راهکار رسیدن به رشد و تعالی از نگاه امام مجتبی(علیه‌السلام)

18:46 - 1399/02/20

-یکی از ویژگی‌های فوق‌العاده انسان، امکان بهره‌مندی او از قدرت تعقّل می‌باشد، ویژگی‌ای که باید اسباب تقویت بیشتر آن فراهم شود تا رسیدن به رشد و تعالی حقیقی بیش از پیش محقق شود.

کوهنوردی

رسیدن به رشد و تعالی از دغدغه‌هایی است که هر انسان فهیمی به دنبال آن است؛ اما آنچه سوال می‌باشد این است که چگونه می‌توان به این رشد دست یافت؛ طاهر قلی‌زاده محمدی، از کارشناسان امور دینی پیرامون این مسأله در ایام ولادت امام مجتبی (ع) یادداشتی نوشته است که در ادامه می‌آید:

انسان را با توجه به ویژگی‌های متعددی که دارد بی‌شک می‌توان شاهکار خلقت دانست؛ اما از بین آن ویژگی‌ها، می‌توان قدرت اختیار و تعقّل را از خاص‌ترین و اساسی‌ترین امتیازاتی دانست که سبب شده است انسان به صورت قابل توجهی بر سایر مخلوقات و حتی ملائکه برتری پیدا کند؛ دو امکانی که می‌توان آنها را از اسباب رسیدن انسان به قله‌های موفقیت دانست.
خالق هستی این امکان را برای انسان به وجود آورده که او می‌تواند با اختیاری که دارد مقدمات و نتایج کارها را بررسی کرده و به این نتیجه برسد که آیا انجام آنها به صلاح است یا خیر و آیا به آنها عمل کند یا نه؟ که این حاصل نخواهد شد مگر با استفاده صحیح از نعمت عقل، نعمتی که با آن می‌توان به همه چیز دست یافت که بالاترین آن رسیدن به خشنودی خداوند متعال می‌باشد؛ چنانکه رسول خدا (صلى الله عليه و آله) می‌فرمایند: «يا عَلىُّ اَلعَقلَ مَا اكتُسِبَت بِهِ الجَنَّةُ و َطُلِبَ بِهِ رِضَى الرَّحمنِ؛ يا على، عقل چيزى است كه با آن بهشت و خشنودى خداوند رحمان به دست مى آيد.» [1]
اما سوالی که در اینجا مطرح می‌شود این است که مقصود از عقل یاد شده در روایت چیست؟ آیا مقصود مغزی (Cerebrum) است که در وجود تمامی انسان‌ها می‌باشد و آیا با آن است که تمامی افراد می‌توانند به خشنودی خدا برسند؟
در پاسخ به این سوال باید گفت مقصود از عقل که مورد تاکید آیات و روایات متعدد است و وسیله‌ی سعادت‌مندی انسان‌ها معرفی شده، فراتر از چیزی است که به عنوان عضوی در بدن تمامی انسان‌ها و حتی حیوانات شناخته می‌شود. در این زمینه و برای شناخت بهتر ماهیت عقل بهتر است به کلام علامه طباطبایی(رحمت الله علیه) مراجعه کنیم که در تعریف عقل چنین بیان داشته‌اند: «قرآن شریف عقل را نیرویى مى داند که انسان در امور دینى از آن بهره مند مى شود و او را به معارف حقیقى و اعمال شایسته رهبرى مى کند و در صورتى که از این مجرا منحرف گردد، دیگر عقل نامیده نمى شود. منظور از عقل در قرآن شریف، ادراکى است که در صورت سلامت فطرت، به طور تامّ براى انسان حاصل مى شود». [2]
یعنی عقل نیرویی محسوب می‌شود که قرار است با آن راه از چاه فهمیده شود؛ نیرویی که قرار است به انسان نشان دهد که اگر از چه راهی برود به سعادت و اگر از کدام سو برود به بی‌راهه خواهد رسید. نیرویی که تفاوتهایی موجود در بین انسان‌ها نیز تحت تاثیر آن خواهد بود.
اما آنچه که مهم است کشف این مطلب می‌باشد که این عقل در چه زمانی ما را به مقصود که همان دست‌یابی به سعادت در زندگی مادی و معنوی است می‌تواند برساند و چه لوازمی باید باشد تا این نیرو، ما را به مطلوبی که دنبال آن هستیم رهنمود کند.
یقینا یکی از مواردی که می‌تواند به نیروی عقل جهت‌دهی داشته باشد «تجربه» است. انسان بر اساس تجاربی که به دست می‌آورد و موارد متعددی را در طول زندگی درک می‌کند می‌تواند درصد اشتباهات خود را پایین بیاورد و آنها را تبیدل به معلومات کند و نکات موجود در وقایع را ضبط و از آنها برای رسیدن به موفقیت در باقی مراحل زندگی، کمک بگیرد؛ لذا امیرالمومنین علی (علیه السلام) می‌فرمایند: «الْعَقْلُ حِفْظُ التَّجَارِبِ» [3]
که مرحوم آقا جمال خوانساری در شرحی که بر این روایت داشتند چنین متذکر می‌شوند: «عاقل بايد كه تجربه‏ها كه كرده در خاطر نگاه دارد تا هر يك را در وقت نظير آن بكار برد، يعنى از امرى كه متضرّر شده باشد از نظير آن اجتناب كند، و از امرى كه منتفع شده باشد در اشباه آن نيز آنرا اختيار نمايد» [4]
اما درکنار صحت این مطلب که انسان باید تجاربی که به دست آورده را اندوخته‌ی خود قرار دهد و از آن در زمان‌های دیگر بهره ببرد، نکته مهمتر دیگری وجود دارد که درصد اشتباهات را بسیار کاهش خواهد داد!
باید توجه داشت چه بسا ممکن نباشد انسان تمامی مسائل و اتفاقات پیرامونش را مستقیما تجربه کند تا با آن تجارب، قوّه‌ی تعقّل خود را نیرو ببخشد، لذا می‌بایست راهکار دیگری را درپیش گرفت. در اینجا راهکاری اساسی وجود دارد که امام مجتبی (علیه السلام) در قالب روایتی آن را توصیه فرموده‌اند تا انسان برای رسیدن به سعادت و رهایی از مشکلات آن را به کار بگیرد، و آن انجام «مشورت» و استفاده از علوم و تجارب دیگران است؛ امکانی عقلانی که با آن می‌توان بسیاری از خطرات را مدیریت و بسیاری از راهکارهای رسیدن به سعادت را اجرایی کرد و به رشد و تعالی حقیقی در تمامی امور دست یافت.
امام حسن مجتبی (علیه السلام) این نکته را چنین بیان می‌فرمایند: «ما تَشاوَرَ قَوْمٌ إلاّ هُدُوا إلی رُشْدِهِمْ؛ هیچ گروهی در کارها با یکدیگر مشورت نکرده اند، مگر آنکه به رشد رسیده اند». [5]
مشورت و استفاده صحیح از تجارب سایر انسان‌ها در طول تاریخ، انسان را به موقعیتی رهنمود خواهد ساخت که گویی به تعداد تمامی انسان‌ها تجربه کسب کرده و موارد مختلف را خود، پشت‌سر گذاشته است و استفاده از این راهکار، نتیجه‌ای نخواهد داشت مگر هموار شدن راه رسیدن به انواع پیشرفت‌ها.

پی‌نوشت:
[1] من لایحضره الفقیه ج4 ص369
[2] المیزان، ج ۲، ص ۲۵۰
[3] غررالحکم حدیث 10140
[4] شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحكم و درر الكلم، ج‏1، ص: 177
[5] تحف العقول، ص233؛ أعیان الشیعه، ج1، ص577؛ بحارالانوار، ج75، ص105، ح4.

عقل نیرویی محسوب می‌شود که قرار است با آن راه از چاه فهمیده شود؛ نیرویی که قرار است به انسان نشان دهد که اگر از چه راهی برود به سعادت و اگر از کدام سو برود به بی‌راهه خواهد رسید؛ اما آنچه که مهم است کشف این مطلب می‌باشد که این عقل در چه زمانی ما را به مقصود که همان دست‌یابی به سعادت در زندگی مادی و معنوی است می‌تواند برساند و چه لوازمی باید باشد تا این نیرو، ما را به مطلوبی که دنبال آن هستیم رهنمود کند.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
10 + 1 =
*****