خداوند به انسان عقل و خرد داده است تا با آن، به اختلافات نظر کرده و بهترین آنها را انتخاب کند.
شبهه: با مسافرت به جاهای مختلف دنیا به سادگی میتوان دریافت که انسانها برای خدا واژه میسازند و تعریف آنها از خدا به خرافات محلی آنها بستگی دارد، لذا خدایان در واقع پدیدهای تاریخی و جغرافیایی هستند، خدایان در طول تاریخ تکامل یافته و پیچیدهتر شدهاند، و هر چه فلسفه پیشرفت کرده، خدای آنها نیز پیشرفت کرده است.
پاسخ: پاسخ این شبهه را در چند نکته بیان میکنیم:
نکته اول: چرا از وجود اختلاف در میان ادیان به این نتیجه رسیدهاید که خدایی وجود ندارد؟ چه ربط منطقی بین این دو وجود دارد؟ آیا هر جا که اختلاف باشد، به این معناست که آن چیز وجود ندارد، آیا در علم پزشکی کم اختلاف وجود دارد؟ آیا در فیزیک، در شیمی و ... بین دانشمندان و صاحب نظران آن علم اختلافی نیست؟ گاهی تیم پزشکی یک بیمارستان نظر میدهد که تنها راه درمان بیمار عمل جراحی است، تیم پزشکی بیمارستان دیگر میگوید اگر جراحی شود میمیرد و تنها راه درمان را دارو میداند و بیمارستان دیگر قطع عضو را تنها راه میداند، آیا این اختلاف نیست؟ آیا میتوان نتیجه گرفت که پزشکی دروغ است؟ لذا هیچ ربطی بین وجود اختلاف و دروغ بودن آن مطلب وجود ندارد.
نکته دوم: این درست است که ادیان در جاهای مختلف، اختلافاتی با هم دارند، اما اشتراکات زیادی هم بین آنها وجود دارد، همه ادیان در اینکه خدایی هست و او خالق هستی است، قادر مطلق، عالم مطلق و خیرخواه مطلق است، مشترکند، در اینکه جهان دیگری هست، بهشت و جهنمی هست و بر اساس اعمال و کردار خود ما عذاب میشویم یا پاداش میگیریم، مشترک هستند، پس حتما چیزی هست که در اینجا همه مشترکند، چرا شما فقط به جنبه اختلاف توجه میکنید.
نکته سوم: شیطان بیکار ننشسته و انسان را فریب میدهد که در دین خدا نیز تغییر ایجاد کرده و به نفع خود عمل کند، لذا در طول تاریخ انسانهای شهوتران و دنیاطلبی آمدند و به اسم دین خدا و به اسم اصلاح، دین خدا را منحرف کردند، به همین خاطر است که خداوند متعال نیز دینش را بعد از مدتی تجدید میکرد. در واقع ما یک دین بیشتر نداریم، از آدم تا خاتم یک دین است، اما چون توسط انسانها خواسته یا ناخواسته، تحریف میشد و تغییر مییافت، نیاز به آمدن پیامبر جدید بود و احیای دین گذشته و از بین بردن انحرافات ایجاد شده؛ تا اینکه دین خاتم بر مردم عرضه شد و امامی نیز به عنوان محافظت کننده آن دین قرار داده شد.
نکته چهارم: خداوند متعال علاوه بر رسول بیرونی و ظاهری، رسولی درونی به انسان عطا کرده است به نام «عقل». خدا به انسان عقل و درایت و فهم داده است تا معیاری برای ارزیابی سخنان دیگران باشد. آدمی باید به دنبال حق و حقیقت باشد، باید همه ادیان را مطالعه و حتی سخنان بیدینان و حتی منکران خدا را نیز شنیده و مطالعه کند، سپس بر اساس معیار عقل، بین آنها داوری کرده و هر کدام بر اساس دلیل و برهان و استدلال بود را بپذیرد و هر کدام بدون دلیل بود را کنار بگذارد.
نکته پنجم: مبانی و اعتقادت و اصول دین در اسلام، چنان قوی و محکم و بر مبنای عقل و فطرت است که هیچ فیلسوفی نتوانسته است بر آنها اشکال کند. هر عقل سلیمی با مطالعه و فهم آن دلایل به راحتی اصول دین اسلام را پذیرفته و مسلمان میشود.[1]
نکته ششم: در شبهه آمده «خدایان در طول تاریخ تکامل یافته و پیچیدهتر شدهاند، و هر چه فلسفه پیشرفت کرده، خدای آنها نیز پیشرفت کرده است» بدون شک این سخن درستی است، زیرا با پیشرفت بشر و بالا رفتن سطح تعلیمات او و سطح درک او از مسائل، شناخت او از خداوند متعال نیز بیشتر شده و بهتر او را درک میکند، هر چه علم پیشرفت کند و سطح فهم مردم بالاتر رود، بدون شک زوایای بیشتری از وجود بینهایت و عالی خداوند متعال برای بشر کشف میشود، لذا این مطلب را نباید نقطه ضعف دانست، اتفاقا نقطه قوت بشر است که توانسته است وجود لایزال الهی را بیشتر و بهتر از قبل بشناسد.
بنابراین این ادعا که چون اوصاف الهی و تعریف از دین و خداشناسی در بسیاری از مناطق با هم فرق دارد، پس حتما خدایی وجود ندارد، ادعایی گزاف و به دور از واقعیت است، چرا که اولا: بین ادیان اشتراکات زیادی هم وجود دارد، ثانیا: انسان با قوه عقل و خرد، میتواند بین این اختلافات دین درست و صحیح را انتخاب کند.
________________________________________
[1]. لطفا به این مطلب و این مطلب مراجعه کنید.
شبهه: با مسافرت به جاهای مختلف دنیا به سادگی میتوان دریافت که انسانها برای خدا واژه میسازند و تعریف آنها از خدا به خرافات محلی آنها بستگی دارد، لذا خدایان در واقع پدیدهای تاریخی و جغرافیایی هستند.
پاسخ: این ادعایی گزاف و به دور از واقعیت است، چرا که اولا: در بین علوم مختلف نیز اختلاف بسیار است. ثانیا: بین ادیان اشتراکات زیادی هم وجود دارد، ثالثا: انسان با قوه عقل و خرد، میتواند بین این اختلافات دین درست و صحیح را انتخاب کند.