ترس امام موسی کاظم از مرگ!

03:24 - 1399/02/28

امام کاظم(علیه‌السلام) هرگز ترسی از هارون نداشته و در برخی روایات وارد شده که ایشان در برابر هارون ایستاده و خلافت را حق خود دانسته است.

ترس امام موسی کاظم از مرگ!

شبهه:
شیخ صدوق در کتاب عیون الاخبار الرضا نقل می‌کند: «...فَصَاحَ السَّجَّانُ يَا مُوسَى إِنَّ الْخَلِيفَةَ يَدْعُوكَ فَقَامَ مُوسَى(ع)مَذْعُوراً فَزِعاً وَ هُوَ يَقُولُ لَا يَدْعُونِي فِي جَوْفِ هَذَا اللَّيْلِ إِلَّا لِشَرٍّ يُرِيدُهُ بِي فَقَامَ بَاكِياً حَزِيناً مَغْمُوماً آيِساً مِنْ حَيَاتِهِ فَجَاءَ إِلَى هَارُونَ وَ هُوَ يَرْتَعِدُ فَرَائِصُهُ...» زندان‌بان فریاد سر داد که ای موسی! خلیفه هارون الرشید تو را فرا‌ خوانده است، امام موسی کاظم(علیه‌السلام) ترسان و نگران از جا برخاست و ‌گفت: هارون مرا در این نیمه شب فرا نخوانده، جز برای شری که بر من تصمیم گرفته است، پس در حالی که گریان و اندوهگین و ناامید از حیاتش بود، برخاست و با اندامی لرزان به سوی هارون آمد».[1]
عجب امامى كه براى جانش اين‌قدر مي‌ترسد و به گريه مى‌افتد، مگر نه اين‌كه اين‌ها عاشق شهادت بودند؟ تا كى بايد دروغ آخوندها را باور كرد؟!

پاسخ:
بررسی سندی:

سند روایت بدین شرح است: «حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ سَمِعْتُ رَجُلًا مِنْ أَصْحَابِنَا يَقُولُ‌ » راوی طبقه اول مردی از شیعه است که معرفی نشده و ما نمی‌دانیم کیست لذا این روایت مجهول است و نمی‌توان به آن اعتماد کرد. «محمد بن علی ماجیلویه» که راوی روایت است نیز مجهول می‌باشد، چون هیچ مدح یا ذمی در کتب رجالی برای او وجود ندارد. ایت الله خویی در معجم رجالی خود، روایاتی که محمد بن علی ماجیلویه در طریق آن است را ضعیف دانسته است.[2] آیت الله خویی در استدلال خود بر ضعف «محمد بن علی ماجیلویه» در کتاب مبانی العروه می‌نویسد: «محمد بن ماجیلویه توثیقش اثبات نشده، بله گرچه او از مشایخ روایی و اساتید شیخ صدوق است، ولکن بین استاد شیخ صدوق بودن و ثقه بودن، هیچ ملازمه‌ای وجود ندارد، او از نواصب (دشمنان اهل بیت) نیز روایت کرده است».[3]

مرحوم خویی در جای دیگر می‌نویسد: «سند این روایت به خاطر وجود محمد بن علی ماجیلویه استاد شیخ صدوق، ضعیف است چون توثیقی ندارد».[4] شیخ علی غروی نیز شبیه همین نظر آیت الله خویی را دارد.[5] برخی از علمای معاصر نیز همین نظر را دارند.[6] سید محمد مجاهد طباطبایی نیز در کتاب المناهل، توثیق وی را مورد تردید قرار می‌دهد.[7]

پاسخ دلالی:
علاوه بر ضعف سند این روایت - که ما را از پذیرش و اعتماد بر آن بازمی‌دارد- دلالت آن نیز اشکال دارد؛ زیرا اولا: همواره اصل عقلی و دینی بر روایات ظن‌آور، مقدم است و روایت ظنی و لو صحیح السند، نمی‌تواند باعث تزلزل یک اصل دینی و عقلی شود. اصل عقلی و دینی شیعیان می‌گوید: همانگونه که خلیفه خدا و پشتیبان دین خدا باید در کمال علم و عصمت باشد، باید در اوج شجاعت نیز باشد و در راه خدا نباید ترسی از مرگ داشته باشد و الا عصمت او و نیز شأنیت خلافتش خدشه‌دار می‌شود. امام رضا(علیه‌السلام) در این باره فرمود: «برای امام نشانه‌هایی است: امام، عالم‌ترین، عادل‌ترین، باتقواترین، حلیم‌ترین، شجاع‌ترین، باسخاوت‌ترین و عابدترین مردم است ...».[8] لذا اگر سند این حدیث صحیح هم می‌بود، همین یک دلیل در رد این حدیث کافی بود.

آن‌قدر این اوصاف ترسی که در روایت ذکر شده از شأن امام بدور است که آقای علی اکبر غفاری مترجم عیون اخبار الرضا(علیه‌السلام) در ذیل این عبارات گفته است: «مترجم گويد: اين اوصاف و حالات از يك مرد الهى عادى كه دلش به ياد خدا آرام گرفته، بسيار بعيد است، چه برسد به مقام شامخ ولايت مطلقه الهيه! ناچار بايد بگوئيم اين عبارات را راوى و يا بعضى نساخ از جانب خود براى آب و تاب دادن به قضيه، به اصل داستان افزوده‏‌اند و يا خبر بى‏‌جزاف نيست».[9] این روایت، آن‌گونه که از سیاقش پیداست حکایتی است که راوی آن را حکایت می‌کند و عبارات مستقیم امام نیست، لذا احتمال تصرف راوی در واقعیت داستان بسیار بیشتر از وقوع چنین ترسی از امام است.

ثانیا: احتمال این‌که جمله «و هو یرتعد فرائصه» جمله حالیه برای هارون باشد، به لحاظ ادبی احتمالش بیشتر است؛ زیرا طبق قاعده ادبی «الاقرب فالاقرب»، جمله وصفی، نزدیک‌ترین موصوفِ محتمل خود را می‌طلبد و طبق حکایت این روایت، هارون الرشید با دیدن آن خواب وحشت‌انگیز بسیار در ترس و هراس بود. در این احتمال، ترجمه چنین می‌شود: امام موسی کاظم(علیه‌السلام) به نزد هارون آمد در حالی‌که اندام‌های هارون (به خاطر آن خواب هراس‌ناک) لرزان بود. به همین خاطر آقا محمد تقی نجفی اصفهانی، این حدیث را این‌گونه ترجمه می‌کند: «پس [حضرت] آمد نزد هارون در حالتى كه اركان بدن هارون مرتعش بود».[10]

ثالثا: در مقابل این روایت، روایت دیگری از رفتار شجاعانه امام موسی کاظم(علیه‌السلام) در برابر هارون الرشید وجود دارد که مضمون این روایت را نقض می‌کند. شیخ مفید در الاختصاص نقل می‌کند: «امام موسی بن جعفر(علیه‌السلام) به یکی از کاخ‌های هارون وارد شد. هارون سرمست از قدرت گفت: این سرا چون است؟
امام بی‌واهمه از قدرت او، فرمود: این سرای فاسقان است، خدای متعال فرمود: «کسانی را که در روی زمین، بی‌شایستگی، بر خلاف حق، گردن می‌فرازند از آیات خود روی گردان می‌کنم. هر چند همه آیات را می‌بینند، به آن ایمان نمی‌آورند و اگر راه رشد را ببینند آن راه را بر نمی‌گزینند و اگر راه گمراهی را مشاهده کنند آن را انتخاب می‌کنند»(اعراف/146).
هارون گفت: پس این سرا از آنِ کیست؟
حضرت فرمود: این سرا شیعه ما را مجال، و دیگران را فتنه است.
هارون گفت: پس چرا صاحب‌خانه آن را پس نمی‌گیرد؟
امام فرمود: خانه را آباد از او گرفتند و تا آباد نگردد، آن را پس نمی‌گیرد.
هارون گفت: شیعیان تو کجایند؟
امام این آیه را قرائت کرد: «کافران از اهل کتاب و مشرکان جدا نبودند تا برای آنان از جانب خدای بینه‌ای آمد»(بینه/1)
هارون را خشم فرا گرفت و گفت: آیا ما کافرانیم؟!
امام فرمود: نه، اما چنانید که خدا متعال می‌فرماید: «… آنان که نعمت خدای را به کفر تبدیل کردند و پیروان خود را در سرای هلاکت جای دادند.»(ابراهیم/۲۸) هارون بر امام خشمگین شد و بر ایشان سخت گرفت».[11]
در این روایت، شجاعت امام را در برابر هارون مشاهده می‌کنیم که بی هیچ هراس و ملاحظه‌ای، هارون را تحقیر و بایکوت می‌کند. 

در نتیجه، روایت ترس امام از هارون، غلط است؛ زیرا 1. سند روایت ضعیف است؛ 2. احتمال این‌که آن صفت، وصف حال هارون باشد، بسیار با سیاق و قواعد ادبی سازگارتر است؛ 3. ترس امام از مرگ و خطرات هارون در این روایت، با اصل عقلی و مذهبی شیعیان مبنی بر اشجع الناس بودنِ امام معصوم در تعارض است.

________________________
پی‌نوشت
[1]. عيون أخبار الرضا(ع)‌، الشيخ الصدوق محمد بن علی ابن بابویه، مصحح: مهدی لاجوردی، تهران، منشورات جهان‌، 1378ق، ج1، ص93، ح13، متن کتاب؛ الأمالی، أبي جعفر محمّد بن الحسن بن علي بن الحسن الطّوسي [شيخ الطائفة]، المحقق: مؤسسة البعثة، دار الثقافة، چاپ اول، ١٤١٤ق، ص422، ح945، متن کتاب.
[2]. معجم رجال الحديث، السيد أبو القاسم الموسوي الخوئی، مؤسسة الخوئي الإسلامية، ج12، ص19، متن کتاب؛ المعتمد في شرح المناسك، سید ابوالقاسم خویی، محرر: السيد رضا الخلخالی، منشورات داراالعلم، چاپ اول، 1409ق، ج4، ص273، متن کتاب.
[3]. موسوعة الامام الخویی، مبانی في شرح العروة الوثقى، (کتاب النکاح)، ابوالقاسم الخویی، الشهيد السيد محمدتقي الخوئی، مؤسسة الخوئی الإسلامية، ج32، ص362، متن کتاب.
[4]. مستند العروة الوثقى (كتاب الصلاة) محاضرات آية الله العظمى الخوئى، الشيخ مرتضى البروجردی، قم، نشر لطفی، چاپ اول، 1368ش، ج4، ص483، متن کتاب.
[5]. التنقيح في شرح العروة الوثقى، الشيخ علی الغروی التبریزی، قم، نشر لطفی، 1407ق، ج6، ص376، متن کتاب.
[6]. تفصيل الشريعة- كتاب الحج‌، آیه الله محمد فاضل موحدى لنكرانى، بیروت، دار التعارف للمطبوعات‌، چاپ دوم، 1418ق‌، ج4، ص259، متن کتاب؛ التعلیقة علی العروه الوثقی، عبدالکریم موسوی اردبیلی، قم، موسسة النشر لجامعة المفید رحمة الله علیه، چاپ اول، 1431ق، ج2، ص586، متن کتاب؛ فقه العترة في زكاة الفطرة، آية الله الشهيد السيد محمدتقي الحسيني الجلالی، قم، مطبعة نمونه، 1416ق، ص217، متن کتاب.
[7]. كتاب المناهل، السيد محمدبن علي بن محمد الطباطبائي المجاهد، قم، موسسه آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث، ص411، متن کتاب.
[8]. كتاب من لا يحضره الفقيه، أبي جعفر محمّد بن علي بن الحسين بن بابويه القمّي، المحقق: علي اكبر الغفّاری، قم، جماعة المدرّسين في الحوزة العلمية، 1413ق، ج4، ص418، ح5914، متن کتاب.
[9]. عيون أخبار الرضا عليه السلام، ابن بابويه محمد بن على الصدوق، مترجم: علی اکبر غفاری و حمید رضا مستفید، تهران، نشر صدوق چاپ اول، 1372ش، ج‏1، ص189
[10]. عيون أخبار الرضا عليه السلام، محمد بن على ابن بابويه، ‏ترجمه آقا محمد تقى ‏نجفى‏ اصفهانى، تهران، انتشارات علميه اسلاميه‏، ج1، ص61
[11]. الاختصاص، الشيخ المفيد محمد بن نعمان، المحقق: علي أكبر الغفاری و السيد محمود الزرندی، بیروت، دار المفید، ص262، متن کتاب.

شبهه: امام هفتم شعیان از اینکه هارون او را بکشد بدنش از ترس می‌لرزد و گریه می‌کند؛ مگر اين‌ها عاشق شهادت نبودند؟! تا كى بايد دروغ آخوندها را باور كرد؟!

پاسخ: 1. سند این روایت بسیار ضعیف است؛ 2. مضمون این روایت، در تعارض با یک اصل عقلی و مذهبی است که اصل مقدم بر روایت ظن‌آور است؛ 3. احتمال دارد که آن جمله‌ای که بدن لرزان از ترس را بیان می‌کند، در واقع وصف حال هارون باشد نه امام.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 2 =
*****