جهتگیریهای سلامت روانی در اسلام، پیش از هر چیز مبتنی بر برداشتی است که اسلام از جهان و انسان ارائه میکند. فطرت الهی و دارا بودن اختیار و انتخاب، محور بهداشت روانی است. قرآن کریم هدف آفرینش آدمی را در بندگی خدا و رشد و تعالی معنوی خلاصه میکند.[1]
نوع نگاه ما به هستی، فلسفه حیات و انسان به عنوان موجودی صاحب عقل و اندیشه بر تصمیمگیریها و اهداف بهداشت روانی نیز تأثیر میگذارد. در همین رابطه باید یادآور شد که در متون اسلامی، به رهنمودها و دستورهای با ارزشی برمیخوریم که از یکسو سراسر زندگی، از دوران جنینی تا دوره پیری و پس از مرگ را در برمیگیرد و از سوی دیگر در ارتباط با ابعاد زیستی، روانی، اجتماعی و معنوی انسان است. این رهنمودها به مسائلی از این قبیل میپردازد: تغذیه زن باردار، مراقبت از کودک، مسائل عاطفی و اخلاقی مربوط به دوره نوجوانی، جوانی و بزرگسالی و نیز نحوه انتخاب شغل و همسر، پرداختن بهکار و فعالیت، اخلاق و روابط اجتماعی و توصیههایی در زمینه خودسازی، حفظ و ارتقای سلامتی، پیشگیری از اختلالات و بیماریهای اخلاقی و روانی و دیگر امور زندگی. اگر این امور با نگرش علمی ارزیابی و تحلیل شوند، اهمیت تعالیم اسلامی بیشتر نمایان میگردد. نظیر آنچه را روانشناسان به عنوان اهداف بهداشت روانی گفتهاند، در نظام معرفتی اسلام نیز وجود دارد و چه بسا در برخی زمینهها کاملتر است. در اینجا به اهداف سلامت روانی از نظر اسلام، اشاره میکنیم:
اول، پیشگیری: منظور از پیشگیری طرح و اجرای برنامههایی است که با تأثیر بر عوامل به وجود آورنده بیماریهای روانی، از بروز این بیماریها جلوگیری میکنند. با توجه به تعریفی که از پیشگیری ارائه شد، به نظرمیرسد بخش قابل توجهی از معارف و آموزههای دینی در راستای تأمین این هدف از بهداشت روانی است. علامه طباطبایی در اینباره میگوید: قرآن کریم اساس بهداشت روانی را بر پیشگیری قرار میدهد.[2]
دوم، ایجاد زمینه برای رشد و شکوفایی استعدادهای فطری: از نظر اسلام، انسان موجودی است که با یک سلسله ویژگیهای روانی و گرایشهای معنوی و متعالی به دنیا میآید و این ویژگیها که در فرآیند رشد و تحول شکوفا شده و به فعلیت میرسند، فطرت گفته میشود.
در مورد انسان به شکل اعتباری میتوان دو نوع فطرت در نظر گرفت:
فطرت زیستی : که همان ساختمان نطفه بارور شده و مراحل رشد آن است. با مطالعهای که بر روی نطفه بارور شده انسان انجام گرفته، مشابهتی بین رشد آن با رشد سایر موجودات زنده، مشاهده شدهاست.
فطرت روحی : که همان هسته اصلی روحی و روانی انسان است. چنانکه فطرت زیستی همه موجودات زنده، از جمله انسان، نیاز به شرایط و مواد مناسب برای رشد دارند، فطرت روحی و روانی او نیز نیازمند شرایط و مواد مناسب برای شکوفایی است.
یکی از اهداف بهداشت روانی از نظر اسلام آزادسازی انرژی متراکم انسانی و زمینهسازی برای رشد و شکوفایی استعدادهای فطری است. صاحبنظران مسلمان هدف بهداشت روانی را شکوفا شدن همه ابعاد مثبت انسانی در مسیر هدف اعلای زندگی، میدانند.[3] آنان پیشگیری، مهمترین هدف بهداشت روانی را بیدارسازی محرکهای فطری و رشد انرژی عقلانی میدانند. براساس متون اسلامی، نوزاد آدمی با مرتبهای از سلامت روانی فطری به دنیا میآید.[4] در این زمان کودک نیاز به زمینه مناسب برای رشد به عنوان اولین هدف بهداشت روانی دارد.
زمینهسازی برای رشد استعدادهای فطری انسان، به قدری در بهداشت روانی مهم است که هدف از بعثت انبیا نیز بیدارسازی محرکهای فطری و آزادسازی و رشد انرژی عقلانی معرفی شدهاست. علی علیهالسلام در این باره میفرماید:« تا وفاداری به پیمان فطرت را از آنان بازجویند و نعمت فراموش کرده را به یاد آورند و با ابلاغ احکام الهی، حجت را برآنها تمام کنند و توانمندیهای پنهان شده عقلها را آشکار سازند».[5]
سوم، تقویت ابعاد اخلاقی: انسان در مسیر رشد خود همواره با مسائلی روبهرو میشود. روشی را که در مقابله با این مسائل برمیگزیند، تأثیر فوقالعادهای بر بهداشت روانی او دارد. موقعیتهایی وجود دارد که عقل و احساسات انسان به طور کامل و سریع همنوا و همسو نیستند. مثلا تمایلاتی را تجربه میکند که با درک معقول او در تعارض است و وی باید یا دنبالهرو درک معقول خود شود، یا از احساسات خویشتن پیروی نماید.
یکی از مهمترین نکاتی که وی باید بیاموزد این است که راهنمای کافی برای هدایت اعمال انسان احساسات نیست. توان تمیز بین احساس و عقل، رکن لازم در جریان رشد سالم انسان است و برای رسیدن به سلامت روانی و حفظ آن، بسیار حیاتی است.
تقویت جسم و ارضای نیازهای زیستی اگرچه به عنوان هدف اولیه در بهداشت روانی مطلوب است؛ زیرا انسان وقتی جسم سالم و قوی نداشتهباشد، روح و روان سالم هم نخواهد داشت، اما هدف اصلی بهداشت روانی از نظراسلام تقویت گرایشهای اخلاقی از قبیل نوعدوستی، مهرورزی، خویشتنپذیری، عزت نفس و جهت بخشیدن به فعالیتهای حیاتی، تصحیح و تنظیم انگیزهها و امیال و خواستههای انسانی به سمت ارزشهای معنوی است.
بر این اساس، در آموزههای دینی بر تربیت اخلاقی تأکید شده و در آیات و روایات، متعدد آمده است که باید از موانعی که بر سر راه رشد اخلاقی فرد است، جلوگیری کرد و در ایجاد و گسترش عوامل مؤثر در رشد اخلاقی گام برداشت. برای سلامت روانی یک سازمان اخلاقی معقول لازم و ضروری است. و به همین دلیل انجمن کانادایی بهداشت روانی، بهداشت روانی را با توجه به ارتباط فرد با خود، دیگران و طبیعت که در حقیقت محورهای اصلی اخلاق را تشکیل میدهند، تعریف کردهاست.
حوزه رشد و پرورش اخلاق از نظر اسلام، شامل مناسبات انسان با خود، خدا، دیگران و طبیعت میشود. این همگرایی نشان میدهد که تقویت گرایشهای اخلاقی هم از نظر دین و هم از نظر روانشناسی به عنوان یکی از اهداف بهداشت روانی قابل طرح است.
چهارم، اصلاح و درمان بیماریهای روانی: چهارمین هدف بهداشت روانی از نظر اسلام اصلاح و درمان بیماریهای اخلاقی و روانی است. از دیدگاه روانشناسی منشأ پیدایش بیماریهای روانی، محدود به عوامل ارثی، سرشتی و محیطی است. هدف درمانی نیز متناسب با این برداشت است، با این همه، اسلام حوزه درمان را به این زمینهها محدود نمی کند، بلکه آن را به مسائل اخلاقی نیز گسترش میدهد.[6]
براساس آموزههای دینی «برّ» و «اثم» دو نوع احساس را درفضای روانی ما برمیانگیزند و این دو نوع احساس از نظر آثار و پیامدهایی که بر سلامت روانی ما برجای میگذارند، متفاوتاند. «برّ» چیزی است که روان انسانا با داشتن آن اطمینان مییابد و در مقابل، «اثم» چیزی که در انسان اضطراب و نگرانی برمیانگیزد و در حال آمد و شد است و انسان نمیداند با آنچه کند.[7]
صفات و رفتارهایی چون تکبّر و خودبزرگبینی، خودپسندی، غرور، شکمبارگی، شهوترانی و قساوت قلب، از مهمترین بیماریهای روانی محسوب میشود و سلامت روانی بدون اصلاح و درمان آنها امکانپذیر نیست. محقق نراقی بیش از نیمی از مباحث اخلاقی خود را به اصلاح و درمان بیماریهای اخلاقی اختصاص داده و ضمن بیان عوارض خطرناک این رفتارها، راههای اصلاح و درمان آنها را به صورت شایسته تبیین نمودهاست.[8]و[9]
در آیات و روایات از گناه و انحرافات اخلاقی به بیماری و مرض تعبیر شده[10] و در مقابل، قرآن نسخه شفابخش دردها و بیماریهای روانی[11]و نیز انبیا به طبیبان با کفایتی که با الهام از وحی الهی آموزههایی را به بشر عرضه نمودهاند معرفی شده است.[12]از اینرو، تعابیری به کار رفته در آیات و روایات، مفهوم جدیدی از سلامت و بیماری را ارائه نموده و به خوبی نشان میدهد که یکی از اهداف بهداشت روانی از نظر اسلام اصلاح و درمان بیماریهای روانی است.
پنجم، رشد و تعالی معنوی: عالیترین هدف بهداشت روانی از نظر اسلام رشد و تعالی معنوی و ارتقای جان آدمی به افقهای والای انسانی و هدف اعلای زندگی، یعنی قرب به خداوند است. به سخن دیگر، انسانها تواناییهایی بالاتر از آنچه روانشناسان تاکنون کشف کردهاند، دارند. در اعماق ضمیر ما دریایی از گنجینههای معنوی نهفتهاست که باید به آنهاست یافت.
این مرتبه از بهداشت روانی را نمیتوان با شیوههای مادی کسب کرد. تا زمانی که رشد و تعالی معنوی حاصل نشود و علاوه بر اخلاق انسانی، صفات اعتقادی مانند ایمان، تقوا، توکل و ... در افراد شکوفا نگردد، سلامت روانی هم حاصل نمیشود.[13]
وین دایر با اعتقاد به اینکه ابعاد معنوی بخش بزرگی از وجود ما را تشکیل میدهد، نقش رشد و تعالی معنوی را در حفظ و ارتقای سلامت روانی مهم ارزیابی نموده و معتقد است؛ توان رهایش از خود و قطع وابستگی به دیگران و در عین حال جزیی از پیکر جامعه بشریت بودن، یکی از بزرگترین حقایق به ظاهر متناقض در اعتلای نفس و رسیدن به بهداشت روانی است.[14]اصولاً بهداشت روانی بدون رشد معنوی و مفهومی ندارد.
پی نوشت :
[1] وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ(ذاریات،56).
[2] امید، درآمدی بر فلسفه اخلاق،ص11.
[3] جعفری،ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه،ج6،ص239،ح14،ص75.
[4] « کل مولد بولد علی الفطرة یعنی علی المعرفة بأن الله عزوجل خالقه »(مجلسی،بحارالانوار،ج3،ص279 و ج27،ص149).
[5] نهج البلاغه، خطبه1 :« لیستادوهم میثاق فطرته و یذکروهم منسیّ نعمته...».
[6] بستانی، محمود، اسلام و روانشناسی،ص181-193.
[7] « البرّ ما اطمأن الیه القلب و اطمأنت الیه النفس و الإثم ما حاک فی القلب و تردد فی الصدور».(طباطبایی،محمدحسین،المیزان،ج5،ص190).
[8] الشرقاوی، حسن، نحو علم النفس الاسلامی، اسکندریه، مؤسسه شباب الجامعه، 1984،ص281-367.
[9] برای آشنایی بیشتر با آموزههای درمانی اسلام، مراجعه شود به: نراقی، جامع السعادات؛ دستغیب شیرازی؛قلب سلیم، دارالکتب الاسلامیه،1374،ص303 به بعد.
[10] برای نمونه: احزاب، 32 و 60.
[11] قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ آمَنُوا هُدًى وَشِفَاءٌ(فصلت،44)؛ وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ(اسراء،82).
[12] طبیب دوّار بطبّه ...(بحارالانوار، ج34، ص239).
[13] بستانی، اسلام و روانشناسی، ص178.
[14] وین دایر، درمان با عرفان.