شیوه امیرالمومنین(ع) برای فقر زدایی از جامعه

23:22 - 1399/02/26

امیرالمومنین(علیه‌السلام) با برپایی عدالت و مواسات جامعه را از فقر نجات داد.

فقر

یکی از تعلیماتی که از ائمه اطهار(علیهم‌السلام) مخصوصاً امیرالمومنین(علیه‌السلام) برای ما به یادگار مانده است، شیوه برطرف کردن فقر و اختلاف طبقاتی در بستر جامعه است، این موضوع از آن جهت اهمیت دارد که جوامع مختلف از دیرباز تاکنون با آن دسته پنجه نرم کرده‌اند و هر کدام بر اساس مبانی و جهان بینی خویش تلاش داشته‌اند که راه‌ حلی برای آن ارائه دهند که معمولاً در این زمینه با مشکلات زیادی مواجه شده و شکست خورده‌اند. اما در حکومت کوتاه امیرالمومنین(علیه‌السلام) این مشکل حل شد و این امر به خاطر دو آموزه مهم اسلام است که در ادامه به تبیین آن می‌پردازیم:

الف) یکی از  دستورات مهم دین مبین اسلام، تاکید بر مساله «مواسات» در جامعه است، که امیرالمومنین(علیه‌السلام) در مورد آن می‌فرماید: «أفضَلُ المُروءَةِ مُؤاساةُ الإِخوانِ بِالأَموالِ و مُساواتُهُم فِي الأَحوالِ»[1] یعنی برترين مردانگى، شريك كردن برادران در اموال و برابرى با آنان در احوال است.» مواسات معنای دقیقی دارد که با انفاق و صدقه متفاوت است، زیرا انفاق و صدقه در جایی است که انسان بیشتر از نیاز خویش را در راه خدا به برادر دینی‌اش اهدا می‌کند، ولی در مواسات انسان فقط به اندازه نیاز خویش دارد، ولی همان را با برادر دینی‌اش تقسیم کرده و با یکدیگر استفاده می‌کنند [2] در حقیقت مواسات یک پله بالاتر از انفاق و صدقه است.

در سیره امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) موارد متعددی از این مواسات و برابری اجتماعی به چشم می‌خورد که نمونه‌ای از آن را می‌توان در کندن چاه و وقف آن برای فقرای مدینه یا خرید دو پیراهن برای خودش و غلام‌شان و بخشیدن بهترین آن به غلام خویش دید.[3] این مواسات و دست‌گیری از نیازمندان جامعه، در زمان برپایی حکومت آن حضرت به صورت پررنگ‌تری دیده می‌شود که نمونه‌ای از آن را می‌توان در ماجرای مشهور کمک آن حضرت به خانواده‌های شهدا مشاهده کرد.[4]

امیرالمومنین(علیه‌السلام) علاوه بر آن‌که عملاً مواسات و دست‌گیری از نیازمندان جامعه را انجام می‌داد در بیانات خویش نیز جامعه اسلامی را به حمایت از این قشر دعوت می‌کرد، به گونه‌ای که در احادیث متعددی که از آن حضرت برای ما به یادگار مانده است، این موضوع مشاهده می‌شود به عنوان مثال در حدیثی ایشان می‌فرمایند: «درباره یتیمان از خدا بترسید، مبادا كه گرسنه بمانند و در جمع و جامعه شما تباه شوند، من از پیامبر خدا شنیدم كه فرمود: اگر كسى یتیمى را، تا آن‌جا كه بى نیاز شود، سرپرستى كند خداوند به پاداش این كار، بهشت را بر او واجب مى‌كند. چنانچه اگر كسى مال یتیم را بخورد، خداوند -سوختن در- آتش را بر او واجب مى‌فرماید.»[5] و یا در حدیث دیگری فرمود:«هر مرد و زن با ایمانى كه از روی دل‌سوزى و مهر، دست نوازش بر سر یتیمى بكشد، خداوند رحمان به هر تار مویى كه از زیر دست او بگذرد برایش ثواب مى‌نویسد.»[6]

ب) یکی دیگر از آموزه‌های مهم اسلام که سبب برطرف شدن فقر در جامعه می‌شود، بر پایی عدالت اجتماعی و مبارزه با مفاسد اقتصادی در سطح جامعه است، شاید بتوان ادعا کرد که مهم‌ترین توصیه حضرت برای حاکمان، برپایی عدالت است؛ به گونه‌ای که آن را سبب حیات مردم و اصلاح امور ایشان بر می‌شمارد.[7] این موضوع از چنان اهمیتی برخوردار است که امیرالمومنین(علیه‌السلام) در اولین سخنرانی خویش بعد از رسیدن به حکومت به صراحت در مورد آن شروع به سخن کرده و می‌فرمایند: «به خدا سوگند اگر آن (اموالى که از بیت المال غارت شده و عطایایى که عثمان بى حساب به این و آن بخشیده است) را بیابم که کابین زنان شده یا کنیزانى با آن خریده شده باشد، همه را قاطعانه به بیت المال باز مى‌گردانم، زیرا عدالت مایه گشایش براى جامعه است و آن کس که عدالت براى او موجب مضیقه و تنگنا گردد ظلم و ستم براى او سخت‌تر و تنگ‌تر است!»[8]

این موضوع در جای جای سیره حکومت علوی موج می‌زند، به گونه‌ای که می‌توان ادعا کرد که جنگ‌های بزرگ دوران آن حضرت به خاطر مقابله ایشان با زیاده خواهی‌های افرادی بود که تن به عدالت نمی‌دادند و با بهانه‌های واهی تلاش داشتند که بهره بیشتری از بیت المال مسلمانان ببرند. حضرت با کسانی که تلاش داشتند از طریق نامشروع به اموال مسلمانان چنگ زده و به ثروت دست یابند به شدت برخورد می‌کردند، به گونه‌ای که نه تنها برای ایشان مجازات قرار می‌داند، بلکه ایشان را رسوا نیز می‌کردند؛ آنچنان که آن حضرت زمانی که متوجه شد که «ابن هرمه» مسؤول بازار اهواز خیانت کرده است، به فرماندار اهواز دستور دادند که وی را گرفته و شلاق بزند و در بازار بچرخاند، حتی آن حضرت در آن نامه تصریح می‌کند که اگر شخصی قصد کمک به ابن هرمه را داشت، باید مورد مجازات قرار گیرد.[9]

 حضرت نه تنها با مفاسد اقتصادی جامعه خویش برخورد تندی داشتند، بلکه اگر در جایی از حکومت ایشان شمه‌ای به مشام می‌رسید که امکان داشت در آینده فسادی را شکل دهد، آن حضرت به مقابله با آن می‌پرداختند، یعنی این‌گونه نبود که آن حضرت منتظر باشند که در جامعه فسادی ایجاد شود و بعد ایشان با آن برخورد کند، بلکه در نطفه فساد را خاموش می‌کرد، آنچنان که در نامه آن حضرت خطاب به عثمان بن حنیف می‌توان این مطلب را مشاهده کرد که حضرت خطاب به ایشان می‌فرماید: «پس از ياد خدا و درود! اى پسر حنيف، به من گزارش دادند كه مردى از سرمايه‌‏داران بصره، تو را به مهمانى خويش فرا خوانده و تو به سرعت به سوى آن شتافتى، خوردنى‏‌هاى رنگارنگ براى تو آوردند، و كاسه‏‌هاى پر از غذا پى در پى جلوى تو نهادند، گمان نمى‏‌كردم مهمانى مردمى را بپذيرى كه نيازمندان‌شان با ستم محروم شده و ثروتمندان‌شان بر سر سفره دعوت شده‏‌اند، انديشه كن در كجايى؟ و بر سر كدام سفره غذا مى‏‌خورى؟»[10]

عملیاتی کردن این دو موضوع بی‌شک اهمیتی فوق‌العاده در رفع بسیاری از مشکلات خواهد داشت؛ دو موضوعی که وظیفه همگان است و تمامی افراد باید برای رسیدن به آن تلاش داشته باشند چنانکه مقام معظم رهبری(حفظه‌الله) در یکی از سخنرانی‌های خویش به آن اشاره کرده و می‌فرمایند: «علاج فقر به شکل اصولی در هر جامعه‌ای، از راه استقرار عدالت اجتماعی و نظام عادلانه در محیط جامعه است، تا کسانی که اهل دست‌اندازی به حقوق دیگرانند، نتوانند ثروتی را که حقّ همگان است، به سود خود مصادره کنند. این یک وظیفه دولتی و حکومتی است؛ اما مردم هم به نوبه خود وظیفه سنگینی بر دوش دارند. اجرای برنامه‌های اجتماعی فقط در بلندمدت و میان‌مدت و بتدریج امکان‌پذیر است، اما نمی‌شود منتظر ماند تا برنامه‌های اجتماعی به ثمر برسد و شاهد محرومیت محرومان و فقر گرسنگان در جامعه بود. این وظیفه خودِ مردم و همه کسانی است که می‌توانند در این راه تلاش کنند. همه باید خود را موظّف به مواسات بدانند. مواسات یعنی هیچ خانواده‌ای از خانواده‌های مسلمان و هم‌میهن و محروم را با دردها و محرومیت‌ها و مشکلات خود تنها نگذاشتن؛ به سراغ آن‌ها رفتن و دست کمک رسانی به سوی آن‌ها دراز کردن. امروز این یک وظیفه جهانی برای همه انسان‌هایی است که دارای وجدان و اخلاق و عاطفه انسانی هستند؛ اما برای مسلمانان، علاوه بر این‌که یک وظیفه اخلاقی و عاطفی است، یک وظیفه دینی است.» [11]

ــــــــــــــــــــــــــــــ
پی‌نوشت
[1]. غرر الحكم و درر الكلم، تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، دار الكتاب الإسلامي‏،ص 213
[2]. نک‌ : ری‌شهری، حکمت‌نامه‌ی پیامبر اعظم (صلّی الله علیه و آله و سلّم)، ۱۳۸۶: ۵۸-۶۳.
[3]. دانش نامه امير المومنين «عليه السلام» بر پايه قرآن، حديث و تاريخ، ج‏10، ص: 339.
[4]. بحار الانوار، علامه مجلسی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق، ج 41، ص 52.
[5]. بحار الأنوار، ج‏42، ص 248.
[6]. بحار الأنوار،ج‏72، ص 4.
[7]. غرر الحكم و درر الكلم، ص 466.
[8]. نهج البلاغة،سیدرضی، هجرت‏، 1414 ق‏، ص: 57.
[9]. منابع فقه شيعه (ترجمه جامع أحاديث الشيعة)، آیت الله بروجردی، انتشارات فرهنگ سبز، ج‏30، ص 1129.
[10]. نهج البلاغة،ص 416.
[11]. خطبه‌های نماز عید فطر، ۱۳۸۱/۹/۱۵

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 4 =
*****