فراگشت یک نظریه در مقابل دیدگاه آفرینش نبود، بلکه فراگشت شورشی بود بر علیه انسانیت و ابزاری بود در دست تمدن غرب برای خونریزی در جهان.
نظریه تکامل یا فراگشت که توسط «چارلز داروین» در قرن نوزدهم بیان شد، تأثیرات زیادی بر روی جامعه غربی داشت و در حوزههای مختلف مباحث جدیدی را مطرح کرد که شاید مهمترین آن تعارض این دیدگاه با اندیشه آفرینش بود که توسط ادیان الهی مطرح شده بود،[1] به همین خاطر برخی ادعا کردند که دین با علم در تعارض است، گرچه بعدها نقدهای جدی به این نظریه توسط دانشمندان غربی وارد شد[2] ولی همچنان تمدن غرب به آن پایبند است به گونهای که هر گونه خدشه به این نظریه، خدشه به تمدن غرب شمرده شده و به گفته سید حسین نصر «نظریه «تکامل» ستون خیمه مدرنیسم است و اگر این ستون سقوط کند، کل خیمه بر سر مدرنیسم فرو خواهد ریخت. بنابراین به مانند یک ایدئولوژی با آن رفتار میشود، نه یک تئوری علمی که به اثبات رسیده است.»
نظریه تکامل داروین، تنها یک بحث علمی صرف نبود، بلکه یک نگاه جدید به انسان و انسانیت ارائه کرد، نگاهی که خود داروین در آن زمان در کتابهای خویش به بخشی از آن اشاره کرده، ولی عموم مردم توجهای به آن نداشتند، ولی سیاستمدارن غربی که به خوبی پی به آثار این اندیشه برده بودند، تلاش کردند که به هر نحوی که میتوانند از آن دفاع کنند.
داروین در کتاب «اصل انسان» خویش، سخن از نژاد برتری میگوید که بر نژادهای وحشی انسانی غلبه خواهد کرد، وی اینگونه مینویسد: «در آینده نزدیک و نه چندان دور، در قیاس با قرنهای گذشته، اجناس متمدن انسان به شکل شبه قطعی، سایر اجناس وحشی را از بین میبرد و خود جایگزین آنان خواهند شد.» اما سخن داروین به اینجا ختم نمیشود، بلکه وی در دست نوشتههای خویش، صریحا اعلام میکند که در آینده نه چندان دور نژاد برتر قفقازی(نژاد اروپایی) به زودی بر نژاد ترک برتری پیدا خواهد کرد و نژاد برتر، نژادهای پست را به بردگی خواهند گرفت.[3] این اندیشه داروین بعدها در بین طرفدارنش نیز ظهور کرد، به گونهای که «توماس هنری هاکسلی» زیست شناس مشهور انگلیسی که به دلیل دفاعهایش از نظریه تکامل چارلز داروین به «بولداگ داروین» شهرت یافت، صریحا میگوید: «هیچ آدم عاقلی که از حقیقت امور مطلع باشد، باور ندارد که یک سیاهپوست معمولی با سفید پوست برابر باشد!..»
این گفتههای داروین خواسته یا ناخواسته میتوانست تمام خونریزیهای تمدن غرب را به نحوی توجیه کند، و باب خیلی از کارهای غیر اخلاقی و غیر انسانی را باز کند، که نمونههایی از آن را میتوان در دوران کرونایی مشاهده کرد، که به عنوان مثال به برخی از آنها اشاره میکنیم:
دولت آمریکا صریحاً دستور داد افرادی که دارای بیماری سندرم داون، فلج مغزی و اوتیسم هستند از چرخه درمان حذف شوند. و جوانان غربی خوشحالی خویش را از مبتلا شدن کهنسالان به این بیماری ابراز کردند و از آن به عنوان ویروسی نام بردن که سبب پاک شدن جامعه از پیرها میشود.
اما فاجعه دیدگاه فراگشت را آن جایی میتوان مشاهده کرد که پزشک فرانسوی به صراحت اعلام کرد که باید داروهای بیماری کرونا را بر روی آفریقاییها آزمایش کنیم و شهردار شیکاگو از آمار بالای مرگ سیاهپوستان آمریکایی بر اثر ویروس کرونا خبر میدهد و آن را نتیجه تبعیض نژادی در این کشور بر میشمارد.
حقیقت آن است که فراگشت یک نظریه در مقابل دیدگاه آفرینش نبود، بلکه فراگشت شورشی بود بر علیه انسانیت و ابزاری بود در دست تمدن غرب برای خونریزی در جهان، به همین خاطر پس از سالها که از این دیدگاه میگذرد و نقدهای جدی از سوی دانشمندان به آن وارد شده، همچنان تمدن غرب نسبت به آن تعصب میورزد و از آن دفاع میکند و بیماری کرونا تنها بخشی از آثار این اندیشه را در تمدن غرب نشان داد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1]. برای مطالعه در این زمینه به این موضوع مراجعه کنید«قرآن و نظریه داروین»
[2]. اشکالات نظریه داروین، از دیدگاه برنده جایزه نوبل
[3]. کشتار انسانها بر اساس نظریه داروین.