- کرونا با وجود تلخیهای فراوانی که در دنیا از خود به جا گذاشت، اما سبب شد تا دریچههایی از واقعیات پنهانشده به روی بشریت باز شود؛
واقعیتهایی که تا پیش از این، باور آن برای بسیاری، سخت و دشوار بود. اتفاقات متعددی که پس شیوع این بیماری خطرناک، در دنیا به وقوع پیوست، تا مدتها باید کانون توجهات افراد دقیق و متفکران دنیا باشد تا همهی بشریت از برکات معرفتی و شناختی آن بهرهمند شوند و برای ادامهی زندگی خود، مجهز به فکر و اندیشهی بهتری گردند.
حتما شما هم با این شرایط، مواجه شدهاید که وقتی اسم غرب و کشورهای غربی به گوش بعضی -از جمله برخی در داخل کشورمان- میرسید، موجی از حسرت و دلبستگی در روح و روان آنان پدید میآمد که حاکی از تصورات بسیار عالی از شرایط حاکم بر غرب بود. خیالاتی مثل سطح بالای زندگی عموم مردم، رفاه بسیار زیاد، امکانات فراوان و مدیریت قوی از جمله تصورات -یا بهتر بگوییم توهماتی بود- که فوراً به ذهن بعضی میآمد.
اما در ماجرای کرونا همه دیدند که حقیقت حاکم بر آمریکا و اروپا چه فاصلهی زیادی با تصورات و تخیلات دارد! ضعف شدید مدیریتی در مواجهه با کووید 19 یکی از نقاط ضعف دنیای غرب بود. با اینکه شیوع کرونا در اروپا و آمریکا مدتها بعد از شناسایی این ویروس به وقوع پیوست و فرصت کافی برای انجام تمهیدات لازم وجود داشت، اما همه دیدند که حتی در ابتداییترین امور مدیریت درمان نیز، چه صحنههایی از عجز و ناتوانی دولتهای غربی به وقوع پیوست! فقط به عنوان نمونه، در بعضی کشورها به دلیل عدم وجود تخت کافی، بیماران مجبور به بستری در راهروی بیمارستان شدند، فقدان لباس حفاظتی منجر به استفاده از کیسهی زباله توسط پزشکان و پرستاران شد که مرگ برخی از عوامل کادر درمان را در پی داشت.
در جنبهی اخلاق عمومی نیز جوامع غربی با شکست سنگینی مواجه شدند. سالها در گوش من و شما خوانده بودند که مردم کشورهای غربی درچه رتبه و درجهای از شخصیت و اخلاق و به اصطلاح چقدر نایس هستند! اما بروز بحرانی مثل کرونا تمام این دروغها را نقش بر آب کرد و نشان داد حتی برای دستمال توالت هم از درگیری و دعوا دریغ نکردند و در نهایت، چارهای جز سپردن تأمین امنیت دستمال توالت به پلیس، وجود نداشت! صحنههای غمانگیزی که از اشک یک پرستار انگلیسی و یک مادر آمریکایی -که به دلیل خالیشدن فروشگاه، امکان تهیهی مواد مورد نیاز را نداشتند- تنها گوشهای از اخلاق غربی بود که چشم جهانیان را خیره و مبهوت کرد. از طرف دیگر، برخی افراد غربی با خرید بیش از نیاز خود و انبارکردن آنها در خانه -و بدتر از همه- با نمایش افتخارآمیز آن در فضای مجازی، حقیقت اخلاق و روحیهی غربی را به معرض نمایش گذاشتند.
فلسفهی اجتماعی و ارزشهای حاکم بر نظامهای غربی نیز با یک رسوایی بینظیر و جهانی مواجه شد. وقتی اساس و بنیاد اجتماع بر پایهی پول و ثروت بنا شود و همهی معیارها با این ملاک سنجیده شود، نتیجه این میشود که برای درمان مبتلایان به کرونا فرق میگذارند و صراحتاً افراد سالخورده و معلولان ذهنی را از اولویت، خارج و راضی به مرگ آنان میشوند؛ چرا؟ چون این دسته از افراد فایدهی مالی و مادی برای اجتماعی با مختصات یک کشور غربی ندارند!
این نوشتار فقط به بیان برخی سرفصلهای رسوایی فضاحتبار غرب در ماجرای کرونا پرداخت و شرح و تفصیل آنها به فرصتی بسیار بیشتر نیاز دارد. حقیقت این است که ابهت و زیبایی دروغین غرب با ویروس کوچکی به نام کرونا فروریخت و اگر چه غربیها و غربگرایان سعی فراوانی برای ممانعت از توجه افکار عمومی دنیا به این موضوع میکنند، اما لازم است جزییات این افتضاحات تاریخی برای همه تشریح شود تا دیگر کسی به ورطهی فریب سرابی به نام «غرب» مبتلا نشود.