چرا خدایی را که نمی‌بینم، بپرستم؟

19:04 - 1392/04/26
رهروان ولایت ـ در تعالیم ادیان الهی آمده است که خدا نه جسم دارد نه مکان دارد نه رنگ دارد و نه زمان دارد و غیره .... در این صورت از محدوده شناخت ما خارج می‌شود؛ چراکه اندام‌های شناسایی ما اعم از گوش و چشم و حس لامسه و...
کور خدابین

یکی از مهم ترین سوالاتی که ذهن هر انسانی را که با دین آشنا می شود را مشغول خود می‌کند آن است که چگونه به خدایی که نمی‌بینبم ایمان بیاوریم؟

در تعالیم ادیان الهی آمده است که خدا نه جسم دارد نه مکان دارد نه رنگ دارد و نه زمان دارد و غیره .... در این صورت از محدوده شناخت ما خارج می شود چرا که اندامهای شناسایی ما اعم از گوش و چشم و حس لامسه و... فقط محسوسات را میشناسند، و من خدایی که نمیشناسم را چطور بپرستم؟

این ایرادی است که علما و دانشمندان علوم طبیعی که با تجربه و حس سر و کار دارند بیشتر به آن مبتلا می شوند، چرا که آنها نیز ابزار شناخت را فقط در ابزار حسی می دانند، اما در جواب آنها باید گفت : آیا قبول ندارید که علوم طبیعی و حسی محدوده ای دارد؟ حتما می‌پذیرند محدوده علوم طبیعی و مادی موجودات مادی است، بنابراین چطور می شود چیزی که غیر محدود است را با ابزار محدود درک کرد؟ اساساً، خدا و موجودات ماوراء طبيعت از قلمرو علوم طبيعى خارجند و چيزى كه از طبيعت خارج باشد هرگز نبايد انتظار داشت كه با اسباب طبيعى درک شود، ماوراء طبيعت نامش با خود اوست و با مقياس علوم طبيعى قابل سنجش و محاسبه نيست‏، در علوم مختلف طبیعی هم همینطور است، برای هر رشته ابزار مخصوص همان رشته تعریف شده است و ابزار رشته دیگر بدرد این رشته نمیخورد، مثلا یک منجم نمیتواند با ابزار خود در مورد میکروب شناسی نظر دهد و یا یک میکروب شناس در مورد اقمار مشتری نظریه صادر کند! بلکه فقط می تواند سکوت کند و نفیا و اثباتا چیزی نگوید، عالم طبیعی درمورد ماوراء طبیعت همین وظیفه را دارد "سکوت کند" چون از حدود مطالعه او خارج است، نه اینکه رد کند.

چنانكه‏ «اگوست كنت» كه يكى از پايه‏ گذاران اصول فلسفه حسى است در كتابى به نام‏ «كلماتى در پيرامون فلسفه حسى» مى‏گويد: «چون ما از آغاز و انجام موجودات بی‏خبريم نمی توانيم وجود موجود سابق يا لاحقى را انكار كنيم، همچنانكه نمی توانيم آن را اثبات كنيم (دقت كنيد) خلاصه اينكه فلسفه حسى به واسطه جهل مطلق در اين قسمت از هرگونه اظهار نظرى خوددارى می كند، همينطور علوم فرعى، كه اساس فلسفه حسى است، بايد از قضاوت درباره آغاز و انجام موجودات خوددارى كند، يعنى علم و حكمت خدا؛ و وجود او را ما انكار نمى‏كنيم و بیطرفى خود را در ميان نفى و اثبات حفظ مى‏نمائيم»

اصولا خدایی که با ابزار حسی و طبیعی درک شود از نظر خدا پرستان خدا نیست. چرا که اساس عقايد خداپرستان جهان بر آن است كه خدا از ماده و عوارض ماده به كلى منزه است، و با هيچ يك از ابزارهاى مادى درك نمی شود. چرا که ماده منشا نقص است و خدای خداپرستان خدای عاری از هرگونه نقص است و کجا می شود خدای عاری از نقص را و خدای عاری از ماده را دید؟

بنابراين نبايد انتظار داشت، كه خالق موجودات جهان را زير ميكرسكپ، يا پشت تلسكوپ، در اعماق آسمانها ديد، اين انتظار نابجا و بی موردى است.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 0 =
*****