پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) وقتی به در خانه کسی میرفت، جلوی در و روبروی در نمیایستادند، بلکه در سمت راست یا چپ در میایستادند و سلام میداد.
شبهه: در کتب تاریخی آمده که حضرت محمد(ص) وارد خانه زید بن حارثه شد. زینب بنت جحش(که همسر زید و بسیار زیبا بود) را دید. پیامبر یک دل نه صد دل عاشقش شد و زید را مجبور کرد که زنش را طلاق دهد و بعد از آن با زینب ازدواج کرد.
پاسخ:
در برخی منابع تاریخی و برخی کتب تفسیری و روایی اهل سنت، چند روایت جعلی وجود دارد که قصه عشق پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) به زینب را نقل کردهاند. در ادامه فقط به مطالبی که در کتب اهل سنت نقل شده اشاره میکنیم:
1. ابن سعد در کتاب طبقات از محمد بن یحیی بن حبّان نقل کرده: «پیامبر در خانه زید آمد و سراغ او را گرفت، زینب یک لباس پوشیده بود و دم در آمد، پیامبر از او رو برگرداند. زینب گفت: ای رسول خدا! زید در خانه نیست، پدر و مادرم به فدایت، داخل شو، پیامبر از داخل شدن به خانه خودداری کرد. زینب لباس مناسبی نداشت زیرا وقتی شنید که رسول خدا دم در است، با عجله به دم در آمده بود. پیامبر [از دیدن او] شگفتزده شد، پیامبر وقتی داشت برمیگشت زیر لب چیزی گفت که مفهوم نبود، فقط شنیده شد که گفت: سبحان الله العظیم! سبحان الله مصرف القلوب! وقتی زید به خانه برگشت، زینب ماجرا را برای او تعریف کرد. زید خدمت پیامبر رفت و گفت: به نظر میرسد که شما از زینب خوشتان آمده. بنابراین من او را طلاق میدهم!...»[1]
در سلسله اسناد ابن سعد، سه نفر نام برده شده است. «محمد بن عمر الواقدی» (م207ق) که احمد بن حنبل او را شخصی دروغگو نامیده[2] و بخاری وی را متروک الروایه(کسی که روایاتش را کسی نقل نمیکند)، معرفی کرده است.[3] «عبدالله بن عامر الاسلمی» (متوفی حدود 160ق) که حدیثشناسان اهل سنت، مانند احمد بن حنبل، نسائی و دارقطنی وی را به شدت تضعیف کردهاند.[4] «محمد بن یحیی بن حبان بن منقد»(م121ق) که از تابعین بوده و زمان پیامبر را درک نکرده تا گزارشی از صدر اسلام بدهد! پدر پدر بزرگ او صحابی پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) بوده است.[5]
2. روایت دوم از طبری است. وی با سه واسطه گزارش داده: «روزی پیامبر به دنبال زید، در خانهاش رفت. پردهای از جنس مو بر در خانه انداخته بودند، بادی وزید و آن پرده کنار رفت و داخل خانه معلوم شد، زینب در خانه بدون حجاب نشسته بود،[پیامبر او را دید و] از او شگفتزده شد و خوشش آمد. وقتی این اتفاق افتاد، زینب دیگر از زید کراهت داشت. زید به نزد رسول الله آمد و گفت: میخواهم او را طلاق دهم...»[6]
در سلسله اسناد طبری، شخصی به نام «عبدالله بن وهب المصری» (م197ق) قرار دارد که نسائی درباره او نوشته است: «در اخذ حدیث از اساتیدش، دچار سهلانگاری بود.» [7] ابن سعد او را «مدلّس» معرفی کرده است.[8] «عبدالرحمن بن زید بن اسلم» (م182ق) هم متهم به دروغگویی و جعل حدیث است و بسیاری از بزرگان اهل سنت، مانند بخاری، احمد، ابوحاتم، نسائی، ابوزرعه، ابن حبان و ابن خزیمه، به تضعیف او پرداختهاند. ابن سعد درباره او میگوید: «عبدالرحمن، روایات بسیاری نقل کرده، اما بسیار ضعیف است.» [9]
عبد الرحمن جزء تابعین بوده است و نمیتوانسته بدون واسطه این قضیه را بعد از صد و پنجاه سال نقل کند. اما واسطههای نقل حدیث را ذکر نکرده است و همین مطلب باعث ضعف بیشتر روایت میشود.
3 و 4. دو روایت دیگر هم وجود دارد که در تفسیر آیه «...وَ تُخْفي في نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْديهِ...؛ [37/احزاب]... و در دل چیزی را پنهان میداشتی که خداوند آن را آشکار میکند...» یکی از ابن عباس و دیگری از قتاده نقل شده است که آنچه پیامبر در دل پنهان کرده بود، مهر و محبت ایشان به زینب بنت جحش، بوده است!
قول ابن عباس را اولین بار میبدی، بدون ذکر سند در تفسیرش آورده است. [10] وی در قرن ششم میزیسته است. بنابراین، مطلبی را که با بیش از چهارصد سال فاصله، بدون ذکر سند، نقل کرده، قابل قبول نیست.
قول قتاده را صنعانی در تفسیر این آیه نقل کرده است.[11] روایت صنعانی از قتاده نیز قابل پذیرش نیست، زیرا چند واسطهای که در سند روایت ذکر کرده، افراد قابل اعتمادی نیستند.[12] قتاده اولا: در نقل احادیث متهم به تدلیس است و به همین خاطر روایاتی را که در آن به شنیدن از استادش تصریح نکرده باشد، پذیرفته نمیشود.[13] ثانیا: جزء تابعین بوده و زمان پیامبر را درک نکرده تا از آن زمان گزارش بدهد![14]
این چهار روایت، علاوه بر اینکه از نظر سند دارای اشکالات زیادی هستند، از جهت متن نیز اشکالات بسیاری دارند، زیرا اولا: با مقام پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) که در قرآن و روایات صحیح تبیین گردیده است، مخالفت دارد. ثانیا: توهین به دو تن از صحابی بزرگوار ایشان است. طبق این روایات، پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) دچار گناهی شدند که حتی از متدینین معمولی هم انتظار ارتکاب به آن نمیرود! در مباحث مربوط به نبوت عامه و نبوت خاصه، دلایل متقن عقلی و نقلی بر عصمت پیامبران اقامه شده است.[15] مخصوصا دربارهی شخصیتی که اشرف انبیاست و به عنوان الگوی کامل انسانها معرفی گردیده.[16] انسان نورانیای که خداوند به ما دستور داده، گوش به فرمانش باشیم و مطلقا اطاعتش کنیم[17] و هرچه را که او دستور به انجامش داد، انجام دهیم و از هرآنچه که نهی کرد، دوری کنیم[18] زیرا از روی هوا و هوس سخن نمیگوید[19] و به اوج مقام قرب الهی رسید.[20]
این روایات جعلی، با سایر روایات متواتر در مورد سیرهی ایشان، مخالفت دارد. «عبدالله بن بسر» نقل کرده: «پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) وقتی که به در خانه کسی میرفت، جلوی در و روبروی در ورودی نمیایستاد، بلکه در سمت راست یا چپ در میایستادند و سلام میدادند.»[21] ایشان نهی کردند که شخصی روبروی در خانهای بایستد و بعد اذن دخول بگیرد.[22] زیرا ممکن است در خانه باز شود و ناخواسته چشم او به داخل خانه بیفتد. مسلمانان باید مانع از وقوع خود در گناه شوند.
زینب بنت جحش و زید بن حارثه هر دو از نخستین افرادی بودند که در دوران سخت قبل از هجرت به مدینه، به رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) ایمان آورند و به خاطر آن سختیهای بسیاری را متحمل شدند. قرآن کریم درباره کسانی که خالصانه در اوج خطر به پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) ایمان آوردند، میفرماید: «وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرينَ وَ الْأَنْصارِ وَ الَّذينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْري تَحْتَهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها أَبَداً ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظيم؛ [توبه/100] پیشگامان نخستین از مهاجرین و انصار، و کسانی که به نیکی از آنها پیروی کردند، خداوند از آنها خشنود گشت، و آنها (نیز) از او خشنود شدند؛ و باغهایی از بهشت برای آنان فراهم ساخته، که نهرها از زیر درختانش جاری است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و این است پیروزی بزرگ!»
سیرهنویسان اهل سنت، در تمجید سجایای اخلاقی زینب، سخنان بسیاری گفتهاند. ابن حجز عسقلانی درباره ام المومنین زینب بنت جحش مینویسد: «زن بسیار صالحی بود و خیلی روزه میگرفت.[زن هنرمند و کارآفرینی بود و] در طول روز به تولید صنایع دستی مانند دباغی، چرمسازی و چرمدوزی اشتغال داشت و پول حاصل از این راه را به فقرا صدقه میداد.»[23] ابن هشام درباره او مینویسد: «خداوند تعالی دین او را حفظ کرد و جز خیر، سخنی نگفت.» [24]
زید بن حارثه، آزادشده و فرزندخوانده رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) و از نخستین مسلمانان [25] و تنها صحابی که نامش در قرآن آمده است.[26] وی فرماندهی جنگ موته را بر عهده داشت و در همین جنگ به شهادت رسید. مزار او و دیگر شهدای موته در اردن زیارتگاه مسلمانان است.[27] چنین مردی که از همان نوجوانی در میدانهای مختلف رشادت و غیرت خود را به رخ همه کشانده است، کجا در برابر نظر داشتن نامحرم به همسرش، اینطور برخورد میکند؟! آیا این مطلب توهینی آشکار به این صحابی بزرگ رسول الله(صلیاللهعلیهوآله) نیست؟
حقیقت ماجرا این بود که زینب و زید بعد از مدتی به دلایلی که واقعا مشخص نیست، قصد طلاق داشتند. پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) وقتی مطلع میشوند، او را نصیحت میکنند که زندگیات را حفظ کن. اما زید تصمیمش را گرفته بود. بعد از آنکه زینب را طلاق داد و عده طلاق هم سپری شد، دستوری سخت از جانب خدا به پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) صادر شد. برای مبارزه با یک سنت غلط جاهلی، دستور رسید که پیامبر با زینب ازدواج کند. ازدواجی که برای ایشان بسیار سخت بود، زیرا زید پسرخوانده ایشان بود و در سنت اعراب، همسرِپسرخوانده، مانند عروس واقعی بود که تا ابد بر پدرشوهر حرام میشود. برای مبارزه با این سنت جاهلی، آزمایش سختی به پیامبر محول شد و ایشان هم به امر الهی تن داد و به صورت عملی، سنتشکنی بزرگی انجام داد.[28]
در نتیجه: در منابع اهل سنت، چهار گزارش توهین آمیز دربارهی عشق پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) به زینب بنت جحش (همسر زید بن حارثه) نقل شده که این روایات جعلی، از نظر سند و متن دارای اشکالات فراوانی هستند و به همین سبب، در منابع معتبر اهل سنت وجود ندارند و برای ضربه زدن به شخصیت پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) و تخریب چهرهی دو تن از صحابهی معروف ایشان -که یکی از آنها فرزند خوانده و دیگری همسر ایشان بوده است- جعل شده و با روایات صحیح تاریخی و سیره عملی پیامبر و صحابه ایشان کاملا مغایرت دارند.
______________________________________________
پینوشت
[1]. محمد بن سعد، الطبقات الكبرى، دار الكتب العلمية، چ1، بیروت،1410ق، ج8، ص80.
[2]. شمس الدین ذهبی، میزان الاعتدال، دار المعرفة للطباعة و النشر، چ1، بيروت، 1382ق، ج3، ص663.
[3]. ابن حجر العسقلانی، تهذیب التهذیب، دارصادر، چ1، بیروت، 1325ق، ج9، ص364.
[4]. شمس الدین ذهبی، میزان الاعتدال، ج2، ص449.
[5]. يوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر، الاستيعاب فى معرفة الأصحاب،چ1، دار الجيل، بیروت، 1412ق، ج1، ص318.
[6]. محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن (تفسیر طبری)، دارالمعرفة، چ1، بیروت، 1412ق، ج22، ص10.- محمد بن جرير طبري، تاريخ الأمم و الملوك، دار التراث، چ2، بیروت، 1387ق، ج2، ص563.
[7]. ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج6، ص74.
[8]. محمد بن سعد، الطبقات الكبرى، ج7، ص359.
[9]. محمد بن سعد، الطبقات الكبرى، ج5، ص484.
[10]. احمد بن محمد میبدی، کشف الاسرار و عدة الابرار، امیر کبیر، چ5، تهران، 1371ش، ج8، ص48.
[11]. عبدالرزاق بن همام صنعانی، تفسیر القرآن العزیز (تفسیر عبدالرزاق)، دارالمعرفة، چ1، بیروت، 1411ق، ج2، ص96.
[12]. شمس الدین ذهبی، میزان الاعتدال، ج2، ص610.- ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج10، ص245.
[13]. عبد الرحمن بن محمد بن خلدون، تاريخ ابن خلدون (ديوان المبتدأ و الخبر فى تاريخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوى الشأن الأكبر)، دارالفکر، چ2، بیروت، 1408ق، ج1، ص392.
[14]. اسماعیل بن عمر بن کثیر دمشقی، البداية و النهاية، دارالفکر، بیروت، 1407ق، ج9، ص314.
[15]. آیت الله جوادی آملی، وحي و نبوت در قرآن (جلد3، تفسیر موضوعی قرآن کریم)، اسراء، چ8، قم، 1397ش، ص211.
[16]. «لَقَدْ كانَ لَكُمْ في رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثيرا؛ [احزاب/ 21] مسلّماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود، برای آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد میکنند.»
[17]. «أَطيعُوا الرَّسُولَ؛ [نساء/ 59- مائده/ 92- نور/ 54و 56- محمد/ 33- تغابن/ 12] از پیامبر اطاعت کنید.»
[18]. «وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا؛ [حشر/ 7] هر چه پیامبر به شما داد بستانید، و از هر چه شما را منع كرد اجتناب كنید.»
[19]. وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى* إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى؛ [نجم/ 3و4] و هرگز از روی هوای نفس سخن نمیگوید!* آنچه میگوید چیزی جز وحی که بر او نازل شده نیست!»
[20]. «ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّى* فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى [نجم/ 8و9] سپس نزدیکتر و نزدیکتر شد* تا آنکه فاصله او به اندازه فاصله دو کمان یا کمتر بود.»
[21]. سلیمان بن اشعث (ابو داود)، سنن ابی داود، دارالحدیث، چ1، قاهره، 1420ق، ج4، 2204.
[22]. محمد بن عمر فخر رازی، التفسير الكبير(مفاتیح الغیب)، دار احیاء التراث العربی، چ3، بیروت، 1420ق، ج23، ص357.
[23]. احمد بن على بن حجر العسقلانى، الإصابة فى تمييز الصحابة، دارالكتب العلمية، چ1، بیروت، 1415ق، ج8،ص153.
[24]. عبد الملك بن هشام الحميرى، السيرة النبوية، دار المعرفة، بیروت، بى تا، ج2، ص300.
[25]. ابن هشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۲۴۷.
[26]. احزاب/ 37.
[27]. ابن عبدالبر، الاستيعاب، ج2، ص546.
[28]. آیت الله مکارم شیرازی، تفسير نمونه، دارالکتب الاسلامیه، چ10، تهران، 1371ش، ج17، ص318.
شبهه: در کتب تاریخی آمده که حضرت محمد(ص) وارد خانه زید بن حارثه شد. زینب(همسر زید) را دید. پیامبر(ص) عاشقش شد و زید را مجبور کرد که زنش را طلاق دهد. بعد از آن با زینب ازدواج کرد.
جواب: در منابع اهل سنت، چهار گزارش توهین آمیز دربارهی عشق پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) به زینب نقل شده که این روایات جعلی، از نظر سند و متن دارای اشکالات فراوانی هستند و به همین سبب، در منابع معتبر اهل سنت وجود ندارند و برای ضربه زدن به شخصیت پیامبر و تخریب چهرهی دو تن از صحابه معروف ایشان جعل شدهاند و با روایات صحیح تاریخی و سیرهی عملی پیامبر و صحابهی ایشان کاملا مغایرت دارند.
نظرات
عالی بود خیلی ممنون