-فساد قلب راه را برای پذیرش حقایق سخت میکند.
چرا آن فرد به خود زنی و خودکشی دست زد؟
چرا آن فرد به همسر و فرزندش ظلم کرد؟
چرا آن فرد به بیت المال و حقوق عامه مردم دست درازی و خیانت میکند؟
اینها نمونه ای از سوالات است که روزانه بسیاری از افراد از خود یا اطرافیانشان پرس و جو میکنند و به گوش بسیاری از ما آشنا است؛ اما مهم آن است که ببینیم پاسخ این سوالات چیست و چرا برخی افراد دچار این لغزشها میشوند؟!
باید توجه داشت که رسیدن به سعادت و خوشبختی چه در زندگی فردی و چه خانوادگی و اجتماعی محصول عمل به بایدها و نبایدهایی است که همسو با فطرت بوده و بسیاری از آنها را میتوان با کنار گذاشتن حبّ و بغضهای شخصی و احساسی به دست آورد بایدها و نبایدهایی که در حقیقت وجودی انسان نهادینه شده و حقیقت انسانی تمام افراد با آن آشنا است چنانکه خداوند متعال به فطری بودن حقایق چنین اشاره میفرماید: «پس روي خود را متوجه قوانین و دستورات خالص پروردگار کن! اين فطرتي است که خداوند، انسانها را بر آن آفريده؛ دگرگوني در آفرينش الهي نيست؛ اين است آيين استوار؛ ولي اکثر مردم نميدانند!» [1]
منتها این بایدها و نبایدها و حقایق فطری گاهی به علت تعلّقات دنیایی یا غلبه برخی از احساسات، کم رنگ شده و نادیده گرفته میشوند و همین نادیده گرفته شدن اسبابی را برای تحقّق مشکلات فراهم میآورد، مشکلاتی که در تمام زمینهها میتواند انسان را زمینگیر کرده و از مسیر اخلاقمداری و سعادتمندی دور کند؛ البته در طول تاریخ منجیانی از جنس انسان، چه در قالب انبیاء و معصومین و چه در قالب انسانهای اندیشمند و حکیم بودند و هستند تا غبارهای ایجاد شده بر روی این حقایق فطری را کنار زده و راه درست را به انسان یادآوری کنند؛ که در مقابل این روشنگری، افراد بر اساس ظرفیتی که دارند و بر اساس میزان آلودگیای که در اثر تمایلات نفسانی و غیرحقیقی پیدا کردهاند متفاوت هستند و در مقابل کلام حقّ روشنگران واکنش نشان داده و به تبعیت یا مخالفت برخواهند خواست.
هستند افرادی که با اندک تلنگری به خود آمده و راه درست را در زندگی فردی و خانوادگی و اجتماعی پیاده ساخته و اشتباهات خود را جبران میکنند و به عهد و پیمان الهی خود وفادار شده و مصداقی میشوند برای این آیه شریفه که خداوند متعال میفرماید: «آرى، هر كه به پيمان خود (در تعهد به اجراى بایدها و نبایدهای فطری و دینی) وفا كرد، و (در همه امور زندگى) تقوا پيشه ساخت، (بداند كه) يقيناً خدا تقوا پيشگان را دوست دارد» [2]
و البته هستند افرادی که در مقابل پذیرش حق و راه و کلام درست، قلبشان سنگ شده و راه پذیرش حقیقت را بر خود بسته و مصداقی شدهاند برای این آیه شریفه که خداوند متعال میفرماید:
«ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَهِي كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَ إِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ وَ إِنَّ مِنْهَا لَمَا يشَّقَّقُ فَيخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ وَ إِنَّ مِنْهَا لَمَا يهْبِطُ مِنْ خَشْيةِ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (بقره/ 74) سپس دلهاي شما بعد از اين واقعه سخت شد؛ همچون سنگ، يا سختتر! چرا که پارهاي از سنگها ميشکافد، و از آن نهرها جاري ميشود؛ و پارهاي از آنها شکاف برميدارد ، و آب از آن تراوش ميکند؛ و پارهاي از خوف خدا (از فراز کوه) به زير ميافتد؛ (اما دلهاي شما، نه از خوف خدا ميتپد، و نه سرچشمه علم و دانش و عواطف انساني است!) و خداوند از اعمال شما غافل نيست»
که این علتی ندارد مگر بخاطر همان فاسد شدن قلب و تیرگیای که حاکم بر روح و جانشان شده است و کار را به جایی میرساند که دلسوزی نصحیت کنندگان دیگر در آنها اثر نمیگذارد، نکتهای که به زیبایی امام هادی (علیه السلام) به آن اشاره داشته و میفرمایند: «حکمت و معرفت در دلهای فاسد اثر ندارد.»
و طبیعی است کسی که وجود خود را فاسد کرده و وجودش خالی از حکمت و حقایق شده باشد، نمیتواند حقوقی که نسبت به خود و اطرافیانش بر عهدهاش است را به درستی انجام دهد و نتیجه آن میشود که نباید شود؛ البته این مطلب به آن معنا نیست که راه رسیدن به حقیقت برای چنین افرادی برای همیشه بسته شده و این افراد امکان سعادتمندی را دیگر نداشته باشند بلکه حکایت از لزوم تحوّل و اقدامات اساسیتری در وجود آنان است که با مراقبت و تلاش بیشتری باید همراه شود تا فساد و تیرگی حاکم بر قلب و جانشان برطرف شود؛ اما اصل این مطلب که پذیرش حق و تبعیت از آن مشروط است به صفا و پاکی قلب و روح حقیقتی است انکار ناشدنی که قبل از آلودگی و نابودیاش باید از آن به دستور قرآن کریم مراقبت کرد تا این گوهر ناب دچار تیرگی و نابودی قرار نگیرد.
نویسنده: طاهر قلیزاده محمدی
پینوشت:
[1] «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيمُ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يعْلَمُونَ» (روم/ 30)
[2] «بَلَى مَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ وَ اتَّقَى فَإِنَّ اللَّهَ يحِبُّ الْمُتَّقِينَ» (آل عمران/ 76)
[3] «ألحِکمَةُ لاتَنجَعُ فِی الطِّباعِ الفاسِدَةِ» بحارالانوار، ج ۷5، ص ۳۷۰
فاسد شدن قلب و تیرگی که حاکم بر روح و جان شده، کار را به جایی میرساند که دلسوزی نصحیتکنندگان دیگر در آنها اثر نمیگذارد، نکتهای که به زیبایی امام هادی(ع) به آن اشاره داشته است: «حکمت و معرفت در دلهای فاسد اثر ندارد.»