-در کنار توجه به غم و اندوه هایی که در واقعه کربلا وجود دارد نباید از درسهای عاشقانه موجود در این حادثه تاریخی غافل شد.
واقعه کربلا را میتوان از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار داد، واقعه ای که تقابل حق و باطل را به همراه داشت، واقعه ای که در آن سبط رسول خدا به همراه نوامیسشان در کنار تعداد محدودی از یاران خود در مقابل خیل عظیمی از حرامیان قرار گرفتند و شد آنچه که نباید میشد؛ اما در این بین نباید نادیده گرفت نکات آموزنده و عاشقانه ای را که در این حادثه صورت گرفت.
نباید به سادگی عبور کرد از کنار عشق و علاقه ای که در سپاه سید و سالار شهیدان موج می زد، از کنار وفاداری و محبت و اخلاق مداری ای که بین لشکریان حضرت حاکم بود و نباید غافل شد از محبت و دلسوزی متقابلی که بین امام و همسر و فرزندان شان وجود داشت.
عشق و علاقه ای که نشأت گرفته از تربیتی صحیح و وفادارانه بود و در اعماق وجود عاشورائیان مشاهده میشد. محبتی که طوفان حوادث نتوانست آنرا متزلزل و حتی از آن بکاهد و یا در طول زمان آن را سرد کند. [1]
محبتی که در جای جای واقعه کربلا و گفتگوهای رد و بدل شده بین اصحاب و امام زمانشان و جانفشانی هایی که در کارزار عمل داشتند میتوان شاهد بود.
احترام و ادبی که حضرت برای یاران و همسر و فرزندانشان قائل بودند و عشق و اطاعت پذیری ای که آنان نسبت به معشوق خود حسین بن علی قائل بودند را نمیتوان جای دیگری دید!
چگونه میتوان از عشق همسرانه و مادرانه ای که حضرت رباب نسبت به امام حسین علیه السلام و حضرت علی اصغر داشتند بی توجه و بی تامّل عبور کرد، و از خود نپرسید واقعا چه عشق و علاقه ای در وجود این بانو وجود داشت که علی رغم گذشت سالیان سال نتوانست آنچه که گذشت را فراموش کند؟
همان ربابی که در مجلس عبيدا... بن زياد سر مقدس امام را در آغوش گرفت و شعري خواند بدين مضمون:
«حسين جان فراموش نمي كنم آن نيزه هائي را كه بر بدنت وارد ساختند و فراموش نمي كنم كه دشمنان جنازه پاره پاره تو را روي خاك گرم كربلا گذاشتند».[2]
و یا چگونه میتوان نادیده گرفت بانویی به نام امّ البنین را که علی رغم شهادت پسران رشیدش، مدام از حسین بن علی (علیهم السلام) یاد میکرد!
و نمونه های متعدد دیگری از این جنس عشق و علاقه که تنها حکایت گر حکومت مهر و محبت سالار شهیدان بر قلوب اهل بیت و یاران و دلدادگانشان خواهد داشت.
مهر و محبتی که می توان آن را از اهداف و معیارهای اصلی ایمان دانست، همان عشق و علاقه ای که پیوسته معصومین به آن تاکید داشتند و می فرمودند: «هَلِ الدِّينُ إِلَّا الْحُبُّ » [3] و حقیقتا آیا دینداری چیزی غیر از حبّ و عشق ورزیدن به حقیقت و پاکی و خوبیها میتواند باشد؟!
نویسنده: طاهر قلیزاده محمدی
پینوشت:
[1] «عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع قَالَ نَظَرَ النَّبِيُّ ص إِلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ع وَ هُوَ مُقْبِلٌ فَأَجْلَسَهُ فِي حِجْرِهِ وَ قَالَ إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ حَرَارَةً فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لَا تَبْرُدُ أَبَداً ثُمَّ قَالَ ع بِأَبِي قَتِيلُ كُلِّ عَبْرَةٍ قِيلَ وَ مَا قَتِيلُ كُلِّ عَبْرَةٍ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ لَا يَذْكُرُهُ مُؤْمِنٌ إِلَّا بَكَى؛ امام باقر عليه السلام فرمودند: پيامبر (ص) به امام حسين عليه السلام نگاه كردند در حاليكه او به سمت ايشان می آمدند، پس ايشان امام حسين عليه السلام را در دامان خود نشانيدند و فرمودند: پدرم فداي كشته و اشك بشود؛ از امام باقر در ادامه سوال شد که منظور پیامبر از كشته و اشك كيست؟ فرمودند همان که هيچ مومنی او را ياد نمی كند مگر اينكه گريه كند از برای او». (مستدرك الوسائل ج ۱۰ ص ۳۱۸)
[2] واحُسینا فلا نسیتُ حُسیْنا ::: اقْصدتْهُ اسِنّهُ الادْعِیاء ::: غادروهُ بِکرْبلاء صریعا ::: لا سقی اللّهُ جانِبیْ کرْبلاء [منتهي الآمال، ص 414، و ریاحين الشريعه، ج3، ص313]
[3] وسائل الشيعه، ج: 16، ص: 171