- استاد مطهری با بیان الگوی شخصیت بینظیر فاطمه(س) در مقام یک همسر، حقیقت ازدواج از منظر اسلام را پیوند و پیمان دو روح میداند که باعث وحدت و یگانگی میشود. در حالی که خانواده در فرهنگ غربی به منزله یک شرکت تلقی میشود که در آن زن و مرد با یکدیگر معامله میکنند.

تفاوت نظام خانواده در اسلام با غرب در چیست؟ چرا نهضت فمینیسم غربی در جامعه اسلامی معنا پیدا نمیکند؟ چرا در اسلام مدیریت خانواده به مرد سپرده شده است؟ چرا با وجود نارضایتی اکثر بانوان از همسر دوم، اسلام تعدد زوجات را ممنوع نکرده است؟ این سوالات و شبیه به آن را میتوان در یادداشتی خواندنی با عنوان خانواده از منظر شهید استاد مطهری مطالعه کرد.
به صورت کلی استاد مطهری در مقایسه میان دو طرز تفکر اسلامی و غربی در خصوص نظام خانواده معتقد است که در دیدگاه اسلام، قانون «محبت و عاطفه» در خانواده و بین زوجین حاکم است. لذا اساس و ماهیت زندگی خانوادگی از دیدگاه اسلام، شراکت و مالکیت نیست، بلکه وحدت است؛ وحدتی که با ازدواج دو موجود در شکل و وضع مختلف به صورت دو قطب مثبت و منفی یکدیگر را جذب میکنند. [1] وی با بیان الگوی شخصیت بینظیر فاطمه(سلاماللهعلیها) در مقام یک همسر، حقیقت ازدواج از منظر اسلام را پیوند و پیمان دو روح میداند که باعث وحدت و یگانگی زن و مرد میشود و برای همیشه باقی میماند. در حالی که خانواده در فرهنگ غربی به اعتقاد استاد به منزله یک شرکت تلقی میشود که در آن زن و مرد با یکدیگر قرارداد میبندند و به تبع آن، این شراکت خانوادگی برای هریک از زن و مرد حقوق، تکالیف و مجازاتهایی به دنبال میآورد؛ به گونهای که صرفا قوانین و تکالیف حقوقی در نظام خانواده میان زن و مرد حکم فرمایی میکند و از این رو نگاه غرب به نظام خانواده کاملا نگاه حقوقی و معاملهای است.[2]
استاد در توضیح چگونگی شکل گیری نهضت فمینیسم در نگاه صرفا حقوقی غرب به نظام خانواده این نکته را متذکر میشود که در غرب، زن و مرد به مثابه دو همکار و بلکه دو رقیب درکنار هم قرار دارند و هریک سعی میکند تا حق و سهم بیشتری در این شراکت و معامله بدست آورد. از این رو گروهی با این نوع نگاه به خانواده بدنبال سهم خواهی بیشتر در قوانین خانواده و زن و مرد شدند و سرانجام به شکل گیری نهضت فمینیسم در جامعه غربی نیز دامن زد. از این رو نهضت فمینیسم در نوع نگاه صرفا حقوقی و معاملهای غرب به نظام خانواده معنا و بروز پیدا کرد؛ چراکه وقتی نگاه به خانواده، از جنس کاملا نگاه حقوقی و معاملهای باشد، بحث برابری حقوقی میان زن و مرد و سهم خواهی جنسیتی مطرح میشود. اما در دیدگاه اسلامی، از آنجایی که زن و مرد برای زندگی خانوادگی آفریده شدند تا به فرمایش قرآن کریم، مایه آرامش[3] و تکمیل کننده همدیگر باشند، دیگر بحث رقابت و سهم خواهی در نظام خانواده میان زن و مرد معنا و مفهومی پیدا نمیکند؛ زیرا زن و مرد، خودشان مورد نیاز همدیگر هستند و آنچه آن دو را پیوند میدهد، عاطفه و محبت است نه صرفا قوانین خشک و بی روح![4]
استاد در تبیین مدیریت خانواده در اسلام نیز معتقد است با اینکه رابطه میان زن و شوهر در نظام خانواده یک رابطه عاطفی همراه با محبت است. اما بی شک هر یک از زن و شوهر در برابر دیگری وظیفه و مسئولیتی دارد. لذا تعیین یک مدیر و سرپرست و اداره کننده از میان آن دو امری ضروری مینماید. برهمین اساس اسلام مرد را برای این مسئولیت معین کرده است: شهید مطهری در این زمینه میگوید: «درست است که زن و مرد هر دو در سرمایه گذاری جسمی و روحی به طور متساوی سهیم هستند، ولی مرد از نظر مالی هم سرمایه گذاری کرده است، علاوه بر اینکه مرد از نظر ویژگیهای جسمی برای مدیریت مناسبتر است و با فطرت و طبیعت او سازگارتر است.»[5] از این رو آن آیه شریفه قرآنی که میفرماید: «الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَی النِّساءِ بِمَا فَضّلَ اللّهُ بَعضَهُم عَلَی بَعضٍ وَ بِمَا أنفقُوا مِن أموالِهِم؛ مردان سرپرست زنان هستند به خاطر مزیتهایی که خداوند برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است و به خاطر آنکه از اموال شان برای آنان هزینه مینمایند.»[6] ناظر به همین است.
در خصوص مسئله چندهمسری، استاد مطهری با اشاره به قدمت تاریخی این مسئله قبل از اسلام،[7] به طبیعت مرد به چندهمسری استدلال میکند به گونهای که در این زمینه به گفته ویل دورانت مبنی طبیعت ذاتی مرد بر چندهمسری در این زمینه استناد میکند. وی با بیان این نکته که طبیعت زن از پذیرش تعدد زوجات در زندگی خود ابا نمیکند، ولی آنچه باعث آزرده خاطر شدن آنها و مشکلات زندگی خانوادگی میشود، نگرانی از رویگردانی شوهر و بیمهری و بیعدالتی است که اگر این امور از طرف شوهر رعایت شود، این مشکل کمتر پیش خواهد آمد و مهمترین شاهد این مدعا نیز این است که با وجود رواج رسومی؛ همچون چند شوهری و نیز ازدواج اشتراکی در طول تاریخ، تنها سنتی که باقی مانده، همین تعدد زوجات است و سایر رسوم از بین رفتهاند.[8]
بی شک پذیرش مسئله چندهمسری در اسلام هیچگاه با آن نگاه اسلام به خانواده که در آن اصل «محبت و عاطفه» ملاک است منافاتی ندارد. از این روست که آن بخشی از خانوادههای چندهمسری که در آن، اصل محبت و عاطفه به عدالت و انصاف میان همسران پابرجاست، زندگی پایدار و مسالمت آمیزی را تجربه میکنند.
پینوشتها:
1- یادداشتها، مطهری، ج 5، ص33 و 34.
2- همان، ص 74.
3- «و مِن آیاته أنْ خلق لکم مِن أنفسکم أزواجاً لتسکنوا إلیها؛ از نشانههای خدا این است که از جنس خودتان همسرانی برای شما آفرید تا در کنار آنها آرامش بیابید.» [روم، 21]
4- همان، ص 96 و 134.
5- مجله زن روز، اسفند 1366، شماره 1158.
6- نساء، 34.
7- ازدواج با زنان متعدد، در طول تاریخ و در میان اقوام مختلف مثل مصر و هند و ایران و روم و یونان،... امری شایع بوده است و اسلام آن را پایه گذاری نکرده است بلکه آن را محدود به چهار زن و نیز ضابطهمند نموده است.
8- مجموعه آثار شهید مطهری، ج19، ص 327- 339.