-«حاج آقا رضا جعفری» این چند شب، کارش این شده بود که به صورت جهادی در خیابانهای تهران، به مبارزه با ویروس کرونا و ضدعفونیکردن معابر بپردازد...
«حاج آقا رضا جعفری» این چند شب، کارش این شده بود که به صورت جهادی در خیابانهای تهران، به مبارزه با ویروس کرونا و ضدعفونیکردن معابر بپردازد. این طلبهی حوزهی علمیهی تهران -بدون اینکه به لحاظ سازمانی وظیفهای داشته باشد- با احساس مسئولیت اجتماعی هر شب به انجام این کار خداپسندانه اقدام میکرد.
چهارم فروردین 1399 ساعت یازده شب بود و رضا جعفری مشغول کار هر شب خود بود که متوجه میشود سرنشین یک خودروی 206 سفید رنگ در حال ایجاد مزاحمت برای یک خانم است و آن خانم نیز تقاضای کمک میکند. شما تصور کنید شخصی که برای حفظ سلامت جامعه، شب به شب به خیابان میآید و ضدعفونی میکند، آیا میتواند در برابر آزار به یک بانو بیاعتنا باشد؟ ویروس کرونا اگر جان مردم را تهدید میکند و باید با آن مبارزه کرد، ویروس بیبندوباری همهی انسانیت بشر را مورد هجمه قرار میدهد و حتما باید با آن جنگید.
حاج آقا جعفری بر اساس وظیفهی اسلامی و انسانی خود، اقدام به تذکر به شخص مزاحم میکند؛ اما آن شخص -که بعدا معلوم شد مست بوده است- از ماشین خارج شده و با چاقویی که در دست داشت، ضربهای به صورت رضا جعفری میزند که منجر به شکستهشدنِ استخوان زیر پلک و پارهشدن بخشی از پلک او میشود و کار به جراحی روی چشم این روحانی میکشد.
در روزگار شیوع کرونا که همه به خود حق میدهند دیگران را به رعایت امور بهداشتی، امر و از انجام کارهای غیربهداشتی نهی کنند، ضرورت موضوعی مثل «امر به معروف و نهی از منکر» بیشتر از هر زمان دیگری، حقانیت و ضرورت خود را نشان میدهد. کاش همه درک کنند که سرنوشت افراد بشر به هم وابسته است و هر اقدامی که از سوی هر کسی انجام شود، همه را درگیر تبعات و پیامدهای آن خواهد کرد.
حاج آقا رضا جعفری، نمونهی یک شهروند خدوم و مسئولیتپذیراست که از یک سو به جانفشانی برای حفظ سلامت جامعه و مبارزه با ویروس کرونا پرداخت و از سوی دیگر، با درک عواقب آن عمل غیرشرعی، خود را وارد عرصهی مبارزه با ویروس بیبندوباری کرد تا روح جامعه را از پلشتی و پلیدی در امان بدارد.