قیاس انبیای الهی با بیماران روانی اسکیزوفرنی، قیاسی باطل است، انبیا به صداقت، بزرگ منشی، امانت، انسانیت، حکمت و علم مشهور بودهاند.
شبهه: پیامبران بیماران روانی هستند که همواره شخصی را با خود همراه میدانند و در توهم خود با او سخن میگویند و بدون اینکه آن شخص وجود خارجی داشته باشد، از او وحی و امور عالی(البته به زعم خود) را دریافت میکنند و با این توهم خود زندگی میکنند. درواقع آنها به بیماری «اسکیزوفرنی» مبتلا بودهاند.
پاسخ:
اینکه بیماری روانی با عنوان «اسکیزوفرنی» وجود دارد، درست است و علم روانشناسی آن را تایید میکند، اما در رابطه با علائم آن نوشتهاند: «توهمات، تجربیات حسی هستند که بدون وجود محرک بیرونی رخ میدهند. این توهمات در هر یک از پنج حس میتوانند بروز کنند (بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی یا لامسه). «صداها» (یا توهمات شنیداری) شایعترین نوع توهمات در اسکیزوفرنی هستند. بسیاری از افرادی که به اسکیزوفرنی مبتلا هستند، صداهایی را میشنوند. این صداها میتوانند درونی باشند، یعنی از ذهن خود فرد نشأت بگیرند، یا میتوانند بیرونی باشند که در آن صورت، بیمار احساس میکند فردی با او در حال صحبت کردن است. این صداها ممکن است دربارهی رفتار فرد با او صحبت کنند، فرمان انجام کارهایی را به او بدهند یا او را از وجود خطری آگاه سازند. گاهی اوقات صداها با هم صحبت میکنند و افرادی که دچار اسکیزوفرنی هستند به این صداها جواب میدهند. انواع دیگر توهم عبارتند از: دیدن افراد یا اشیایی که وجود خارجی ندارند، بوییدن رایحههایی که هیچکس جز فرد اسکیزوفرن متوجه آنها نمیشود و حس اینکه کسی با انگشتان نامرئی در حال لمس کردن بدن آنها است، وقتی هیچکس کنار آنها نیست. همچنین در رابطه با دیگر علایم آن نوشتهاند: قطع رابطهی عاطفی، اجتناب از دیگران، عدم تمرکز، هذیان، احساس نیاز به محافظت شدن و.... [1].
یعنی شخصی که این بیماری را دارد، کاملا مشخص است و اگر کسی حتی یک روز با او همنشین باشد به راحتی به اختلال روحی و روانی او پی برده و غیر عادی بودن رفتار او را تایید میکند. چنین شخصی خودش متکی به دیگران است و به هیچ وجه نمیتواند منشأ اثری در خارج باشد و تحولی در جامعه ایجاد کند و دیگران را با خود همراه کرده و موجی مخالف روند عادی جامعه به وجود آورد، بلکه او خود منزوی و گرفتار اوهام خود بوده و مورد ترحم دیگران قرار خواهد گرفت.
شبههکنندگان خود میدانند که انبیا چنین نیستند، اما برای فرار از دعوت انبیا و رد آنان و رفتن به سمت هوا و هوس نفس، انبیای الهی را به این بیماری متهم میکنند و میگویند: خدا و جبرئیلی وجود ندارد و انبیا دچار این بیماری بودهاند و احساس میکردهاند شخصی با آنان سخن میگوید، اما میتوان دلایل مختلفی بر رد این ادعای گزاف ارائه کرد:
1. کسی که به این «اسکیزوفرنی» مبتلا است چنان روح پریشان و آشفته و سراسر غرق در اوهام و تخیلاتی دارد که به راحتی میتوان از رفتار او چنین امری را فهمید، اما انبیا دارای چنان روح بزرگ و عظیم و آرامش وصف ناپذیر بودند که تمام دشمنان نمیتوانستند ذرهای از آرامش روحی آنها را بکاهند و در عزم و اراده آنان خللی وارد کنند.
انبیا در مدت کوتاهی که به زندگی دنیوی مشغول بودند چنان مردم را شیفته رفتار و منش خود میکردند که معمولا پیروان زیادی به دورشان جمع میشده و به حکمت و درایت و امانت و ... در بین مردم مشهور بودند. رفتار آنان به هیچ وجه با علائمی که برای یک بیمار اسکیزوفرنی گفته شده همخوانی ندارد و هیچ یک از آن علائم را ندارند، بلکه مأمن و مأوایی برای یاران خود بوده و هر کسی که میترسیده، با آمدن در نزد انبیا آرامش مییافته و با روحیه قویتری به مسیر خود ادامه میداد، چنانکه امیرالمومنین در وصف پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) میفرماید: «هر گاه جنگ بر ما سخت میشد و جنگ تن به تن آغاز میگشت، ما به او پناه میبردیم و او از همه ما به دشمن نزدیکتر بود»[2]
2. شخص «اسکیزوفرنی» چون صداهایی که میشنود حاصل ذهن آشفته و مشوش خود اوست، هرگز نمیتواند جملات عالی و مطالب عالیه بیان کند و مطلبی بر زبان جاری کند که آیندگان بتوانند از آن استفاده کنند و تمام دانشمندان زمان خود را مغلوب سازند. اما میبینم انبیا به خصوص نبی گرامی اسلام(صلیاللهعلیهوآله) چنین بوده است و در مناظراتی که داشته تمام دانشمندان یهودی، مسیحی و ایرانی را شکست داد[3] و جملات ایشان در تمام کتب روایی جمع شده که بسیار حکمت آموز و بسیار عالی هستند و هرگز هیچ دانشمندی هم نمیتواند چنین جملات زیبایی بر زبان جاری کند تا چه رسد به یک بیمار روانی.
3. آیا یک بیمار اسکیزوفرنی میتواند رهبر یک جنبش باشد و تحولی عظیم را در جامعه خود ایجاد کند؟ آیا یک بیمار روانی که از همه میترسد و غرق در اوهام خود است، میتواند جامعه را رهبری کرده و از بحرانهای موجود در جامعه به سلامت عبور دهد و در طی 23 سال تمام آثار بتپرستی را از جامعه عربستان برچیده و حکومت اسلامی تشکیل دهد و آثار چند صدساله خرافات و اوهام و بتپرستی را نابود کند.
4. نکته مهم و اساسی در پاسخ به شبههکنندگان این است که پیامبران الهی از جانب خداوند و با نیروی او معجزه ارائه کردهاند، یعنی کاری انجام دادهاند که بشر از انجام آن عاجز بوده است، هیچ کسی نتوانسته و نمیتواند آن عمل را انجام دهد، لذا مردم با دیدن آن معجزات یقین میکردند که او با خدایی عظیم و قوی در ارتباط است و با دیدن آن مطمئن میشدند که او راستگوست.
کدام بیمار روانی اسکیزوفرنی میتواند گل را همچون حضرت عیسی(علیه السلام) تبدیل به پرنده کند، کدام بیمار روانی میتواند همچون حضرت موسی(علیه السلام) عصا را به مار تبدیل کند و یا همچون حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) ماه را به دو نیم تبدیل و یا درخت کهنسالی را از جا کنده و به سمت خود بیاورد و ...؛ لذا پیامبران الهی برای اثبات صداقت خود و ارتباط با خداوند عالم، عملی را انجام میدادند که از توان بشر خارج بوده و همین مطلب دال بر صداقت آنان بوده است.
بنابراین قیاس انبیای الهی با بیماران روانی اسکیزوفرنی، قیاسی باطل و معالفارق است، انبیا به صداقت، بزرگ منشی، امانت، انسانیت، حکمت و علم مشهور بودهاند و اگر کسی حتی یک روز با آنان برخورد میکرد، به این موارد پی میبرد، دعوت انبیا دعوت به خوبیها و صداقت بوده، دعوت به بزرگی و انسانیت بوده، دوری از پلیدی و ظلم و ستم بوده، کجای عالم دیدهاید بیماری روانی بتواند چنین کارهایی انجام دهد، حتی کسانیکه یک مکتب مادی و غیر الهی را در دنیا ایجاد کردهاند، معمولا از نوابغ روزگار و از با هوشترین افراد بودهاند که در راه خود بسیار جدیت به خرج داده و با این توان روحی و قویای که داشتهاند مردم را با خود همراه کردهاند.
__________________________________
پینوشت
[1]. برای مطالعه بیشتر لطفا به این مطلب مراجعه کنید.
[2]. برای مطالعه بیشتر لطفا به این مطلب مراجعه کنید.
[3]. به کتاب الاحتجاجات مرحوم طبرسی مراجعه کنید.
شبهه: پیامبران بیماران روانی هستند که همواره شخصی را با خود همراه میدانند و در توهّم خود با او سخن میگویند، بدون اینکه آن شخص وجود خارجی داشته باشد، درواقع آنها به بیماری «اسکیزوفرنی» مبتلا بودهاند.
پاسخ: قیاس انبیای الهی با بیماران روانی اسکیزوفرنی، قیاسی باطل و معالفارق است، انبیا به صداقت، بزرگ منشی، امانت، انسانیت، حکمت و علم مشهور بودهاند و اگر کسی حتی یک روز با آنان برخورد میکرد، به این موارد پی میبرد، دعوت انبیا دعوت به خوبیها و صداقت بوده، دعوت به بزرگی و انسانیت بوده، دوری از پلیدی و ظلم و ستم بوده، کجای عالم دیدهاید بیماری روانی بتواند چنین کارهایی انجام دهد.