عناصر ایجاد بصیرت و راهیابی به آستان ظهور

05:06 - 1391/10/10
انتظار فرج که افضل اعمال امت است، عملی در عرض سایر اعمال مانند نماز خواندن و روزه گرفتن نیست، بلکه یک رویکرد به دوره ظهور است که همه ساحت های زندگی انسان را تحت تأثیر قرار می دهد.
امام زمان(عج)

سخنرانی حجت الاسلام میرباقری ؛ رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم

مقدمه
انتظار فرج که افضل اعمال امت است، عملی در عرض سایر اعمال مانند نماز خواندن و روزه گرفتن نیست، بلکه یک رویکرد به دوره ظهور است که همه ساحت های زندگی انسان را تحت تأثیر قرار می دهد، از نماز و روزه گرفته تا اندیشه ورزی تا جامعه پردازی و حکومت داری و تمدن سازی، همه و همه معطوف به عصر ظهور می باشد. این انتظار صرفاً احتراز و اجتناب از حکومت های طاغوت نیست. هرچند کفر و اعراض از ولایت آنها، بخشی از انتظار است بلکه انتظار از طریق یک درگیری تمام عیار واقع می شود. به تعبیر دیگر جریان انتظار یک جریان درگیری تمام عیار بین جبهه حق با باطل در عرصه های مخلتف سیاست، فرهنگ و اقتصاد است. این درگیری همه جانبه بی امان و تعطیل ناپذیر است و سرانجام باید به غلبه جبهه حق و یا باطل بیانجامد. بر اساس اندیشه الهی، جبهه پیروز جبهه حق خواهد بود که دنبال تحقق توحید و یکتا پرستی در برابر دنیاپرستی است.

حاصل این درگیری از یک زاویه، تهذیب و ارتقا بصیرت جبهه حق برای پذیرش توحید و ولایت حقه است. آنچه که شرط اصلی تنزل و تجلی ولایت حقه و یا آنچه که دراین درگیری مهم است، آماده شدن ما برای پذیرش و تجلی ولایت حقه است. بنابراین علاوه بر آن دو مرحله قبل، انتظار و تحقق ظهور به یک جریان سازنده مستمر نیاز دارد تا از این طریق جامعه شیعه را در دل این درگیری مستمر آبدیده کند. نکته مهم همین است که اساساً سازندگی – بویژه سازندگی اخلاقی- در همین نبرد اتفاق می افتد. نمونه بارز آن درگیری، مبارزه ای بود که حضرت امام (ره) با جبهه کفر طراحی کردند. حاصل این درگیری، پرورش انسانهایی بود که برخی از آنها از خواص و اولیاء الهی بودند. اساساً انسانها در درگیری ساخته می شوند. و لذا خداوند متعال یک درگیری مستمر و بی امان را در عالم قرار داده است. نمونه قرآن جنگ احد است فرمود این ابتلاء الهی برای این است که «لِیبْتَلِی اللَّهُ مَا فِی صُدُورِکُمْ وَ لِیمَحِّصَ مَا فِی قُلُوبِکُمْ».

پس رویکرد حاکم بر جامعه شیعه، رویکرد انتظار بوده است. منتهی هرچه به سمت عصر ظهور نزدیک می شویم، این رویکرد می بایست جدی تر و فعال تر شود.
عناصر مختلفی بر رویکرد ما به عصر ظهور و توجه به وجود مقدس امام زمان نقش دارد که به اجمال به آنها می پردازیم.

1ـ نقش ابتلائات الهی در ارتقاء تعلقات و حرکت به سوی ظهور

از مهمترین اموری که در تهذیب، پرورش و ارتقاء تعلقات ما اثر گذار است، ابتلائات الهی است. «وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ» این تدبیر و ربوبیت ماست که شما را تربیت می کنیم و قدم به قدم به سمت توحید می بریم. چگونه؟ «وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ» ما با ابتلاء به خوف و گرسنگی، فضای امن برای شما درست می کنیم. منتها این ناامنی مقدمه رسیدن به امنیت برتر است. ما وقتی که با تکیه با امکانات (بت ها) و غفلت از خدا به امنیت می رسیم، این امنیت نمی تواند امنیتی مستقر و پایدار باشد. او که رب العالمین است، این بت ها و این امنیت ها را می شکند تا زیر پای ما را خالی کنند. این کار برای ترساندن ما نیست بلکه برای این است که بفهمیم اینجا ساحل نیست و باید رو به ساحل برویم با بت ها که نمی شود به امنیت رسید!

رعبی که از شکستن بت ها پیدا می شود، مقدمه اتکا به خدای متعال و رو آوردن به حضرت و رسیدن به توحید است. همان چیزی که امام صادق (ع) به سائل فرمود. سائل به حضرت عرض کرد که خدا را به گونه ای برای من توصیف کن که گرفتار تعارض های نظری نشوم. حضرت پرسید: آیا کشتی سوار شده ای؟ عرض کرد بله. آیا کشتی شکست؟ بله. آیا یادت هست که چه اتفاقی افتاد که از همه مأیوس شدی؟ بله. آیا وقتی مأیوس شدی، حضور یک قادر توانا و محیط را احساس کردی؟ گفت: بله. حضرت فرمود: همان خداست.

مهم این است که ما توجه کنیم، ریشه ترس و ناامنی و برعکس آرامش و امنیت چیست. پس از انقلاب اسلامی، جامعه شیعی در صحنه های سخت که دشمن فراهم آورده دچار خوف و ناامنی نشده و این نشانه صلابت ایمان جامعه ماست. «وَلَایةُ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی». البته گاه ممکن است بخشی از جامعه دچار نگرانی و اضطراب شود مانند همین حادثه «تحریم» این همان «وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ» است. وقتی به غرب و دشمنان اسلام تکیه می کنیم و با تکیه به آنها زندگی می کنیم، خداوند متعال باید ما را بترساند و ما را باید در شرایطی قرار بدهد که از آنها جدا شویم. طبیعی است که گرفتن تعلقات و جدایی همراه با رعب و وحشت خواهد بود.

چه کسی می تواند در بلای الهی پایدار بماند و عبور کند؟ کسی که «الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ»؛ یعنی به تعلق برتر نایل می گردد. به تعبیر دیگر تعلق با حضرت باعث می شود انسان از این تعلقات کوچک عبور کند که فلسفه امتحانات و ابتلائات است.
ماجرای عصر ظهور نیز همین است که رو آوردن به ولی خدا و تحمل و ولایت او، نیازمند عبور از تعلقات فروانی است. عبور از این تعلقات هم جز از بستر ابتلائات الهی ممکن نیست. از آن طرف نقشه شیطان هم این است که فضای جامعه را به تعلقات مادی آلوده کند تا زمینه تحمل ولایت حق سلب شود.

2ـ آمادگی ورود به عصر ظهور با عظمت پیدا کردن بلای عاشورا

این نکته بسیار حائز اهمیت است که آنچه جامعه شیعه را از ظلمات تاریخی اولیای طاغوت عبور می دهد و برای جامعه در حرکت به سمت عصر ظهور یک معبر امن فراهم می کند، بلای اولیا الهی بر محور عاشورا است. بلای عاشورا آن بلای عظیمی است که اهل بیت (ع) تحمل کرده اند تا جامعه شیعه را به سمت عصر ظهور سیر بدهند. لذا یکی از راههای عبور ظلمات جبهه باطل و حجاب تجدد، احیاء و بسط حقیقت عاشورا است. مدخل ورود به صحنه عاشورا، بکاء و تحول عاطفی است. این تحول در انسان، مبدأ شکل گیری بصیرت نسبت به شناخت جبهه تاریخی حق و باطل می گردد. اینجا است که انسان به موضع گیری و لعن و برائت، درگیری و استقامت و بالاخره خونخواهی و ثبات قدم در رکاب ولی خدا می رسد؛ چرا که بلای عاشورا محل ظهور و تجلی محبت الهی است؛ چنانچه جناب ابراهیم خلیل (ع) در پرتو ابتلاء، به بلای عاشورا و به آن جذبه مخصوص الهی رسید؛ «وَفَدَیْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ».

لذا جامعه با ورود به عاشورا و وقوف در آن، آمادگی ورود به عصر ظهور را پیدا می کند. چنانچه بر اساس زیارت عاشورا صف جبهه امام زمان (ع) با عاشورا تأمین می شوند. «فَاَسئلُ اللهَ الَّذی اَکرَمَ مَقامَکَ وَ اَکْرَمَنی اَنْ یَرزُقَنی طَلَبَ ثارِکَ مَعَ اِمامٍ مَنصُورٍ»؛ یعنی جامعه شیعه از طریق عاشورا به خونخواهی می رسد و در لشکر امام زمان (ع) حضور پیدا می کند. کسی ملحق به جبهه امام زمان می شود که بلاء عاشورا در قلب او چنان عظمت پیدا کند که همه عرصه های حیات او را فرا بگیرد.

3ـ اهمیت دعای جمعی مستمر برای فرج ( بر اساس ادعیه مأثوره )

بدون تردید یکی از راههایی که ما را به سمت و سوی عصر ظهور عبور می دهد «دعا» است. دعا و درخواست ما برای عبور عالم به عصر ظهور نیز باید آن گونه باشد که تبدیل به حال عمومی جامعه و به تعبیری فرهنگ اجتماعی گردد.

اما در باب دعا بایستی به دو نکته توجه نمود:

نکته اول این که دعا می بایست بیشتر با زبان معصوم (ع) باشد؛ چرا که دعای معصوم (ع) به گونه ای انسان را سیر می دهد که افق های جدیدی به روی او را می گشاید. دعای معصوم (ع) یک دستگاه عظیم تربیتی است که در انسان تحولات عظیم ایجاد می کند. سیر به سوی توحید و عبور از گردنه های صعب العبور جز با دعاهای معصومین (ع) ممکن نیست؛ مثلا دعای ابوحمزه، عوالمی را بر روی انسان باز می کند و حجاب هایی را کنار می زند و مقاماتی از رحمت و اسماء حسنای الهی و افتقار ما به آن اسماء را نشان می دهند، و در پایان یک نوع تعلق و احساس فقر نسبت به اسماء حسنای الهی و رحمت و قدرت دستگاه الهی به انسان می رسد.
در دعا برای امام زمان (ع) نیز این توجهات لازم است که چه مراحلی پیش روی جبهه حق وجود دارد و چگونه می توان از این مراحل عبور کرد؛ و آنچه در عصر ظهور اتفاق می افتد چیست. مهم این است که دعا برای ظهور به دعای جمعی مؤمنین تبدیل شود. این دعای جمعی مستمر است که انسان را مشتاق حضور امام (ع) و ظهور تجلیات ولایت می کند و آنگاه است که بصیرت پیدا می کند که چگونه باید از این مراحل عبور کرد.
نکته دوم این است که حقیقت و باطن دعا، آن تحولات روحی است که در اعماق وجود انسان پیدا می شود. این تحولات هم چیزی جز مطالبات و انتظارات و فقر جدید نسبت به ربوبیت الهی نیست. به میزانی که مطالبات انسان رفعت پیدا می کند، او سالک می شود. انسان به اندازه ای که فقیر است و احساس اضطرار می کند به او عطا می کنند. «قُلْ مَا یَعْبَأُ بِکُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاؤُکُمْ». حقیقت اضطرار و طلبی که در انسان پیدا می شود، روح دعا است و این روح دعا از عالم ملکوت تنزل پیدا می کند. به تعبیر دیگر، قلب انسان وارد عالم ملکوت می شود و درهای ملکوت دعا بر روی انسان باز می شود. این همان سرّ و حقیقت دعا است که در وجود مقدس امام (ع) نهفته است. هر چیزی که از عالم بالا نازل می شود، از عالم امام (ع) نازل می شود؛ لذا آن دعایی را که امام (ع) دستور می دهد اگر ما با اذن ایشان وارد شدیم، خود امام (ع) ضامن است و آن حال را از عالم خودشان بر قلب ما نازل می کنند. از جمله اگر کسی بر دعای امام رضا (ع) نسبت به وجود مقدس امام زمان که در مفاتیح آمده، مداومت کند، حال توجه و طلب به آستان حضرت در او اوج می گیرد.

در دعاهای مأثوره از معصومین (ع) معارف و مضامین بسیار بلندی وجود دارد. یکی از این معارف توحیدی درباره توحید افعالی است؛ یعنی هر چیزی که در عالم جاری می شود این فعل الهی است؛ «لاحَولَ وَ لاقوَّه إِلّا بِاللهِ». در نهایت، آن دست توانایی که همه عالم را اداره می کند و همه تحولات عالم در اوست، خدای متعال است. موحد واقعی هیچ فعلی را در عرض خداوند نمی بیند. انسانی که به مرحله توحید افعالی رسیده، گاهی فعل خدا را که به وسیله قوای طبیعی انجام می شود به او نشان می دهند. مثلاً وقتی وارد گلستان می شود، به او توجه می دهند که رویش گل ها و سبزه زارها، صنع الهی است؛ لذا مؤمن به گل، مؤمنانه و موحدانه می نگرد و ربوبیت خداوند را در آن مشاهده می کند. اما گاه نگرش انسان ارتقاء پیدا می کند و ربوبیت الهی را در باب اشرف مخلوقات الهی مشاهده می کند. «اللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلى ما جَرى بِهِ قَضاؤُکَ فى أَوْلِیائِکَ الَّذینَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِکَ وَ دینِکَ». چگونه انسان ربوبیت الهی را در مورد پرورش یک گل می بیند، گاه زیبایی صنع حق را در پرورش نبی اکرم (ص) و اهل بیت (ع) مشاهده می کند. گاه انسان عالم ملک را می بیند و در عالم ملک به توحید افعالی می رسد. گاه عالم ملکوت و ملائکه را می بیند و در آن عالم به توحید افعالی می رسد. دیگر ملائکه برای او حجاب نیستند. گاه فراتر از این، انسان صنع خدای متعال را در فوق عالم ملکوت می بیند. ما در مورد معصومین (ع) این گونه قائل هستیم: «وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَـکِنَّ اللّهَ رَمَى». این مربوط به مقام محبت است که مخصوص معصومین (ع) می باشد. لذا همه افعالی که معصومین (ع) انجام می دهند، فعل خداوند متعال است. مقام محبین هم حاصل نمی شود مگر از طریق انجام اعمال محبوب. «وَ مَا تَقَرَّبَ إِلَی عَبْدٌ بِشَی‏ءٍ أَحَبَّ إِلَی مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَیهِ وَ إِنَّهُ لَیتَقَرَّبُ إِلَی بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ کُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِی یسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِی یبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِی ینْطِقُ بِهِ وَ یدَهُ الَّتِی یبْطِشُ بِهَا إِنْ دَعَانِی أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِی أَعْطَیتُهُ». آن قدر اعمال محبوب خداوند را انجام می دهند که خودشان محبوب می شوند. وقتی انسان خودش محبوب شد خود سمع و بصر می شود؛ یعنی قوا و مشیت الهی، در وجود انسان کار می کند؛ «و لن یشاءوا إلاّ أن یشاء اللّه تعالى». و می رسد به جایی که «وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَـکِنَّ اللّهَ رَمَى».
چون معصومین (ع) در این مقام و مرتبت قرار دارند، همه افعالی که انجام می دهند فعل خداوند متعال است. اینجاست که وقتی دعاهای امام زمان (ع) را ملاحظه می کنیم می بینیم، هم جمع کردن بساط باطل و هم گسترش بساط حق، به دست امام زمان (ع) است و هر دو هم فعل خداست. «وَ اقْصِمْ بِه جَبابِرَةَ الْکُفْرِ، وَ اقْتُلْ بِهِ الْکُفّارَ وَ الْمُنافِقینَ، وَ جَمیعَ الْمُلْحِدینَ». از سوی دیگر نیز «وَ امْلَأْ بِهِ الْاَرْضَ عَدْلاً، وَ اَظْهِرْ بِه دینَ نَبِیِّکَ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه». عدل، صنع الهی است اما این صنع الهی، به وسیله خلیفه او واقع می شود. دین حق را – که همان ولایت حقه است- خدای متعال اظهار می کند امّا با امام (ع)؛ یعنی این فعل الهی از مصدر جلال و جمال امام (ع) واقع می شود.
پس یکی از نیازهای جامعه شیعه این است که از طرق ادعیه و توسلات به اجتماع قلب برسیم تا از این طریق به انتظار ظهور نایل آئیم.

4ـ هدایت و تدبیر امام (ع) در ابتلاء عصر غیبت ، عامل محوری در تحقق ظهور
بر اساس معارف اهل بیت، بدون تردید عبور دادن جامعه شیعه و همه عالم به سمت عصر ظهور، به دست خود امام (ع) است. این امام (ع) است که در دوران غیبت با تدبیر خودش جامعه را عبور می دهد و به آستان ظهور می رساند. این همان است که در روایات مکرر مورد توجه واقع شده است که حجاب سقیفه بر جامعه مستولی شده و سایه افکنده اما این حجاب، هرگز مانع حضور و ولایت امام (ع) نمی تواند باشد.
البته اصل غیبت، ابتلاء خود حضرت ولی عصر (ع) است. سدیر صیرفی می گوید: من و مفضل بن عمر و ابان بن تغلب بر مولایمان امام صادق علیه السلام وارد شدیم و دیدیم که بر خاک نشسته و مانند مادر فرزندمرده جگرسوخته ای گریه می کرد و اندوه تا وجناتش رسیده و گونه هایش دگرگون شده و می فرماید: «سیدی! غَیبتُکَ نَفَت رُقادی و ضَیقَت عَلَّی مِهادی و ابتزَّت منی راحةَ فوادی...»؛ مولای من! غیبت تو خواب از دیدگانم ربوده و بسترم را بر من تنگ ساخته و آسایش قلبم را از من سلب نموده است.
این است که معبر ما به سمت ظهور، بلای ولی خداست. خود حضرت است که همه عالم را برای عصر ظهور آماده می کند؛ هر چند حضرت یک دستگاه پنهانی هم دارد که با رجال الغیب عالم را اداره می کند و به سمت عصر ظهور سیر می دهد؛ اما اصل همان است که عرض شد.

5ـ طراحی دستگاه تفقه در معارف ، متناسب با ظهور
ما باید تکالیف و مأموریت های خرد و کلان خود را از دل معارف اهل بیت (ع) به دست بیاوریم. به تعبیر دیگر، آنچه که بستر و مجرای تصرفات حضرت در عالم ظاهری جامعه شیعه است، معارف و دستگاه تفقه در این معارف است.
سقیفه با تدبیر تاریخی خود توانست مانع ارتباط امام و امت گردد و تلاش کرد اولاً معارف اهل بیت (ع) را از بین ببرد و ثانیاً استضائه از آن را به حداقل ممکن برساند. چه آنکه سعی کردند در مقابل اهل بیت (ع) طبقات مرجع جدید بتراشند که متأسفانه این فتنه، در جامعه شیعه مقداری کارگر افتاد. البته من دنبال نقد نیستم بلکه در صدد بیان رویکرد اثباتی هستم. بیت الحکمه ها را ائمه (ع) نیاوردند، بلکه هارون و مأمون آوردند. نهضت ترجمه کار ائمه (ع) نبود و ما شیعیان نباید تن می دادیم. وقتی معارف الهی از آستان امام باقر (ع) و امام صادق (ع) می جوشد: «لَو وَجدتُ لِعِلمِی الَّذی اتانِی َ اللهُ عَزَّوَجَلَّ حَمَلَهًً لَنَشَرتُ التُّوحیدَ وَ الأِسلامَ وَ الأِیمانَ وَ الدّینَ وََََالشَّرایعَ مِنَ الصَّمَدِ» (اگر یک نفر پیدا می کردم که بار علم را بکشد، من همه حقایق ایمان و توحید و معارف و شرایع را از کلمه «صمد» برای او استخراج می کردم)، در این صورت ما چه احتیاجی به دیگران داشتیم. اینها آفات نخبگان ماست. ما با وجود معصومین (ع) نیاز به این حرف ها نداشتیم. این که چه باید کرد سخن بعدی است. اگر رویکرد ما به اهل بیت (ع) اصلاح شود و اگر ما امام (ع) را حاضر و زنده و مشرف بدانیم، نسبت به دیگران بی نیاز می شویم. دستگاه تفقه ما اگر خوب عمل کند، ما مستغنی خواهیم شد. ما تا به این وادی برنگردیم نمی توانیم به سمت عصر ظهور حرکت کنیم.

6ـ ضرورت کنار زدن حجاب امپراطوری بنی امیه و مدرنیته
یکی از مهمترین حجاب ها در مقابل اهل بیت (ع) این بود که با حذف امیرالمؤمنین (ع)، اسلام به امپراطوری بنی امیه تبدیل شد که در دوره های بعد به ویژه در دوره رنسانس بازسازی شد. این امپراطوری ها بزرگترین حجاب ظهور است؛ این حجاب باید برداشته شود. آنچه برای رسیدن به ظهور مهم است و جزو مأموریت های ماست، از میان برداشتن همین حجاب است. «بَعْدَ ما مُلِئَتْ ظُلْما وَ جَوْرا». این ظلم و جور حتی وارد اندیشه و تفکر و حتی گاه وارد حالات ما موحدین نیز شده است. این امتلاء همان امتداد جریان ولایت باطل از طریق این امپراطوری بزرگ در همه زوایای زندگی ماست و اتفاقاً یکی از مهمترین درگیریهای آخرالزمانی، درگیری با همین حجاب و فتنه است. ما باید معبری در این حجاب مدرنیته بزنیم و آن را از میان برداریم. درک عصر ظهور با این حجاب ممکن نیست؛ این حجاب، حجاب فهم ظهور و امامت است.

تنظیم و ویرایش : سایت حرف آخر

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
7 + 9 =
*****