راهکار روایات برای نجات جوانان از بستر فتنه‌ها

20:26 - 1399/01/16

یکی از مهم‌ترین نعمت‌های الهی، جوانی است، که در احادیث نسبت به بهره‌مندی از آن سفارش بیشتری شده است، به گونه‌ای که یکی از سوالات خدای متعال در قیامت نسبت به این موضوع انجام می‌شود و از آن به عنوان سرمایه‌ای عظیم یاد شده است که می‌تواند آخرت انسان را بسازد

جوانی

نعمت‌های الهی سرتاسر وجود انسان را در بر گرفته است آن چنان که خدای متعال در این زمینه می‌فرماید: «وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها[نحل/18] اگر نعمت‏[هاى‏] خدا را شماره كنيد، آن را نمى‏‌توانيد بشماريد.» البته این نعمت‌ها از جهت تأثیرگذاری انسان در رسیدن به کمالات در یک حد نیستند بلکه برخی از آنها از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و به همین خاطر در روایات نسبت به آنها تأکید بیشتری شده است.

یکی از مهم‌ترین نعمت‌های الهی، جوانی است، که در احادیث نسبت به بهره‌مندی از آن سفارش بیشتری شده است، به گونه‌ای که یکی از سوالات خدای متعال در قیامت نسبت به این موضوع انجام می‌شود[1] و از آن به عنوان سرمایه‌ای عظیم یاد شده که می‌تواند آخرت انسان را بسازد[2]

اما آنچه سبب شده است که جوانی مورد اهمیت قرار گیرد، به خاطر بستر مناسبی است که این نعمت برای رسیدن انسان به حق دارد، آنچنان که رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرماید: «به شماها درباره نيكى كردن به جوانان سفارش مى كنم، زيرا كه آنها دلى رقيق تر و قلبى فضيلت پذيرتر دارند. خداوند مرا به پيامبرى برانگيخت تا مردم را به رحمت الهى بشارت دهم و از عذابش بترسانم. جوانان سخنانم را پذيرفتند و با من پيمان محبت بستند، ولى پيران از قبول دعوتم سر باز زدند و به مخالفتم برخاستند.»[3]

البته این  پیروی از حق از همان ابتدا برای جوان وجود ندارد بلکه انسان در بستر جوانی باید خویشتن را برای رسیدن به حق آماده کند به همین خاطر در روایات از جوان به عنوان زمین یاد شده که  آماده پذیرش حق است و تأکید شده که قبل از آنکه دشمنان به آن دست یابند مورد بهره برداری صحیح قرار بگیرد. آنچنان که امام صادق(علیه‌السلام) می‌فرماید: «نوجوانان را دريابيد و به آنان حديث و دين بيامـوزيد، پيش از آن كه مرجـئه (گروهى منحرف) بـر شما پيشدستى كرده و جوانان را بربايند.»[4] از دیدگاه روایات، سرزمین جوانی، برای اینکه بتواند محصول خوبی را به همراه داشته باشد نیازمند به دو بذر، علم و تقوا است، گرچه این دو مورد در تمام بسترهای زندگی انسان لازم و ضروری است و انسان باید در تمام مراحل زندگی خویش به آن توجه داشته باشد ولی در زمان جوانی به خاطر شرائط خاصی که در انسان وجود دارد زمینه بهره‌مندی از آن بیشتر است.

 امام صادق(علیه‌السلام) در حدیثی در مورد علم آموزی در جوانی می‌فرمایند: «دوست ندارم جوانانِ شما را جز در دو حالت ببينم: دانشمند يا دانش‏‌اندوز. اگر جوانى چنين نكند، كوتاهى كرده»[5] علم آموزی در جوانی از دو جهت اهمیت دارد اول آنکه، یادگیری در زمان جوانی از جهت ماندگاری، مانند حکّاکی بر روی سنگ است که به راحتی از بین نمی‌رود؛ چنانکه رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرموده‌اند: «هر كس در جوانى‏‌اش بياموزد، آموخته‌‏اش مانند نقش بر سنگ است.»[6]  دوم اینکه سرآغاز حرکت هر انسانی برخواسته از علم است و تا انسان نسبت به کمالاتی علم و آگاهی نداشته باشد هیچگاه شوق حرکت به سوی آن را پیدا نخواهد کرد، از این رو علم آموزی به عنوان ابزاری در جهت حرکت جوان به سوی رستگاری مورد توجه قرار گرفته است.

اما تقوا و پاک دامنی که در روایات به آن تأکید زیادی شده است در جوانی از اهمیت زیادی برخوردار می‌باشد به گونه‌ای که خدای متعال نسبت به جوانی که خواسته‌های نفسانی را کنار نهاده و تقوای الهی را پیشه کرده است مباهات می‌کند و خطاب به ملائکه خویش می‌فرماید: «بنده‌ام را بنگريد. براى من، خواسته‌هاى نفْس خود را كنار نهاده است.»[7]

در حقیقت تقوا سبب ایجاد بصیرت در انسان می‌شود(انفال/29) و به عنوان قطب نمایی که هدف را به انسان نشان می‌دهد جوان را از میان شبهات و اهداف باطل نجات می‌دهد و وی را به سرمنزل مقصود می‌رساند.

آنچه در پایان لازم است به آن توجه شود این است که علم و تقوا دو بالی است که می‌تواند یک جوان را به سر منزل مقصود برساند و اگر جوانی از هر کدام از آن دو محروم شود، امکان آنکه در دست شیاطین انس و جن اسیر شود و به کمال خویش نرسد خیلی زیاد است، آنچنان که تاریخ معاصر ایران نیز شاهدی بر این موضوع است، اگر فردی اوراق تاریخ انقلاب را ورق بزند خواهد دید که بودند جوانانی که به خاطر نداشتن علم و تقوا در دست گروهک‌ها و فرقه‌های منحرف اسیر شده و تمام عمر خویش را باخته‌اند و بودند و هستند جوانانی که با بهره‌گیری از آن دو به سلامتی به سرمنزل مقصود رسیده‌اند.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پی‌نوشت
[1]. تحف العقول، ابن شعبه حرانى‏، جامعه مدرسين‏، 1363 ق‏، ص: 56.
[2]. تفسير نور الثقلين، العروسى الحويزى‏، اسماعيليان‏، 1415 ق‏، ج‏4، ص: 139.
[3]. حكمت نامه جوان، محمدى رى‏شهرى‏، دار الحديث، 1389 ه. ش‏،ص: 52.
[4]. وسائل الشيعة، شيخ حر عاملى‏، مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، 1409 ق‏،ج‏17، ص: 331.
[5]. الأمالي، شیخ طوسي، دار الثقافة، 1414 ق‏،ص: 303.
[6]. النوادر، راوندى كاشانى‏، دار الكتاب‏، بى تا،ص: 18.
[7]. نهج الفصاحة، ابو القاسم پاينده، دنياى دانش‏، ‏ص: 303.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 12 =
*****