شناخت حرکات حسینی با شاخصه‌های قیام عاشورا

23:26 - 1399/06/02

حرکت امام حسین(ع) شاخصه‌هایی دارد که به وسیله آنها می‌توان تمام حرکات حسینی تاریخ را شناخت

امام حسین علیه السلام

سرآغاز تاریخ بشر با مقابله حق و باطل با یکدیگر گره خورده است به گونه‌ای که می‌توان ادعا کرد که زندگی انسان از ابتدای خلقت تا پایان دنیای مادی در گرو این مبارزه دائمی است آنچنان که نمی‌توان لحظه‌ای از زندگی یک فرد را مشاهده کرد که خالی از این کارزار نباشد، به همین خاطر انسان در سرتاسر زندگی خویش یا در جبهه حق تکاپو می‌کند یا اینکه با شیطان دم خور شده و در مسیر وی حرکت می‌کند.

نمونه آشکار از نبرد حق و باطل را می‌توان در واقعه کربلا دید، آنجا که امام حسین(علیه‌السلام) با اصحاب و اهل بیت خویش در مقابل سرسلسله شیاطین دوران خویش ایستاده و پرچم حقمداری و توحید را علم می‌کند. این حرکت امام حسین(علیه‌السلام) شاخصه‌هایی دارد که می‌توان به وسیله آن جریانات حق محور را در طول تاریخ شناسایی کرد و به حمایت از آنها پرداخت، از این‌رو در ادامه تلاش می‌کنیم که مهم‌ترین این شاخصه‌ها را بیان کنیم.

الف: عدم بهره‌مندی از ابزار باطل برای رسیدن به حق

اولین و مهم‌ترین شاخص حرکت امام حسین(علیه‌السلام) این است که آن حضرت هیچگاه تلاش نکردند که از ابزارهای ناحق برای هدف مقدس خویش بهره ببرند، این موضوع که در سیره معصومین(علیهم‌السلام) قبل از ایشان نیز وجود داشته است، در واقعه کربلا مانند خورشیدی درخشان می‌درخشد به گونه‌ای که آن حضرت در آغاز حرکت خویش از مکه خطاب به همراهان‌شان، نتیجه قیام را از ابتداء بیان می‌کند تا کسی به امید رسیدن به جا و مقام با ایشان همراه نشود و این‌گونه می‌فرماید: «پایان این حرکت، مرگ است.... گویا می‏بینم که من را قطعه‌‏قطعه می‏کنند. شرح ماجرا را می‏گوید ... هر کسی می‏خواهد کشته شود، هر کس می‏خواهد خون قلبش را در راه ما بدهد و با خدا ملاقات کند، با من بیاید.»[1]

 یا در جریان خبر شهادت مسلم بن عقیل و هانی آن حضرت بدون اینکه بخواهد کسی را فریب دهد خطاب به یاران خویش این گونه می‌فرماید: «خبر تکان‏‌دهنده‏‌ای به ما رسیده است. خبر رسید که مسلم بن عقیل و هانی بن عروه و عبدالله بن یقطر شهید شده‌اند هر کسی می‏خواهد برود، برود هر یک از شما که بخواهد، در برگشتن کاملاً آزاد است و از سوی من حقّی به گردنش نیست.»[2]

حتی در آخرین شب قیام امام حسین(علیه‌السلام) نیز آن حضرت تلاش نمی‌کند که همراهان خویش را با فریب با خود همراه سازد، بلکه آن حضرت به صراحت با ایشان سخن گفته و بیعت خویش را از گردن ایشان بر می‌دارد، این در حالی است که آن حضرت می‌توانست در جای جای حرکت خویش به فریب مردم بپردازد و این گونه ایشان را با خود همراه سازد آنچنان که جریان مقابل آن حضرت با ابزارهای باطل خویش این کار را انجام داد.

ب: حرکت گروهی و دسته جمعی

دومین ویژگی مهم حرکت حضرت اباعبدالله الحسین(علیه‌السلام) این است که آن حضرت در طول حرکت خویش تلاش می‌کرد که  افراد مختلف را با خویش همراه سازد، به این معنا که قیام امام حسین(علیه‌السلام) یک حرکت دسته جمعی و سازنده برای رشد و تعالی انسان‌هایی بود که در مسیر حرکت آن حضرت قرار می‌گرفتند، به همین خاطر در سپاه امام حسین(علیه‌السلام) افراد مختلف حضور داشتند از وهب مسیحی گرفته تا زهیر عثمانی مسلک، از جون سیاه پوست گرفته تا حبیب بن مظاهر و....

این ویژگی حرکت امام حسین(علیه‌السلام) سبب شد که آن حضرت حتی کسانی را که می‌دانست با وی مخالف هستند دعوت به مسیر صحیح و حق بکند به عنوان نمونه، آن حضرت در مسیر حرکت خویش با عبیدالله بن حر جعفی برخورد کرد ــ که یکی از افرادی بود که در جنگ صفین بر علیه امیرالمؤمنین امام علی(علیه‌السلام) جنگیده بود ــ  و از وی خواست که با ایشان همراه شود تا در قیامت از شفاعت رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) بهره‌مند شود ولی عبیدالله در پاسخ این گونه گفت: «یابن رسول الله، اگر به یاری تو آیم، همان اول کار، پیش روی تو کشته می‌شوم، و نفس من به مرگ راضی نیست، ولی این اسب مرا بگیر، به خدا قسم تاکنون هیچ سواری با آن در طلب چیزی نرفته مگر اینکه به آن رسیده و هیچکس در طلب من نیامده مگر اینکه از او سبقت گرفته و نجات یافته‌ام.» آن حضرت بعد از شنیدن پاسخ خویش، نکته مهمی را به عبیدالله تذکر دادند تا حدأقل اگر در مسیر سعادت ابدی قرار نگرفت در راه شقاوت ابدی نیز قرار نگیرد، از این‌رو خطاب به ایشان این گونه گفت:«نه حاجت به تو دارم و نه به اسب تو «مَا كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدًا[کهف/51]ما گمراهان را به یاری خود نمی‌طلبیم». اما از اینجا بگریز و برو! نه با ما باش و نه بر ما! زیرا اگر کسی صدای استغاثه ما را بشنود و اجابت نکند، خداوند او را به رو در آتش جهنم می‌اندازد و هلاک می‌شود.»[3] گرچه عبیدالله بن حر جعفی  به ندای امام زمان خویش لبیک نگفت ولی برخی افراد دیگر نیز بودند که به این ندا، لبیک گفتند که به عنوان نمونه می‌توان از زهیر بن قین یاد کرد که با وجود مسلک عثمان، زمانی که با امام ملاقات کرد متحول شده و تا پای جان در رکاب آن حضرت جنگید.

پای بندی امام حسین(علیه‌السلام) به این شاخصه سبب شد که افراد متعددی مانند جُوين بن مالك تميمى، حارث بن امرء القيس كندى، نعمان بن عمرو الراسبى و... از سپاه عمر سعد جدا شده و به آن حضرت بپیوندند حتی آن حضرت در آخرین لحظات نبرد عاشورا نیز تلاش می‌کند به هر نحوی شده است گروهی را از شقاوت نجات دهد به همین خاطر فرزند شش ماهه خویش را به بهانه طلب آب بر دست می‌گیرد و سپاه کوفه را خطاب قرار می‌دهد تا مگر حدأقل یک نفر را متحول کرده و از نگونبختی نجات دهد.

با توجه به این دو شاخصه انسان می‌تواند خویشتن را مورد ارزیابی قرار دهد تا ببیند که چه مقدار در مسیر امام حسین(علیه‌السلام) حرکت کرده است و آیا در زندگی خویش عاشوائی زندگی می‌کند یا اینکه تنها نامی از آن امام همام را به همراه خویش یدک می‌کشد!؟ اگر فردی حسینی زندگی کرده باشد، نه تنها برای زندگی عادی خویش از فریب و ریا و .... بهره نمی‌برد بلکه حتی برای هدف‌های مقدس نیز چنین کاری را انجام نخواهد داد از سوی دیگر نه تنها به رشد و تعالی خویش اندیشه می‌کند بلکه تلاش میکند زن و فرزند و اطرافیان خویش را نیز رشد دهد یا حدأقل مانند امام حسین(علیه‌السلام) از سقوط ایشان جلوگیری کند.

با این دو ویژگی حرکت امام حسین(علیه‌السلام) حتی می‌توان جریانات مختلف اجتماعی را نیز مورد تحلیل و واکاوی قرار داد تا مقدار پایبندی آنها را به اسلام مشاهده کرد، به عنوان نمونه، اگر فردی مدعی این باشد که می‌خواهد هدایت جامعه را به عهده بگیرد چه در غالب ریاست جمهوری، وزارت، نماینده مجلس و ... ولی برای رسیدن به این حرکت از دروغ، فریب، تخریب حریف و .... بهره ببرد، نشان می‌دهد که این فرد یا به اصول اولیه اسلام آشنایی ندارد یا می‌خواهد از اعتقادات و باورهای مردم برای منافع خویش بهره ببرد، که در هر دو صورت صلاحیت این منصب را نخواهد داشت و اگر به جاه و مقامی نیز دست یابد تلاش می‌کند که بیشترین منفعت را به خود و اطرافیانش برساند و متاسفانه نمونه‌هایی از این گونه جریانات در طول تاریخ اسلام و انقلاب وجود داشته و دارند از ابن‌زیادها گرفته تا بنی‌صدرها که با افزایش بصیرت می‌توان راه نفوذ را بر آنها بست.

ــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی‌نوشت
[1]. بحار الأنوار،علامه مجلسی، دار إحياء التراث العربي‏، بيروت، ج‏44، ص: 366
[2]. البداية و النهاية، أبو الفداء اسماعيل بن عمر بن كثير الدمشقى (م 774)، بيروت، دار الفكر، ج‏8،ص:169
[3]. الفتوح، ابن اعثم الکوفی، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالأضواء، چاپ اول، ۱۹۹۱م،ج5،ص74

نمونه آشکار از نبرد حق و باطل را می‌توان در واقعه کربلا دید، آنجا که امام حسین(علیه‌السلام) با اصحاب و اهل بیت خویش در مقابل سرسلسله شیاطین دوران خویش ایستاده و پرچم حقمداری و توحید را علم می‌کند. این حرکت امام حسین(علیه‌السلام) شاخصه‌هایی دارد که می‌توان به وسیله آن جریانات حق محور را در طول تاریخ شناسایی کرد و به حمایت از آنها پرداخت.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
15 + 2 =
*****