سوره قدر اثبات میکند که امامی معصوم باید در همه زمانها وجود داشته باشد.
مهمترین مساله مورد اختلاف شیعه و اهل سنت، مساله امامت و رهبری امت اسلامی بعد از پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) میباشد که شیعه معتقد است این کار توسط خداوند متعال انجام شد و خود خدای سبحان مولا امیرالمومنین(علیهالسلام) را به عنوان امام المسلمین و جانشین پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) انتخاب کرد و در روز غدیر رسما به مردم ابلاغ شد.
علمای شیعه دلایل بسیاری از کتاب و سنت نبوی بر امامت حضرت علی بن ابیطالب(علیهالسلام) و فرزندان طاهرینش ارائه کردهاند، اما آنان همیشه از پذیرفتن آن دلایل شانه خالی کرده و از پاسخ فرار کردهاند. یکی از آیاتی که درقرآن کریم به وسیله آن میتوان امامت ائمه اطهار(علیهالسلام) را اثبات کرد، آیه سوم سوره قدر است که میفرماید: «تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ[قدر/3] فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان برای [تقدیر و تنظیم] هر کاری نازل میشوند».
شیعه استدلال به این آیه و کل سوره قدر را از امام خویش آموخته است؛ چرا که امام باقر(علیه السلام) درباره این سوره می فرماید: «اى گروه شيعه، با سوره «انا انزلناه» (با مخالفان امر امامت) مخاصمه و مباحثه كنيد تا پيروز شويد، به خدا كه آن سوره پس از پيغمبر حجت خداى تبارک و تعالى است بر مردم است، و آن سوره سرور دين شماست و نهايت دانش ما، اى گروه شيعه با آيات «حم وَ الْكِتابِ الْمُبِينِ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ» مخاصمه كنيد، زيرا اين آيات مخصوص واليان امر امامت بعد از پيغمبر است».[1]
برای استدلال به این سوره دو مطلب باید اثبات شود تا بتوان با آن امامت ائمه اطهار(علیهمالسلام) را اثبات کرد:
1. شب قدر استمرار دارد و تا روز قیامت موجود است:
آیات قرآن و روایات به روشنی دلالت دارند بر اینکه شب قدر تنها مخصوص زمان پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) نیست و بعد از ایشان نیز ادامه دارد، زیرا در قرآن کریم همیشه از شب قدر با فعل مضارع سخن گفته و فعل مضارع دال بر استمرار است، پس شب قدر نیز در طول تاریخ استمرار داد و هر ساله در ماه رمضان اتفاق میافتد.[2]
این مساله مورد قبول علمای اهل سنت هم بوده و آنان نیز با توجه به این نکته و وجود روایات متعددی در کتب خود، پذیرفتهاند که شب قدر در همه سالها اتفاق میافتد. به طور مثال نقل میکنند «عبدالله بن مکانس» میگوید: به «ابوهریره» گفته شد: «آیا شب قدر از بین رفته؟» وى در پاسخ گفت: «در همه ماههاى رمضان که در پیش روست، شب قدر قرار دارد». همچنین از «عبدالله بن عمر» نیز نقل شده: «درباره شب قدر از پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) سؤال شد که آیا همیشگى است یا اختصاص به زمان خاصى دارد؟ حضرت فرمود: «همه ماههاى رمضان داراى شب قدر است».[3]
در روایات شیعه نیز موارد متعددی وجود دارد که ائمه اطهار(علیهمالسلام) تأیید کردهاند که در هر سال شب قدر وجود دارد، به عنوان نمونه امام صادق(علیهالسلام) فرمود: «شب قدر در تمام سالها وجود دارد».[4]
2. نزول و پایین آمدن ملائکه در شب قدر
این مطلب تصریح خود قرآن کریم و سوره قدر است که میفرماید: «تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ[قدر/3] فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان برای [تقدیر و تنظیم] هر کاری نازل میشوند». لذا در شب قدر طبق این آیه ملائکه و روح - که بزرگترین ملک الهی است- پایین آمده و به زمین میآیند.
از این دو مقدمه نتیجه میگیریم که اولا: شب قدر در هر سالی در ماه رمضان آن سال وجود دارد؛ ثانیا: در این شب ملائکه بزرگ الهی، بلکه بزرگترین ملک الهی، به زمین آمده و مقدرات یک ساله را با خود میآورند.
از طرفی بدون شک ملائکه الهی بر شخص خاصی نازل شده و مقدرات را به او تحویل میدهند، زیرا در آیه دیگری میفرماید: «يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلى مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاتَّقُون[نحل/2] فرشتگان را به فرمان خود همراه با روح به هر کس از بندگانش که بخواهد نازل می کند [و به آنان فرمان می دهد] که مردم را هشدار دهید که معبودی جز من نیست؛ بنابراین از من پروا کنید». بنابراین ملائکه الهی بر شخص برگزیدهی خداوند متعال نازل میشوند؛ و بیتردید در زمان حیات پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) بر وجود نازنین ایشان وارد میشدند.
حال سوال ما از مخالفان امر امامت این است که بعد از پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) این ملائکه بر چه کسی نازل میشوند؟ و این امر بدیهی است که باید بین آن شخص برگزیده و ملائکه بزرگ الهی سنخیتی وجود داشته باشد، بلکه آن شخص باید روحش بزرگتر از آنها باشد تا نزول صورت گیرد، زیرا اگر بزرگی نزد کوچکی برود، نزول صدق نمیکند، نزول یعنی پایین آمدن و خدمت رسیدن، لذا باید آن شخص لیاقت لازم را از حیث طهارت و پاکی داشته باشد و به اصطلاح معصوم باشد تا نزول بر او اشکال نداشته باشد.
با توجه به مطالب بیان شده باید همیشه و تا روز قیامت انسان معصومی در روی کره خاکی وجود داشته باشد تا او محل نزول ملائکه باشد و تقدیرات عالم به دست او برسد و هیچ فرقهای از اسلام، انسان معصومی را به بشریت معرفی نمیکند به جز مذهب برحق شیعه دوازده امامی.
این شیعه دوازده امامی است که معتقد است امامی حی و زنده و معصوم وجود دارد که بر روی همین کره خاکی زندگی میکند و او محل آمد و رفت ملائکه الهی است و تقدیرات عالم به دست ایشان امضا میشود. آیا غیر از این تفسیر، تفسیر دیگری را سراغ دارید که محکمه پسند و عاقلانه باشد. امیرالمومنین(علیهالسلام) نیز به زیبایی به این مساله اشاره کرده و میفرماید: «به تحقیق، شب قدر در هر سال وجود دارد، در آن شب، امور همه سال نازل میشود، و بعد از رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) این امر صاحبانی دارد» ابن عباس عرض کرد: آنان چه کسانی هستند؟ حضرت فرمود: «من و یازده [فرزند] از صلب من».[5] همچنین امام باقر(علیهالسلام) در حدیثی فرمود: «همانا در شب قدر، تفسیر امور هر سال بر ولی خدا نازل میشود؛ بخشی از آن امور مربوط به امور شخصی اوست، و بخش دیگر مربوط به امور مردم است».[6]
بنابراین سوره قدر به زیبایی هم وجود معصوم را اثبات میکند و هم استمرار این وجود تا روز قیامت را، یعنی تا روز قیامت باید انسان معصومی در روی کره خاکی وجود داشته باشد.
______________________________________
پینوشت
[1]. «يَا مَعْشَرَ الشِّيعَةِ خَاصِمُوا بِسُورَةِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ تَفْلُجُوا فَوَ اللَّهِ إِنَّهَا لَحُجَّةُ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ إِنَّهَا لَسَيِّدَةُ دِينِكُمْ وَ إِنَّهَا لَغَايَةُ عِلْمِنَا يَا مَعْشَرَ الشِّيعَةِ خَاصِمُوا بِ حم وَ الْكِتابِ الْمُبِينِ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ فَإِنَّهَا لِوُلَاةِ الْأَمْرِ خَاصَّةً بَعْدَ رَسُولِ اللَّه» الكافي، ثقة الإسلام کلینی، دار الكتب الإسلامية، 1407 ق،، ج1، ص 249.
[2]. تفسير نمونه، آیت الله مکارم شیرازی، دار الكتب الإسلامية، 1371 ش، ج27، ص190.
[3]. الدر المنثور فى التفسير بالماثور، سیوطی، كتابخانه آيت الله مرعشى، 1404 ق، ج6، ص372.
[4]. وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، مؤسسة آل البيت، 1409 ق، ج10، ص359.
[5]. الکافی، ج1، ص533.
[6]. همان، ج1، ص248