امام خمینی توانست هزاران روایت را که تنها در کتابخانهها خاک میخوردند را عملی و زنده کند.
عملکرد کلیسا در مغرب زمین سبب شد که بعد از قرون وسطی دین از جامعه حذف شده و تنها به عنوان عملی فردی مورد توجه قرار گیرد، از سوی دیگر در جوامع اسلامی نیز بعد از انحرافی که در صدر اسلام انجام گرفت، و تبلیغاتی که توسط خلفای بنی امیه و بنی العباس انجام شد، دین تنها در بُعد فردی مد نظر قرار گرفت به گونهای که تمام تلاش مسلمانان تنها در بُعد اقامه اعمال عبادی مانند نماز، روزه و .... صرف میشود.
اما در قرن بیستم با ظهور انقلاب اسلامی ایران یک بار دیگر، دین به عنوان نقشه سعادت فردی و اجتماعی انسان ظهور کرد و حکومتی به پرچمداری امام خمینی(ره) برپا شد که مدعی بود که دین نه تنها میتواند زندگی فردی انسان را سامان دهد، بلکه زندگی اجتماعی انسان را نیز آباد خواهد کرد.
این اندیشه امام خمینی(ره) برخواسته از آموزههایی بود که از ائمه اطهار(علیهمالسلام) برای جامعه شیعه به یادگار مانده و در کتاب علمای شیعه منعکس شده بود، ولی به خاطر همراهی نکردن مردم، تنها در گوشه کتابخانه خاک میخورد. رهبر کبیر انقلاب اسلامی با توجه به این سرمایه عظیم، به عملیاتی کردن دین در حوزه اجتماع برخواست و ساختمانی را بنا کرد که تئوریسینهای تمدن غرب که عربده مرگ خدا را سر میدادند و مدعی بودند که پایان قرن بیستم، پایان دین و گرایشهای دینی است، لب به اعتراف گشوده و اینگونه نگاشتند که «ظهور پدیده انقلاب ایران و ظهور افکار رهبر آن در جهان، تمایل به دین را دوباره در دلهای مردم سراسر جهان شعلهور ساخته است.»
امام در راه تحقق این هدف بزرگ با دو مانع روبرو بود یکی حکومت پهلوی و گروههایی که مدعی بودند که دین محدود به رفتارهای شخصی است. امام خمینی(ره) در بیانات خویش بارها به این دو مانع اشاره کرده و میفرمایند: «يكى از فحشهايى كه گاه [به] يك آخوند، مىگفتند: «سياسى» است .... ؛ ملا چه كار دارد به سياست.»
اُبهّت و جایگاه امام خمینی(ره) و مواضع صریح ایشان نسبت به این دو جریان و تلاشهایی که شاگردان ایشان مانند استاد مطهری برای تبیین صحیح از آموزههای اسلام انجام دادن به همراه علقه دینی مردم ایران به اسلام، سبب شد که این جریان در ابتدای انقلاب رو به ضعف رفته و مورد توجه قرار نگیرد.
اما بعد از گذشته چهار دهه از انقلاب، دوباره همین جریان با رویکرد و ادبیات جدید تلاش دارد که دین را از بستر جامعه حذف کرده و به این انقلاب که ماحصل خون هزاران شهید است ضربه وارد کند. این افراد در این رویکرد جدید خویش، ابتدا به انکار موفقیتهای چهل ساله انقلاب میپردازند تا به مردم القا کنند که حکومت دینی نمیتواند نیازهای جامعه را پاسخ دهد. از سوی دیگر برخی از جریانهای دینی نیز با مقایسه حال جمهوری اسلامی با حکومت مطلوب دینی از دیدگاه ائمه اطهار(علیهمالسلام)، به گونهای به مخاطب دیندار خویش تلقین میکنند که انقلاب به هیچکدام از اهداف دینی خویش دست نیافته است.
در دوران کنونی برای مبارزه با این جریان، لازم است که دو عمل انجام گیرد، اولی در بخش بینشی و علمی است که باید پیشرفتهای روز افزون جمهوری اسلامی ایران برای مردم بازگو شود، و دیگری توجه به این نکته که هدف جمهوری اسلامی، برپایی حکومت عدل علوی است که در حال طی کردن این مسیر است که با فراز و نشیبهایی نیز در طول این چهل سال همراه بوده است.
قسمت دیگر مبارزه با این جریان انحرافی، در بخش عمل باید انجام گیرد، به این گونه که نقطه ضعفهایی که در طی این چهل سال در جامعه وجود داشته است را اصلاح کنیم، همان گونه که امام خامنهای در بیانه گام دوم انقلاب به این موضوع اشاره کردند.
____________________________________
برای مطالعه بیشتر به این مطلب مراجعه کنید.