سوال امیرالمومنین(ع) از سلامت دینش!

00:15 - 1399/02/22

سوال از سلامت دین، سوال حقیقی نبود، بلکه به منظور تاکید بر دین حضرت در میان اصحاب بوده است.

علم غیب

شبهه: شیعه می‌گوید امامان آن‌ها علم غیب دارند در حالی که خود آن‌ها گفته اند از آینده خبر ندارن، مثلا امام اول شیعیان از پیامبر(ص) می‌پرسد که آیا لحظه مرگش ایمان او سالم است یا نه؟ اگر علم غیب دارد و امام است این سوال چه معنایی دارد؟

پاسخ:
در بسیاری از منابع روایی شیعه حدیثی با این مضمون نقل شده که پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در خطبه‌ای در بین اصحاب، به بیان فضیلت ماه رمضان و اعمال پر فضیلت در این ماه پرداختند و در پایان آن شروع کرد به گریه کردن، امیرالمومنین(علیه‌السلام) از علت گریه پیامبر سوال می‌کند، ایشان می‌گویند: «براى آن‌چه در اين ماه از تو حلال شمارند، گويا تو را می‌نگرم كه نماز براى پروردگارت می‌خوانى و شقى‏‌تر اولين و آخرين كه پى‏‌كننده شتر ثمود است، برانگيخته شود و ضربتى بر فرقت زند و ريشت را خضاب كند، اميرالمؤمنين(ع) گفت: يا رسول اللَّه اين در صورتی است كه دين من سالم است؟ فرمود با سلامتى دين تو است، سپس فرمود: اى على هر كه تو را بكشد مرا كشته و هر كه تو را به خشم آرد، مرا به خشم آورده و هر كه تو را دشنام دهد، مرا دشنام داده؛ زيرا تو جان منى، روحت از روح من و گلت از گل من است»‏.[1]

برخی از این جمله حضرت که آیا دین من سالم می‌ماند، برداشت کرده‌اند که حضرت علم غیب ندارد و چیزی از آینده نمی‌داند که سوال پرسیده است. اما این برداشت درست نیست و این کلام هرگز دال بر بی‌اطلاعی حضرت از آینده و از سلامت دین خود نیست. به دو دلیل:
1. روایات متعددی از امیرالمومنین(علیه‌السلام) دال بر آگاهی او از غیب، وجود دارد که مخالف این شبهه بوده و آن را دفع می‌کند، حتی نقل شده که ایشان زمان و نحوه شهادت و حتی مشخصات قاتل خود را نیز قبل از شهادت بیان کرده‌اند. برخی روایات دال بر علم غیب حضرت نیز وجود دارد که شک و شبهه را نسبت به این امر را از بین می‌برد.[2]

2. باید از شبهه‌کننده پرسید از کجای این سخن برداشت می‌شود که امیرالمومنین(علیه‌السلام) از این مساله بی‌خبر بوده و این سوال برای اگاهی او از سلامت دینش بوده است؟ این کلام که صراحتی در جهل حضرت ندارد، آیا حضرت فرموده من نمی‌دانم؟ ایشان فقط سوال کرده که آیا دین من در زمان مرگم سالم می‌ماند، پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نیز پاسخ دادند، بله.
همان‌طور که در کتب ادبی بیان شده، همیشه سوال کردن به این خاطر نیست که شخص گوینده جاهل است و می‌خواهد عالم گردد، گاهی سوال برای انکار است، گاهی سوال برای اقرار گرفتن است، گاهی هم سوال برای تاکید بیشتر است. در این‌جا نیز شاید امیرالمومنین(علیه‌السلام) می‌داند که این اصحاب همان کسانی هستند که پیمان می‌شکنند و پشت او را خالی می‌کنند، این‌جا حضرت با این سوال در واقع می‌خواهد به همه ثابت کند دین او سالم است و تاییدی از رسول خدا بر دین خود بگیرد، تا در آینده و در آن زمان هیچ یک از این افراد ایشان را متهم به بی‌دینی و خروج از اسلام نکند، بلکه این روایت به صراحت می‌رساند که دین حضرت در لحظه شهادت سالم است و با دین خوب و اسلام ناب از دنیا می‌رود.

وقتی به تاریخ نگاه می‌کنیم، می‌بینیم خوارج نادان و مقدس‌مئاب، حضرت را به خروج از دین و اسلام متهم کرده و از ایشان میخواستند توبه کند، و به همین خاطر از سپاه ایشان جدا شده و امیرالمومنین(علیه‌السلام) را متهم به خروج از اسلام کردند و با خود گفتند خون او هدر است، ابن ملجم نیز از همین گروه بود که توانست با قلبی سرشار از کینه و نفرت و کفر و بی دینی، ضربتی بر فرق مبارک حضرت وارد کرده و امیرالمومنین(علیه‌السلام) را به شهادت برساند.

بنابراین این روایت و این سوال حضرت، سوال حقیقی نیست، بلکه تاکیدی بر ایمان ایشان است. گویا حضرت می‌بیند که برخی در لحظه مرگ ایمان حضرت را نشانه رفته و حضرت را به خروج از دین متهم می‌کنند، لذا حضرت با این سوال می‌خواهد از زبان پیامبر عظیم الشان اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) تاییدی بر ایمان خود بگیرد تا همه اصحاب بشنوند و از پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) که مورد قبول همه افراد است سلامت ایمان خود را تایید کند.
در نتیجه این سخن هرگز دال برجهل حضرت نیست و سوالی برای تاکید بر جواب است و اینکه همه افرادی که در آن جمع بوده اند، سلامت ایمان امیرالمومنین(علیه‌السلام) را بشنوند.      

___________________________________________
پی‌نوشت
[1]. «ثُمَّ بَكَى فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا يُبْكِيكَ فَقَالَ يَا عَلِيُّ أَبْكِي لِمَا يُسْتَحَلُّ مِنْكَ فِي هَذَا الشَّهْرِ كَأَنِّي بِكَ وَ أَنْتَ تُصَلِّي لِرَبِّكَ وَ قَدِ انْبَعَثَ أَشْقَى الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ شَقِيقُ عَاقِرِ نَاقَةِ ثَمُودَ فَضَرَبَكَ ضَرْبَةً عَلَى قَرْنِكَ فَخَضَبَ مِنْهَا لِحْيَتَكَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ ذَلِكَ فِي سَلَامَةٍ مِنْ دِينِي فَقَالَ فِي سَلَامَةٍ مِنْ دِينِكَ ثُمَّ قَالَ ص يَا عَلِيُّ مَنْ قَتَلَكَ فَقَدْ قَتَلَنِي وَ مَنْ أَبْغَضَكَ فَقَدْ أَبْغَضَنِي وَ مَنْ سَبَّكَ فَقَدْ سَبَّنِي لِأَنَّكَ مِنِّي كَنَفْسِي رُوحُكَ مِنْ رُوحِي وَ طِينَتُكَ مِنْ طِينَتِي إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى خَلَقَنِي وَ إِيَّاكَ وَ اصْطَفَانِي وَ إِيَّاكَ وَ اخْتَارَنِي لِلنُّبُوَّةِ وَ اخْتَارَكَ لِلْإِمَامَةِ فَمَنْ أَنْكَرَ إِمَامَتَكَ فَقَدْ أَنْكَرَ نُبُوَّتِي يَا عَلِيُّ أَنْتَ وَصِيِّي وَ أَبُو وُلْدِي وَ زَوْجُ ابْنَتِي وَ خَلِيفَتِي عَلَى أُمَّتِي فِي حَيَاتِي وَ بَعْدَ مَوْتِي أَمْرُكَ أَمْرِي وَ نَهْيُكَ نَهْيِي أُقْسِمُ بِالَّذِي بَعَثَنِي بِالنُّبُوَّةِ وَ جَعَلَنِي خَيْرَ الْبَرِيَّةِ إِنَّكَ لَحُجَّةُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ أَمِينُهُ عَلَى سِرِّهِ وَ خَلِيفَتُهُ عَلَى عِبَادِه»( الأمالي( للصدوق)، ص: 96) 
[2]. برای مطالعه به این مطلب مراجعه کنید.

شبهه: شیعه می‌گوید امامان آن‌ها علم غیب دارند در حالی که خود آن‌ها گفته اند از آینده خبر ندارن، مثلا امام اول شیعیان از پیامبر(ص) می‌پرسد که آیا لحظه مرگش ایمان او سالم است یا نه؟ اگر علم غیب دارد و امام است این سوال چه معنایی دارد؟

پاسخ: این روایت و این سوال حضرت، سوال حقیقی نیست، بلکه تاکیدی بر ایمان ایشان است. گویا حضرت می‌بیند که برخی در لحظه مرگ ایمان حضرت را نشانه رفته و حضرت را به خروج از دین متهم می‌کنند، لذا حضرت با این سوال می‌خواهد از زبان پیامبر عظیم الشان اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) تاییدی بر ایمان خود بگیرد تا همه اصحاب بشنوند و از پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) که مورد قبول همه افراد است سلامت ایمان خود را تایید کند.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 2 =
*****