یکی از اهداف مهم قیام امام حسین(علیهالسلام) برپایی حکومت اسلامی بود.
امام حسین(علیهالسلام) در قیامی که بر علیه یزید انجام داد اهداف مختلفی را مد نظر داشت که برخی از آنها به ثمره نشست و برخی دیگر به خاطر همراهی نکردن کوفیان به نتیجه نرسید ولی با این وجود میتوان از آنها به عنوان یکی از مقاصد مقدس حرکت امام حسین(علیهالسلام) یاد کرد.
یکی از اهداف مهم قیام حضرت سید الشهداء(علیهالسلام) برپایی حکومت اسلامی بر محوریت امامت بود، که متأسفانه به خاطر بیعت شکنی کوفیان این غرض حضرت تحقق پیدا نکرد، هدفی که در آن حضرت تلاش داشت انحرافی را که در جامعه اسلامی بعد از پیامبراکرم(صلیاللهعلیهوآله) به وقوع پیوسته بود اصلاح کند و جامعه را بر محور حاکمیت توحید سوق دهد، موضوعی که بعد از شهادت این امام بزرگوار توسط امامان بعدی نیز مورد پیگیری قرار گرفت، ولی هر بار که این تلاشها میخواست به ثمره بنشیند، حاکمان سفاک اموی و عباسی، امام را به شهادت میرساندن و امام بعدی دوباره در این مسیر گام مینهاد تا این هدف مهم را به سرانجام برساند.[1]
قرائن و شواهد متعددی وجود دارد که نشان میدهد که قیام اباعبدالله الحسین(علیهالسلام)، حرکتی برای برپایی حکومت بود که در ادامه به برخی از آنها اشاره میکنیم:
الف: از سوی کوفیان نامههای متعددی برای امام حسین(علیهالسلام) فرستاده شده است که حدود 12 هزار نفر آنها را امضا کردهاند[2]، این افراد در متن نامههای خویش از امام حسین(علیهالسلام) درخواست میکنند که خلافت را بر عهده بگیرند، از اینرو پاسخ امام به درخواست این افراد، به معنای پذیرش خلافت و برپایی حکومت است، در ادامه به یکی از این نامهها اشاره میکنیم:
«بسم اللّه الرحمن الرحیم، به حسین بن علی از سلیمان بن صرد، مسیب بن نجبه، رفاعة بن شداد، حبیب بن مظاهر و شیعیان او از مؤمنان و مسلمانان کوفه.... امّا بعد، سپاس خدایی را که دشمنِ ستمکار و سرکشِ تو را در هم شکست؛ آن که بر این امّت حمله کرد و خلافت را به یغما برد و اموال امت را غصب کرد و بدون رضایت آنان فرمانرواییشان را به دست گرفت. آنگاه نیکانِ آنان را کشت و اشرار را باقی گذاشت و مال خدا را میان ستمکاران و ثروتمندان قرار داد. .... همانا ما پیشوایی نداریم؛ پس به سوی ما بیا، شاید که خداوند ما را به وسیله تو بر گرد حق جمع آورد...»[3]
ب: موضوعی دیگری که نشان میدهد حرکت امام حسین(علیهالسلام) برای گرفتن خلافت بود، متن نامههای، امام به مردم بصره و کوفه است که توسط سلیمان بن رزین و مسلم بن عقیل به دست آنها رسانده است، متن این نامهها به خوبی نشان میدهد که امام بعد از مرگ معاویه تصمیم داشته است که حکومت را در دست بگیرد. ایشان در نامهای که به مردم کوفه نوشته است این گونه میفرماید:
«اما بعد، خداوند محمد را بر خلقش برگزید و او را به نبوت خویش گرامی داشت و برای رسالتش اختیار کرد. سپس خداوند (روح) او را گرفت، در حالی که او خیرخواه بندگان خدا بود و رسالت او را (به مردم) رسانید؛ و ما اهل و اولاد و جانشینان او هستیم؛ و از همه مردم به جایگاهی که در میان مردم داشت، سزاوارتریم، ولی قوم ما برای رسیدن به آن جایگاه بر ما سبقت گرفتند و ما به آن گردن نهادیم، زیرا ما تفرقه را ناخوش و عافیت و همدلی را دوست داشتیم. ولی در عین حال ما خود میدانیم که ما بر آن حقی که شایسته ماست، از کسانی که آن را در دست گرفتهاند، سزاوارتریم... من فرستاده خود را با این نامه به سوی شما فرستادم. من شما را به کتاب خدا و سنت پیامبر، دعوت میکنم، چرا که سنت مرده و بدعت زنده شده است. پس اگر گفتارم را بشنوید و فرمانم را اطاعت کنید شما را به راه رشد هدایت میکنم. والسلام علیکم و رحمه الله.»[4]
ج: علاوه بر متن نامههای امام حسین(علیهالسلام)، خود فرستادن سفیر از سوی آن حضرت برای گرفتن بیعت شاهدی مستحکم برای گرفتن خلافت است، آنچنان که امام، زمان فرستادن مسلم بن عقیل به کوفه این گونه میفرماید: «(چون به کوفه رسیدی) مردم را به پیروی از من دعوت کن و آنان را از حمایت آل ابیسفیان بازدار. اگر مردم متّفقا بیعت کردند، مرا با خبر ساز تا برابر آن عمل کنم.»[5]
د: امام حسین(علیهالسلام) در برخوردی که با لشکریان حر داشته است، به حقانیت خویش برای حاکمیت جامعه اسلامی اشاره کرده و میفرماید: «ای مردم! من فرزند دختر رسول خدایم و ما به ولایت این امور بر شما از این مدعیان دروغین سزاوارتریم.»[6]
علاوه بر این قرائن که حکایت از تلاش حضرت سیدالشهداء(علیهمالسلام) برای در دست گرفتن خلافت دارد، نکته دیگری نیز تأیید کننده این مطلب است و آن اهداف دیگر است که آن حضرت در بیانات خویش به آن اشاره کرده است که بالاترین مراتب این اهداف در ذیل برپایی حکومت اسلامی شکل میگیرد به عنوان نمونه، امام حسین(علیهالسلام) یکی از اهداف مهم قیام خویش را اصلاح امت پیامبر اسلام(صلیاللهعلیهوآله) و انجام امر به معروف بیان میکند و میفرماید: «من فقط برای اصلاح در امت جدم به پا خاستم، میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم»[7]. با تحلیل این فراز از سخنان آن حضرت به این نکته دست مییابیم که بالاترین انحرافی که در امت بعد از رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) اتفاق افتاد غصب خلافت در سقیفه بود موضوعی که بعد از گذشت زمان سبب شد که انحراف در جامعه اسلامی به قدری زیاد شود که فردی فاسد مانند یزید بن معاویه بر مسند جانشینی پیامبر اسلام(صلیاللهعلیهوآله) تکیه زند، به همین خاطر اگر امت پیامبر میخواست دوباره به مسیر صحیح خویش برگردد چاره نبود جز اینکه خلافت به دست کسی برسد که از سوی پیامبر اسلام مشخص شده بود و گرنه هر تلاشی برای اصلاح جامعه تنها میتوانست به مدت کوتاهی شکل بگیرد و دوباره جامعه توسط حاکمان فاسد به مسیر گذشته خویش باز گردد. مقام معظم رهبری در تحلیل این موضوع این گونه میفرمایند: «خروج امام حسین(علیهالسلام) برای امر به معروف و نهی از منکر است، امر به معروف مصداق اتم و اکملش امر به ایجاد یک جامعه اسلامی، یک حکومت اسلامی است و نهی از منکر، مصداق اتم و اکملش نهی از منکر وجود یک جامعه طاغوتی است.»[8]
برپایی حکومت بر محور امامت میتوانست تمام اهداف قیام عاشورا را به صورت کامل تحقق بخشد ولی متأسفانه به خاطر همراهی نکردن مردم، این هدف مهم تحقق پیدا نکرد، از اینرو برخی این هدف را نادیده گرفته و آن را انکار میکنند و برای رد آن به علم امام نسبت به شهادت خویش در کربلا اشاره میکنند. در حالی که این موضوع مربوط به علم غیب آن حضرت است و آن حضرت هیچ وظیفهای در مقابل این علم غیب ندارد، بلکه تنها برای اتمام حجت پیروان خویش از آن بهره میبرد.
در توضیح این مطلب لازم است به این نکته اشاره کنیم که ائمه اطهار(علیهمالسلام) دو نوع علم دارند، یکی علم غیب است که خدای متعال برای هدایت بشر به ایشان داده است و براساس آن هرگاه ایشان بخواهند میتوانند به هر چیزی به اذن الهی علم پیدا کنند و دیگر علم ظاهری است که مانند انسانهای معمولی از حوادث مختلف برای ایشان شکل میگیرد. معصومین(علیهمالسلام) موظف هستند که بر اساس علم ظاهری خویش با دیگران برخورد کنند نه با علم غیب.[9]
از اینرو آن حضرت براساس علم ظاهری خویش موظف است که از مکه به سوی کوفه حرکت کرده و تشکیل حکومت بدهد گرچه با علم غیب خویش میداند که این حرکت به خاطر همراهی نکردن کوفیان تحقق پیدا نمیکند ولی این علم غیب برای ایشان تکلیف آور نیست.
اکنون که آشکار شد که هدف حرکت امام حسین(علیهالسلام) تشکیل حکومت اسلامی بوده است به خوبی میتوان جایگاه و اهمیت انقلاب اسلامی را درک کرد و اینکه برپایی حکومت اسلامی توسط امام خمینی(ره) در سال 57 ، در حقیقت تحقق بخشی به یکی از اهداف مهم عاشورا بود، هدفی که در آن سالها به خاطر همراهی مردم کوفه تحقق پیدا نکرد ولی با همراهی مردم مسلمان ایران این حرکت بر محور ولایت فقیه شکل گرفت، از اینرو هر تلاشی برای سرافرازی انقلاب اسلامی در واقع لبیکی است بر عاشورای حسینی، و هر خیانتی به این انقلاب حرکت در مسیر سپاهیان کوفه.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پینوشت
[1]. امام خامنهای در کتاب انسان 250 ساله خویش به تبیین و جایگاه هر کدام از ائمه معصومین(علیهالسلام) درباره این موضوع پرداختهاند.
[2]. سید ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، تحقیق فارس حسّون، تهران، دارالاسوه، چاپ چهارم، ۱۳۸۳ش،ص۳۵.
[3]. مفید، الإرشاد، قم، انتشارات کنگره جهانی شیخ مفید، ۱۴۱۳ق،ج۲، ص۳۷-۳۹.
[4]. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۳۵۷.
[5]. الفتوح، أبو محمد أحمد بن اعثم الكوفى (م 314)، تحقيق على شيرى، بيروت، دارالأضواء، ط الأولى،ج5،ص31.
[6]. همان،ج5،ص78.
[7]. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحارالانوار، دار إحياء التراث العربي،ج4،ص329.
[8]. سخنان رهبری، 12/10/1386.
[9]. مثل علم غیب مانند ماشین اداره است که تنها با اذن قانون و در راستای اهداف اداره میتوان از آن استفاده کرد ولی علم ظاهری مانند ماشین شخصی است که انسان میتوان هر زمان که خودش علاقهمند بود از آن استفاده کند.
برپایی حکومت بر محور امامت میتوانست تمام اهداف قیام عاشورا را به صورت کامل تحقق بخشد ولی متأسفانه به خاطر همراهی نکردن مردم، این هدف مهم تحقق پیدا نکرد، از اینرو برخی این هدف را نادیده گرفته و آن را انکار میکنند و برای رد آن به علم امام نسبت به شهادت خویش در کربلا اشاره میکنند. در حالی که این موضوع مربوط به علم غیب آن حضرت است و آن حضرت هیچ وظیفهای در مقابل این علم غیب ندارد.