هاست هر طور خواستند بازی‌ام دادند.»

اما چیزهایی که به آن اشاره نکرده است این است که یک زن سرکوب‌شده که قاعدتا باید منزوی و توسری‌خور باشد چه طور بعد از کسب یک بزنز المپیکی به یک قهرمان ملی تبدیل شد و همه مسئولین رده بالای نظام تا روحانیت و مردم از او تقدیر کردند؟

کیمیا بعد از المپیک از طرف رئیس‌جمهور؛ آقای روحانی پیام ویژه تشکر دریافت کرد. آقای لاریجانی رئیس مجلس و وزیر ارتباطات از او به صورت ویژه تقدیر کردند. نماینده ولی فقیه در استان البزر، معاونان شهردار تهران، شهردار تبریز و مسئولان ورزش استان البزر هم به صورت ویژه از کیمیای 17ساله تقدیر و تشکر کردند.

بعد از آن نوبت به مراسم‌های تجلیل رسید. شهرداری کرج، معاونت دانشجویی دانشگاه خوارزمی، مدیر آموزش و پرروش ناحیه یک کرج تنها بخشی از کسانی بودند که برای او مراسم تجلیل برپا کردند. و در پایان این کیمیای 17ساله و همان زن سرکوب شده با حجاب اجباری بود که در بازی‌های آسیایی 2018 پرچم‌دار کاروان ایران شد.

شاید در ادبیات یک نامه پناهندگی معنی کلمه «سرکوب» متفاوت باشد، اما کیمیا یا هرکس دیگری که این نامه را برای او نوشته باید می‌دانست که حتی افکار عمومی هم از سال 1395 زیاد فاصله نگرفته است و به یاد دارد که با یک برنز المپیکی هم‌اندازه یک مدال طلا و شاید هم بیشتر برخورد شد. شاید چون مسئولان کشوری و ورزشی احساس کرده بودند که کیمیا دختری کم سن و سال است که تازه در ابتدای مسیر است و باید از او حمایت کرد تا مستحکم‌تر در این مسیر قدم بردارد و آینده بزرگ ورزشی‌اش را بسازد. غافل از نمکدانی که قرار بود بعدها بشکند.

 

تحسین‌ها یا تحقیرها

 کیمیا اصرار دارد که پای حجاب و دین را هم وسط بکشد. بدون اینکه شخص او از داشتن حجاب ضرر کرده باشد یا چیزی را در زمینه ورزش حرفه‌ای از دست داده باشد. او می‌کوید: « برای تحقیرت، می‌گویند: فضیلت زن این نیست که پاهایش را دراز کند!»

او این عبارت را که از زبان یکی از مراجع تقلید اما نه خطاب به خودش، خوب به خاطر دارد اما به نظر می‌رسد تقدیر آیت‌الله مکارم شیرازی و آیت‌الله علم‌الهدی را از خاطر برده است.

او حتی بعدها در یک برنامه تلویزیونی یکی از بهترین لحظات زندگی‌اش را لحظه دریافت پیامی اعلام کرد  بود که رهبری شخصا برای تقدیر از او  ارسال کرده بودند.

افکار عمومی حتی مصاحبه‌های او درباره حجابش و گفتن اینکه « حتی اگر ورزش را هم کنار بگذارد حجاب را کنار نخواهد گذاشت» به یاد دارد. آن‌قدر که به نظر می‌رسد اگر امروز در نامه‌اش می‌گوید: « هرچه خواستند تکرار کردم» الان هم دارد«هرچه می‌خواهند تکرار می‌کند.»

فسادهایی که قبل از اهدای جوایز وجود نداشتند

باقی بیانیه کیمیا حول محور دروغ، تظاهر، ریا و فساد خطاب به «شمایی» نامعلوم می‌گذرد. کیمیا از فضایی متظاهر و آلوده به فساد صحبت می‌کند که از همان‌ها جوایز و ثروت زیادی نصیب او شده است.

300سکه طلا و 10هزار دلار برای مدال طلا درحالی از طرف وزارت ورزش به او تعلق گرفت که پاداش مدال برنز او 120 سکه و سه هزار دلار بود.

یک دستگاه آپارتمان از طرف استانداری البزر، 50میلیون تومان وجه نقد از طرف شورای شهر کرج و یک جفت کفش طلای یک کیلویی که ارزش در سال 1395 تا صدمیلیون تومان هم می‌رسید جوایز و ثروتی است که کیمیا از از دستگاه‌های آلوده به دروغ و البته زن‌ستیز جمهوری اسلامی دریافت کرده است. جوایزی که احتمالا موقع دریافت آلوده و نخواستنی به حساب نمی‌آمدند.

 

سری که هوای رفتن در آن افتاده بود

با اینکه مدتی بود از کیمیا علیزاده در میادین ورزشی خبری نبود اما گویا خبر مهاجرت او مدتها بوده که به گوش می‌رسیده است. سال گذشته آذری جهرمی بنا به درخواست وزیر ورزش در دفترکارش با کیمیا دیدار کرد و از او به خاطر مصدومیت‌ها و روزهایی که از میادین دور بوده است دلجویی کرد.

پولادگر رییس فدراسیون تکواندو، مسئولان وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک گفته بودند که امکانات کاملی در سال‌های اخیر در اختیار کیمیا علیزاده بوده و به همین دلیل مهاجرت او به کشور دیگری منطقی نیست.

اینکه کیمیا علیزاده به هر دلیلی تصمیم به مهاجرت از ایران گرفته است، یک تصمیم شخصی است. مردم ایران حتی می‌توانستند از رفتن کیمیا ناراحت باشند و علت مهاجرتش را از مسئولین ورزشی مطالبه کنند. اما انتخاب این روش رفتن از وطن، انتخابی بود که کیمیا را روبه‌روی مردم ایران قرار داد.

دختر 17ساله‌ای که یک روز شور و نشاط و غرور ورزشی آن هم در رویداد مهمی مثل المپیک را را برای مردم ایران هدیه آورد، تنها سه سال بعد به تمام آن عشق و آرزوهای خوب پشت کرد تا آرزوهای نامعلومش را زیر سایه پرچم یک کشور غریبه دنبال کند.

منبع: خبرگزاری فارس

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 3 =
*****