-تحقّق و نشر علم کامل مشروط به پیش نیازهایی است که تا محقق نشود نمیتوان به علم کامل دست یافت؛ پیش نیازهایی که در زمان ظهور حضرت ولیعصر(عج) فراهم خواهد شد.

با توجه به مضمون برخی روایات میتوان متوجّه شد که شرایط و آمادگیهای فردی و اجتماعی پس از ظهور به حدّی خواهد رسید که به علوم دست نیافته بتوان دست یافت.
اهمیت بحث علم و دانش در مبانی دین اسلام برای کسی که اندکی با این دین آشنا باشد قابل انکار نیست آیاتی که با لزوم خواندن «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ [علق/ 1] بخوان به نام پروردگارت که (جهان را) آفريد» آغاز میشود و در آیات متعددی مستقیم و غیر مستقیم به اهمیت علم، اشاره و با عبارات مختلف به تفاوت کسانی که میدانند با کسانی که نمیدانند اشاره کرده و تصریح میفرماید: «هَلْ يسْتَوِي الَّذِينَ يعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لَا يعْلَمُونَ إِنَّمَا يتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ [زمر/ 9] آيا کساني که ميدانند با کساني که نميدانند يکسانند؟! تنها خردمندان متذکر ميشوند!»
البته نمیتوان در کنار اهمیت خود علم، ظرفی که علم باید در آن تحقّق پیدا کند را نادیده گرفت؛ و باید دقت داشت هر فرد و یا هر زمانی، قابلیت و یا صلاحیت برای ظرف بودن و تحقّق علم را پیدا نخواهد کرد!
برای روشن شدن بهتر مطلب خوب است در ادامه، به یکی از آیات پر عمقی که نکات متعددی را در خود جای داده اشاره کنیم، آیه ای که پیرامون خلقت ابتدایی حضرت آدم (علیه السلام) میباشد؛ خداوند متعال در این آیه شریفه در مقام بیان برتری انسان بر ملائکه، به مبحث «علم» اشارهای داشته و چنین بیان می فرماید: «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا [بقره/ 31] سپس علم اسماء را تماما به آدم آموخت»
از این آیه شریفه و آیات بعد آن، نکات متعددی را میتوان استخراج کرد که به برخی از آنها اشاره خواهیم داشت:
اولین آنها این میباشد که خداوند در آیه مورد نظر و آیات قبل و بعد از آن در مقام بیان امتیازاتی برای حضرت آدم (علیهالسلام) نسبت به ملائکه است که در همین راستا برتری علمی آن حضرت برای ملائکه را بیان میفرماید و در ادامه دستور میدهد که ملائکه برای آدم سجده کنند و متواضع باشند: «قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا [بقره/ 34] گفتيم: براي آدم سجده و خضوع کنيد؛ همگي سجده کردند»
دومین نکته ای که باید به آن توجه داشت، جامع بودن علمی است که خداوند در اختیار حضرت آدم قرار داده و از آن تعبیر به «عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا» فرمود؛ چنانکه وقتی از امام صادق (علیه السلام) پيرامون اين آيه سؤال كردند که مقصود از این تعلیم و عمومیت مطرح شده چه بود؟ حضرت فرمودند: «الْأَرَضِينَ وَ الْجِبَالَ وَ الشِّعَابَ وَ الْأَوْدِيَةَ ثُمَّ نَظَرَ إِلَى بِسَاطٍ تَحْتَهُ فَقَالَ وَ هَذَا الْبِسَاطُ مِمَّا عَلَّمَهُ؛ منظور زمينها، كوهها، درهها و بستر رودخانهها (و خلاصه تمامى موجودات) مىباشد، سپس حضرت به فرشى كه زير پايشان گسترده بود نظرى انداخته و فرمود حتى اين فرش هم از امورى بوده كه خدا به آدم تعليم داد!» [1]
اما سومین نکته ای که مقصود اصلی ما در بررسی این آیه شریفه و آیات پیرامون آن است، امتیازی میباشد که در وجود حضرت آدم (علیه السلام) است که سبب موهبت علم و دانش به ایشان شد چیزی که به ملائکه نشده بود، امتیازی که باعث شد آن حضرت چیزی را از سوی خداوند متعال بیاموزد که خداوند ملائکه را به هر دلیل در سطح آن آموزش ندانست؛ چراکه میدانیم کار خداوند متعال بر اساس حکمت است، پس یقینا این موهبت علم به ایشان بر اساس ویژگیهایی بود که خداوند متعال در آدم ابوالبشر دیده بود و او را لایق امتیازی میدانست که آن در وجود ملائکه نبود و «اللَّهُ أَعْلَمُ حَيثُ يجْعَلُ رِسَالَتَهُ [أنعام/ 124] خداوند آگاهتر است که رسالت خويش را کجا قرار دهد!».
این نکته ای بس بزرگ است و میرساند که پذیرش علوم مشروط به شرایطی است که اگر آن ظرفیت و یا شرایط موجود نبود، دسترسی به علومی خاص، ممکن نمیشود. موضوعی که آن را میتوانیم در احادیث شریفی که پیرامون ویژگیهای زمان ظهور حضرت ولی عصر(عج الله فرجه الشریف) وارد شده نیز متوجه شد، کمااینکه از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که حضرت میفرمایند: «الْعِلْمُ سَبْعَةٌ وَ عِشْرُونَ حَرْفاً فَجَمِيعُ مَا جَاءَتْ بِهِ الرُّسُلُ حَرْفَانِ فَلَمْ يَعْرِفِ النَّاسُ حَتَّى الْيَوْمِ غَيْرَ الْحَرْفَيْنِ فَإِذَا قَامَ قَائِمُنَا أَخْرَجَ الْخَمْسَةَ وَ الْعِشْرِينَ حَرْفاً فَبَثَّهَا فِي النَّاسِ وَ ضَمَّ إِلَيْهَا الْحَرْفَيْنِ حَتَّى يَبُثَّهَا سَبْعَةً وَ عِشْرِينَ حَرْفاً؛ علم 27 حرف است، آنچه پيامبران آوردند و براي مردم آشکار ساختند، تنها دو حرف بوده است و مردم تا به امروز جز آن دو حرف را نشناختهاند. هنگامي که قائم ما عجّل الله فرجه الشّريف قيام کند 25 حرف ديگر را آشکار ميکند و آنها را در ميان مردم منتشر ميسازد و آن دو حرف گذشته را هم به آن ضميمه ميکند تا 27 حرف تکميل شود و همة قسمتهاي علوم در ميان مردم انتشار پيدا کند».[2]
با توجه به مضمون اين روایت میتوان متوجّه شد که شرایط و آمادگیهای فردی و اجتماعی پس از ظهور به حدّی خواهد رسید که به علوم دست نیافته بتوان دست یافت، چیزی که تا قبل از آن ممکن نبود عیان و آشکار شود.
و طبیعی است که جهان پس از کشف علوم و رمز و رازها، با جهان پیش از آن متفاوت خواهد بود و بسیاری از مشکلات مادی و معنوی کاهش خواهد یافت و کینه ها و جهالت ها و اشتباهات از بین خواهد رفت که اینها خود مقدمهای خواهد بود برای تحقّق نعمتهای بزرگ دیگری که برخی از آنها در روایتی شریف از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) چنین بیان شده است: «بِهِ یَمْحَقُ اَللَّهُ اَلْکَذِبَ وَ یُذْهِبُ اَلزَّمَانَ اَلْکَلِبَ، وَ بِهِ یُخْرِجُ ذُلَّ اَلرِّقِّ مِنْ أَعْنَاقِکُمْ؛ خداوند به وسیله مهدی برای امت گشایش حاصل میکند. او دلهای بندگان را با عبادت پر میکند و عدالتش را بر آنها دامنگستر میسازد. خداوند به وسیله او دروغ و دروغگویی را ریشهکن میکند و خوی درندگی و ستیزهجویی را از بین میبرد و طوق ذلت و بردگی را از گردن شما برمیدارد.»[3] پس بیاییم برای رسیدن به آرامش حقیقی که در سایهی علم و معنویت دوران ظهور تحقق خواهد یافت دعا کنیم.
پینوشت:
[1] تفسیر نمونه ج 1 ص 176 به نقل از تفسیر مجمع البیان
[2] بحار الأنوار ج52 ص336
[3] إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات ج5 ص122