- یکی از ملاکهای مهم ازدواج، پسند قلبی و ظاهری طرف مقابل است؛ یعنی قبل از ازدواج، لازم است طرفین؛ یعنی دختر و پسر همدیگر را بپسندند و این علاقه مندی نیز با درنظر گرفتن تناسبات و تشابهات لازمه افزایش نیز پیدا میکند.
بنده 20 ساله هستم. مادرم چند وقتی است که برای من، دنبال دختر برای ازدواج میگردد، ولی من خیلی به این روش راضی نیستم؛ چون دوست دارم، خودم، همسر آیندهام را انتخاب کنم و با عشق بروم سمت کسی که دوستش دارم، ولی خب از طرفی هم میترسم که خیلی دیر شود. حالا سوال من این است که آیا درست است که میگویند خداوند بعد از ازدواج، مِهر همسر را در دل آدم میاندازد؟ و اینکه بعضیها میگویند؛ ازدواج باید عاقلانه باشد؛ دقیقا منظورشان چیست؟ آخر مگر میشود دو نفر همدیگر را دوست نداشته باشند و با هم زیر یک سقف زندگی کنند؟
پاسخ مشاور:
درباره دغدغهتان باید عرض کنم؛ اتفاقا یکی از ملاکهای مهم ازدواج، پسند قلبی و ظاهری طرف مقابل است؛ یعنی قبل از ازدواج، لازم است طرفین؛ یعنی دختر و پسر همدیگر را بپسندند و این علاقه مندی قبل از ازدواج لازم و ضروری است! یعنی اگر طرفین هیچ حسی نسبت به هم نداشته باشند و بخواهند با هم ازدواج کنند، اصلا به آنها توصیه نمیکنیم که ازدواج کنند. برهمین اساس علاقه حداقلی قبل از ازدواج، لازم است، ولی لزومی ندارد که این علاقه، شدید باشد که به آن عشق گفته میشود، بلکه همین مقدار که طرفین به هم، علاقه مند باشند و همدیگر را به عنوان همسر بپذیرند، کافی است و در کنار آن، باید همدیگر را از جهات اخلاقی، اعتقادی، فکری، فرهنگی، رفتاری و خانوادگی بررسی کنند که چقدر به هم تناسب و تشابه دارند. هرچقدر میزان تناسب و تشابه درکنار علاقه مندی، بیشتر باشد، احتمال موفقیت و رضایتمندی زوجین در زندگی مشترک را بالا میبرد.
از آنجایی که مادر شما باتوجه به تجربه و شناخت همجنس خود به دنبال موردی برای شماست، این را یک مزیت برای خودتان بدانید و از طرفی قرار نیست که بعد از پیشنهاد مادرتان، شما حتما همان مورد را انتخاب کنید، بلکه شما هم حق انتخاب دارید. لذا در جلسات آشنایی با دختر موردنظر میتوانید صحبت کنید و در خلال صحبتها و جلساتی که با هم دارید، کم کم متوجه میشوید که آیا علاقهای به طرف مقابل دارید یا نه؟ اگر روزنهای از علاقه در شما بوجود آمد، در چنین مواردی، توصیه میکنم برای مدتی مثلا یک ماه با طرف مقابل با نظارت خانوادهها ارتباط داشته باشید تا هم میزان تناسبتان را متوجه شوید و هم اینکه از علاقه طرفینی و تصمیم به ازدواج اطمینان پیدا کنید.
بنابراین اگر موردی به شما جهت ازدواج معرفی میشود، به این معنی نیست که چشم و گوش بسته انتخاب کنید، بلکه در جلسات اولیه، طرفین از جهت ظاهری بیشتر همدیگر را بررسی میکنند و اگر از جهت ظاهری همدیگر را پسند کردند، در جلسات بعدی باید میزان تناسب و تشابه در موارد مذکور را بررسی کنند. هرچقدر میزان تناسب و تشابه بیشتر باشد، احتمال اینکه میزان علاقهمندی طرفین به همدیگر بیشتر شود نیز وجود دارد. بنابراین در یک پروسه یک تا دو ماهه طرفین میتوانند متوجه شوند که آیا تناسب به اندازه کافی باهم دارند یا نه؟ آیا به همدیگر علاقه مند هستند یا نه؟ آیا ظاهر همدیگر را پسند کردند یا نه؟
از سویی دیگر؛ ازدواج عاقلانه، ناظر به این شیوه است؛ یعنی با آگاهی و منطقی پیش میروید و تناسبات و علاقهمندی ها را هم درنظر میگیرید و سپس تصمیم میگیرید. این روش احتمال موفقیت در ازدواج را بالا میبرد و با ورود به زندگی مشترک با دیدن تناسبات بیشتر میزان علاقه مندی طرفین به هم بیشتر خواهد شد. در مقابل آن؛ ازدواج احساسی؛ یعنی ازدواجی که بدون درنظر گرفتن تناسبات لازمه، تنها طرفین شیفته ظاهر هم میشوند، بدون اینکه شناخت کافی از همدیگر داشته باشند و علاقه سطحی به هم دارند و درنهایت هم وقتی وارد زندگی مشترک میشوند و میبینند که تناسب و تشابه کافی ندارند، این عشق و علاقه مندی زیادشان تبدیل به تنفر از هم میشود و احتمال موفقیت در زندگی مشترک هم به شدت پایین خواهد بود.
اینکه بعد از عقد، خداوند محبت طرفین را در دل همدیگر میگذارد، بله این وجود دارد و در این باره آیه قرآن وجود دارد، ولی به این معنی نیست که طرف مقابل را بدون علاقه انتخاب کرد و بعد انتظار داشت که با عقد کردن، محبت او در دل جا بگیرد، بلکه باید پسند قلبی و ظاهری طرف مقابل را درنظر داشت و با توجه به تناسبات لازمه انتخاب را انجام داد. وقتی هم که عقد صورت میگیرد، این محبت و علاقه مندی میان طرفین تشدید میشود؛ چراکه به صورت رسمی و قانونی طرفین به هم تعلق میگیرند و یک حس مشترکی در طرفین نسبت به هم ایجاد میشود.
موفق باشید.
برای دیدن نظرات سایر کاربران به این لینک مراجعه کنید. http://btid.org/node/148875