«رنسانس» زلزلهای بود که همهی ارکان فکری و اجتماعی قرون وسطا را به لرزه انداخت و مجموعه آموزهها و نظامات اجتماعی عصر خود را به چالش طلبید. هرچند نفی روحانیت در رنسانس در مقابل روحانیت ارتجاعی و متحجر، یک امر معقول بوده است، اما در دنیای کنونی اگر بخواهیم این امر را در مورد روحانیت شیعه، بکار بریم یک اشتباهی بنیادین و در راستای منافع جریان غربگرا و روشنفکر است. چون روحانیت شیعه از ابتدا تا کنون با توجه به فشارها و حجمههای مختلف پاسدار آرمانهای بلند الهی ـ انسانی و مدافع راستین مظلومان تاریخ در برابر ظالمان بوده است. البته این سخن به معنای نفی ناخالصی در روحانیت شیعه نبوده و به معنای تطهیر و تقدیس روحانینمایانی که با سوء استفاده از لباس مقدّس روحانیت به دنبال آمال دنیوی خود بودهاند، نیست.
باتوجه به درکنارهم بودن جمهوریت و اسلامیت در کشور بعد از انقلاب، وجود اسلام در جامعه به عنوان یک نظام، و یک ایدئولوژی و جهانبینی حاکم، مرهون روحانیت است. این قشر، اسلام را به خوبی میشناسد و میتواند به درستی به جامعه معرفی کند. اسلام چیزی نیست که خود به خود به مردم معرفی شود، بلکه اسلامشناسان باید آن را معرفی کنند.
لذا با توجه به سخنان حضرت امام(ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی این حجمهها و فشارها تنها بخاطر اسلام است.
«از منبری میترسند؛ برای اینکه مروّج اسلام است. از روحانی و اهل محراب میترسند؛ برای اینکه مروّج اسلام است؛ چون از اسلام میترسند.» [1] ایشان در جای دیگری میفرمایند: «از شماها هم که میترسند به عنوان اینکه شما هم مبیّن اسلام هستید و میخواهید که اسلام را در خارج محقق کنید.» [2]
اما اینکه این روزها با هراتفاقی در کشور، شاهد فشار علیه روحانیت در رسانههای مختلف معاندین هستیم، دلیل آن را باید در این موضوع پیگیری کرد:
«دراین مرحله، حوزه مرجع فکری و نظری نظام اسلامی است؛ یعنی اگر مسئله جدیدی در کشور به وجود بیاید، اولین سؤالی که در ذهن مسئولان مطرح میشود، این است که حکم خدا و اسلام در اینباره چیست؟ پیداست که مرکز حکم اسلام حوزههای علمیه و علمای دین و فقهای عظامند. پس حوزه در عرصه حاضر است؛ یعنی اکنون دوران حضور روحانیت و دوران استفسار، استفهام و استعلام از حوزه است.» [3]
لذا آنچه که این روزها بخاطر فشار علیه روحانیت میتوان تحلیل داشت، مسئله جداانگاری دین از سیاست است که با بهرهوری از راهکارهای گوناگون در جهت اثبات آن گام برمیدارند.
1ـ ناکارآمدی روحانیت در بخش اعتقادی و ضعف در استدلال. این در حالی است که ما شاهد اثرهای گرانبهایی از علامه طباطبایی و شهید مطهری و علامه مصباح یزدی و علامه جوادی و حسن زاده هستیم که معمولا کسانی که نه اطلاعی از اینگونه اثرها دارند یا اطلاعات ناقصی دارند سعی در ایجاد شبهه میکنند.
2ـ ناکارآمدی بخش اندک از روحانی نماها و اشاعهی آن به تمام روحانیت.
3ـ نادیده گرفتن دستاوردهای اعتقادی و فرهنگی با این همه هجمه ازطرف رسانههای معاند چه از طریق ماهواره و چه از طریق فضای مجازی.
4ـ بیان سخنان بیسند و پشتوانه و منتسب کردن آن به روحانیت و ایجاد روحانیت هراسی و قم هراسی.
لذا آنچه که مهم است اینکه روحانیت اصیل به عنوان پشتوانهی نظری و عملی در صحنهی انقلاب، نقش موثر خود را پررنگتر و محکمتر با تحقیق و تبلیغ و بیان ایدههای جدید در نظام اسلامی در مقابل استعمارگران و هجمههای مختلف مقاومت کرده تا بتواند انقلاب را به جایگاه واقعی آن که جامعهی توحیدی با محوریت تفکر الهی است، پیش ببرد.
پینوشت:
1). صحیفه امام خمینی(ره)، ج8: ص44ـ43.
2). همان، ج9: ص505.
3). سخنرانى مقام معظّم رهبرى در آغاز درس خارج فقه، 21 شهریور 1372.
#شكست_كرونا