وجود بشارت به پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) در تورات و انجیل، نشانه حقانیت اسلام است.
خداوند متعال انسان را آفرید و به او عقل و شعور و قدرت انتخاب داد تا بتواند مسیر زندگی خود را انتخاب کرده و بر مدار خوبیها حرکت کند یا بر مدار بدیها؛ سپس برای اینکه بتواند صراط مستقیم را به درستی انتخاب کند، پیامبرانی را فرستاد تا او را کمک کنند و راه درست و دستورات الهی را به او نشان دهند. لذا هیچ قوم و قبیلهای نبوده مگر اینکه خداوند در میان آنها پیامبری مبعوث کرد تا پیام الهی را به بندگان او برساند.
حدود 1450 سال پیش خداوند متعال بر بشر منت گذاشت و آخرین سفیر و بالاترین پیامبر و اشرف مخلوقات و علت خلقت هستی حضرت محمد مصطفی(صلیاللهعلیهوآله) را بر بشر ارزانی داشت تا در شعاع نور او جهانیان هدایت یافته و به سرمنزل هستی و کمال نهایی انسان نائل آیند. با اینکه خداوند سبحان نعمتهای بسیاری به بشر داد و پیامبران زیادی فرستاد تا بشر را هدایت کنند، اما برای هیچ کدام از آنها بر بشر منت نگذاشت، اما برای فرستادن آخرین سفیر خود برای بشریت بر او منت گذاشت و فرمود: «لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِن كَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُّبِينٍ [آل عمران/164] خداوند بر مؤ منان منت نهاد (نعمت بزرگی بخشيد) هنگامیكه در ميان آنها، پيامبری از جنس خودشان برانگيخت؛ كه آيات او را بر آنها بخواند، و كتاب و حكمت به آنها بياموزد؛ اگر چه پيش از آن، در گمراهی آشكار بودند» یعنی پیامبر عظیم الشان اسلام از تمام نعمتها و از تمام هستی بالاتر است.
آری او چنان بزرگ بود که خداوند در شان او فرمود: «لَوْلَاكَ مَا خَلَقْتُ الْأَفْلَاكِ: اگر تو را خلق نمیکردم، افلاک(همه هستی) را خلق نمیکردم»[1] یعنی غایت و هدف خداوند متعال از خلقت همه هستی و تمام مخلوقات، وجود نازنین پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) است. اوست که محور هستی و بزرگتر از عالم و آدم است. جایگاه معنوی او به حدی بالاست که خداوند متعال در رابطه با مقام معنوی او فرمود: «فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَىٰ [نجم/9] پس [فاصله اش با پیامبر] به اندازه فاصله دو کمان گشت یا نزدیک تر شد» یعنی از همه کس و همه چیز به خداوند متعال نزدیکتر است و قرب معنوی بیشتری دارد.
یکی از ادله اثبات پیامبری پیامبر عظیم الشان اسلام(صلیاللهعلیهوآله)، بشارتهایی بود که در کتاب تورات و انجیل از زبان حضرت موسی و حضرت عیسی(علیهماالسلام)- به عنوان دو پیامبر اولو العزم و بزرگ الهی- بیان شده بود. بشارتهایی که باعث شد بسیاری از مسیحیان و یهودیان صدر اسلام که تعصب و لجاجتی نداشتند به اسلام گرویده و مسلمان شوند. قرآن در این رابطه میفرماید: «الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ [بقره/146] اهل کتاب، پیامبر اسلام را [بر اساس اوصافش که در تورات و انجیل خواندهاند] می شناسند، به گونهای که پسران خود را میشناسند» یعنی آنان به خوبی پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) را میشناختند همچنانکه فرزندان خود را میشناختند یعنی با خصوصیات و ویژگیهای منحصر به فرد او را میشناختند.
موید این سخن برخورد بحیرای راهب است که بزرگ مسیحیان بُصری بود و در یک نگاه حضرت را شناخت و سفارش او را به ابوطالب کرد و گفت او پیامبر آخر الزمان است و بسیار مواظب او باش، این قضیه در حالی رخ داد که پیامبر اکرم تنها 8 سال داشت، یعنی در 8 سالگی بحیرا او را شناخت و به پیامبری او اذعان کرد.[2]
اما متاسفانه برخی از علمای یهود و نصاری با توجه به تعصب و لجاجت و جاهطلبی که داشتند با حضرت مخالفت کرده و پیامبری او را انکار کردند. اما این مساله همیشه در طول تاریخ مورد توجه بوده و هر ازچندگاهی یکی از علمای مسیحی به اسلام گرویده است. اخیرا نیز یکی از کشیشان مطرح آمریکا به نام «شيخ يوسف استيس» به حقانیت اسلام اعتراف کرد و مسلمان شد، او در شهر اسكندريه (الكساندريا) در ايالت ورجينيا، نزديك واشنگتن سكونت دارد. او اصالتا از ايالت تگزاس است، وی بعد از مسلمان شدن، شب و روز برای نشر و پخش دين اسلام در تلاش است و برای سربلندی آن از هيچ كوششی دريغ نمیكند.[3]
چند سال قبل نیز یکی از کشیشان مطرح مسیحی که ایرانی هم بود، به اسلام گروید و دین اسلام را پذیرفت و به نشر و تبلیغ آن پرداخت. نام او استاد «عبدالاحد داود» بود، وی در سال ۱۸۶۷ در ارومیه (ایران) متولد شد، تحصیلات مقدماتی خود را در این شهر گذراند و بعدها در خارج از ایران به دریافت درجه علمی بی دی (لیسانس الهیات) مفتخر شد. مدت سه سال عضو فعال هیئت آموزشی میسیون اسقف اعظم کانتربوری در میان عیسویان آسوری (نسطوری) بود. در سال ۱۸۹۲ کاردینال وون او را به رم اعزام کرد و او در کالج تبلیغ فیده مدت ۳ سال به مطالعات و پژوهشهای فقهی و فلسفی مشغول بود و در سال ۱۸۹۵ رسماً به مقام قسیسی (کشیشی) کلیسای کاتولیک ارتقا یافت.
در سال ۱۹۰۳ بار دیگر به انگلستان رفت و به عضویت انجمن موحدین درآمد و در سال ۱۹۰۴ از سوی انجمن موحدین بریتانیایی و خارجی مأمور انجام فعالیتهای آموزشی و روشنگرانه در میان قوم خود شد، ولی در هنگام بازگشت از انگلستان به ایران در استانبول توقف کرد و پس از چندین ملاقات و گفتوگو با علمای اسلام و مطالعات و تحقیقات قبلی رسماً به دین اسلام درآمد و نام «عبد الاحد داود» را برای خود انتخاب کرد. او کتاب «محمد در کتاب مقدس» (Muhammad In The Bible) را نوشت و در آن به اثبات اسلام و حقانیت پیامبر عظیم الشان پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) پرداخت.[4]
تمامی این شواهد دال بر حقانیت اسلام و پیامبر عظیم الشان اسلام(صلیاللهعلیهوآله) است که جا دارد بیش از این درباره این موضوع تحقیق شود.
پینوشت:
[1]. بكرى، احمد بن عبد الله، الأنوار و مفتاح السرور و الأفكار في مولد النبيّ المختار، 1جلد، دار الشريف الرضي - قم، چاپ: اول، 1411 ق، ص 5.
[2]. منبع سایت ویکی فقه
[3]. منبع سایت الشیعه
[4]. منبع خبرگزاری فارس
یکی از ادله اثبات پیامبری پیامبر عظیم الشان اسلام(صلیاللهعلیهوآله)، بشارتهایی بود که در کتاب تورات و انجیل از زبان حضرت موسی و حضرت عیسی(علیهماالسلام)- به عنوان دو پیامبر اولو العزم و بزرگ الهی- بیان شده بود. بشارتهایی که باعث شد بسیاری از مسیحیان و یهودیان صدر اسلام که تعصب و لجاجتی نداشتند به اسلام گرویده و مسلمان شوند.